قصهزندگی آیتالله سید علی خامنهای
ماجرای رهبر شدن رایگان
🟢اجرای انتخاب آقای خامنه ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی•••
خواب عجیب رهبر رایگان
🟢 ماجرای خواب عجیب آقای خامنه ای قبل از رسیدن به مقام رهبری•••
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای به رهبری رسیدن آقا سید علی حسینی خامنهای رو تعریف کردم وگفتم که خیلی از
اعضای مجلس خبرگان به ایشون رأی دادند و همگی میگفتند :شما باید رهبر بعدی ایران بشید ؛ اما آقا سید علی خودش
معترض و ناراحت بود و این نظر رو نداشت؛ اما آقای هاشمی رفسنجانی دوست قدیمی آقا سید علی و شاگرد امام خمینی و
رئیس مجلس شورای اسالمی توی اون مجلس خبرگان یه خاطره از امام خمینی تعریف کرد ،خاطرهای که باعث شد آقا سید علی
به عنوان رهبر بعدی ایران انتخاب بشه.
بچهها اگه یادتون باشه آخرهای قسمتهای قبل بود که براتون گفتم که آقا سید علی در سالهای سال پیش ،سال ۱۳۴۶
یک خواب خیلی عجیب دیده بودند ،یعنی حدوداً ۲۴سال قبل از اینکه به رهبری برسن خواب دیده بودن که امام خمینی از
دنیا رفتن و تابوت ایشون رو جلوی خونه آقا سید جواد خامنهای گذاشتن ،یعنی پدر آقا سید علی.
آقا سید علی وقتی دیدن امام خمینی از دنیا رفتن خیلی ناراحت شدن و غصه خوردن ،همین طوری گریه میکردند و با دست
روی پاشون میزدند؛ اما از طرف دیگه می دیدند که بعضی از مردم خصوصاً بعضی از این روحانی های که طرفدار امام خمینی
نبودن ،قاه قاه میخندند و خوشحال هستند ! .آقا سید علی که این رو دید خیلی ناراحت
شد؛ اما هیچی به اونها نگفت ...
خالصه آقا سید علی و طرفدارهای امام خمینی زیر تابوت ایشون رو گرفتن و به طرف
اونجایی که قرار بود بدن ایشون دفن بشه راه افتادن ،
آقا سید علی توی راه همینطوری گریه میکردند؛ اما میدید که جمعیتی که برای تشییع
جنازه اومدن ،لحظه به لحظه کمتر و کمتر میشه یعنی اون کسایی که تابوت امام خمینی
رو داشتند میبرن ،تعدادشون داره تند تند کم و کم و کمتر میشه تا اینکه آخر سر وقتی
رسیدن روی تپهای که قرار بود بدن امام خمینی رو دفن کنند ،کال چهار پنج نفر بیشتر
باقی نمانده بودند!
آقا سید علی همینطوری توی خواب گریه میکرد که یهو دیدن امام خمینی زنده شدند و نشستند .امام خمینی همینطور که
نشسته بودند با انگشت شون به سمت آقا سید علی اشاره کردند و توی خواب بهشون گفتن ":تو یوسف میشوی ،تو یوسف
میشوی "..
آقا سید علی از خواب بلند شدن ،خیلی نگران بودن و نمیدونستن تعبیر این خواب چی میشه ؟! برای همین پیش
مادرشون اومد و خواب رو تعریف کرد .مامان آقا سید علی که اون زمان ناراحت بود که پسرش یکسره زندانی میشه و ساواک
میان ایشون رو میبرن و به زندان میبرن با ناراحتی گفت :خوب معلومه دیگه ،تعبیرش چیه مادر ! یعنی تو قراره تا آخر عمر تو
زندان بمونی مثل حضرت یوسف ...
آره بچهها مامان آقا سید علی اون زمان اون پیش بینی رو کرد؛ اما تعبیر درست این خواب این بود که آقا سید علی بعد از امام
خمینی رهبر بزرگ ایران شدند.
بچه ها آقا سید علی به محض اینکه به عنوان رهبر جمهوری اسالمی ایران شناخته شدند دیگه عزمشون رو جزم کردند
که ایران را بسازند و آباد کنند .درسته که اولش اصرار داشتند که رهبر نشن و کلی از اعضای مجلس خبرگان خواستند که من
رو به عنوان رهبر بعدی انتخاب نکنید؛ اما وقتی این مسئولیت سنگین رو بهشون دادن آقا سید علی کار رو شروع کردند .
دشمنهای آقا سید علی فکر میکردن به محض اینکه امام خمینی از دنیا بره ،بین یاران امام خمینی تفرقه میافته ،رهبر بعدی
معلوم نیست کی بشه و ایران از هم میپاشه و جمهوری اسالمی ایران از بین میره؛ اما کور خونده بودند ،اونها نمیدونستند که
مردم ایران و بزرگ ه ای ایران متحد هستند .درسته که رهبر بزرگ و درجه یکشون یعنی امام خمینی رو از دست دادن ؛ اما
هیچ وقت اجازه نمیدن که بینشون تفرقه بیاد ،خصوصاً بعد از اینکه آقا سید علی خامنهای رهبر ایران شدند همه نقشههای
دشمن خنثی شد و از بین رفت .
آره! مردم ایران همگی نشون دادند که پای انقالبشون هستند .برای همین از روز ۱8خرداد مردم و مسئولین ایرانی و خارجی
دسته دسته می اومدن و با آقا سید علی حسینی خامنهای دیدار میکردند و با ایشون به عنوان رهبر بعدی بیعت میکردند.
بیعت که میتونید یعنی چی؟! بچهها اون هایی که قصه های ما رو مرتب گوش دادن میدونن که بیعت یعنی چی؟! بیعت یعنی
شما به یه نفر بگید که من تا آخرش پای تو هستم بهش دست بدی و اعالم کنی که من یار و یاور توام .
بچه ها ،مردم دسته دسته به دیدار آقا سید علی می اومدن و با ایشون بیعت میکردند .حضرت آقا هم با مردم و مسئولین که
صحبت میکردند در مورد شخصیت امام خمینی میگفتند :امام خمینی بزرگوار به معنی واقعی کلمه ،
انسانی ممتاز بود ،امام شخصیتی بود که به معنای واقعی کلمه با تقوا پرهیزگار و پاک بود ،اهل معنویت
و حالت عرفانی بود ،اهل لطافت روحی بود از لحاظ اخالقی به معنای واقعی کلمه ،شجاع بود .دارای
حکمت و عقالنیت بود اهل صداقت بود ،صادق بود هم با خدا صادق بود هم با مردم صادق بود ....
از طرف دیگه به همه مردم میگفتند ،ما با اینکه عزادار شدیم و امام خمینی عزیزمون رو از دست
دادیم؛ اما راه امام خمینی رو با قدرت ادامه میدیم و ما هیچ وقت از پا نمینشینیم ،ما هیچ وقت
نمیخوابیم تا دشمن هامون بیان و ما رو شکست بدن ،بچه ها راه امام خمینی چی بود ؟!
راه مبارزه با آمریکا و اسرائیل بود راه ساختن ایران بود ، راه عدالت برقرار کردن بین مردم ایران بود، -راه خوشبخت کردن مردم ایران و جهان بود و ما راه امام خمینی رو ادامه میدیم ....
آره بچهها ،آقا سید علی خیلی محکم میگفتن که ما راه امام خمینی رو میریم و این حرفهای ایشون در واقع یه هشدار
به دشمن های ایران بود ،به اونهایی که منتظر بودند بعد از امام خمینی ،رهبر بعدی بیخیال راه امام خمینی بشه و از مبارزه
کردن و تالش کردن برای آبادانی ایران دست برداره ؛ اما آقا سید علی خیلی محکم اعالم کردن که من تا جان دارم راه امام
خمینی رو ادامه میدم .
بچهها ،دو ماه بعد از اینکه رهبر ایران مشخص شد حاال رئیس جمهور بعدی ایران هم انتخاب شد ،رئیس جمهور بعدی
کسی نبود جز ،حجت االسالم هاشمی رفسنجانی ....ادامه قصه و ماجراهای دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و
اوایل رهبری آقا سید علی باشه برای قسمت بعد ......
تا قسمت بعدی همه شما را به خدای بزرگ و مهربون میسپارم.
در پناه حق یا علی مدد
ೋخدانگهدار
انحراف در عدالت رایگان
🟢 ماجرای مخالفت آقای رفسنجانی با رهبری در زمینه عدالت اجتماعی
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای خواب عجیب آقا سید علی رو گفتم و براتون تعریف کردم که در سال ۱۳۴۶یعنی
همون سال هایی که آقا سیدعلی قصه ما ،توی زندان های شاه بودن یه خواب عجیب دیدن ،یه خوابی که تعبیرش رهبری ایشون
شد ؛ امّا بعد از ماجرای این خواب براتون تعریف کردم به محض اینکه آقا سید علی رهبر ایران شدن ،انتخابات ریاست جمهوری
برگزار شد .آخه آقا سید علی قبل از این رئیس جمهور بودند .حاال باید رئیس جمهور یه نفر دیگه میشد .انتخابات که برگزار شد
آقای اکبر هاشمی رفسنجانی،اون یار قدیمی امام ،رئیس جمهور ایران اسالمی شد .
آقا سیدعلی و آقای هاشمی از همون قدیم ندیم ها با هم دوست بودن .از همون زمانی که توی حوزه بودن .آقای هاشمی
پنج سال از آقا سید علی ما بزرگتر بود .از طرف دیگه توی دوران مبارزه
با شاه چندین بار با همدیگه به زندان افتاده بودند .آقا سید علی خیلی
خوب آقای هاشمی رو میشناخت .می دونست که ایشون دلسوز انقالبه و
از یاران قدیمی امام خمینیه ؛ البته هیچ وقت دو تا دوست دقیقا مثل هم
نمیشن .اینجوری نیست که بگیم چون آقا سید علی همه چیزش خیلی
خوبه ،آقای هاشمی هم اینطوریه .هر کسی ایراداتی داره و خوبی هایی
داره ....
آقای هاشمی رفسنجانی یه تفاوت خیلی بزرگ با آقا سید علی داشتن .چه تفاوتی؟ فرقشون چی بود؟! تفاوت شون این
بود که آقای هاشمی رفسنجانی فکر می کرد که خارجیها ،آمریکاییها و اروپاییها به فکر ایرانن و ایران رو میتونن بسازن ؛ اما
آقا سید علی از اون جایی که استادش امام خمینی ،مخالف دوستی با آمریکا و اروپا بود ،همیشه میگفت :ما باید حواسمون
باشه که اونها دشمن ما هستند و باید مراقب باشیم آمریکاییها کاری نکنن که کشور ما به مشکل بیفته .
اتفاقا توی اون مراسمی که قرار شد آقا سیدعلی ،آقای هاشمی رفسنجانی رو به عنوان رئیس جمهور به مردم معرفی
کنند و به قولی حکم تنفیذ شون رو بدن ،آقا سید علی گفتن :اساس در نظام اسالمی عبارت است از رفاه عمومی و عدالت
اجتماعی ،فقر باید در جامعه نباشد و باید کشور رو ساخت و رفاه ایجاد کرد و الّا این انقالب ما الگو نمیشه اگر رفاه درست
نکنیم ؛ اما باید مراقب باشیم رفاه زده نشیم .روحیه انقالبی و عدالت خواهیمون رو از دست ندیم ....
بچهها ،مامان و باباها ،این حرفهای آقا سیدعلی ،خیلی معنی توش بود خیلی حرف مهمی بود .چرا؟! چون آقا سیدعلی
می دیدن که آقای هاشمی رفسنجانی دنبال ایجاد رفاه تو ایرانه .خب اینکه ایرادی نداره.کی مخالف اینه؟! هیچ کس ؛ اما اگر شما
بخوای رفاهی ایجاد کنی؛ ولی کاری کنی که آدمهای فقیر روز به روز فقیرتر بشن و آدمهای پولدار ،روز به روز پولدارتر بشن
اینکه روش اسالم نیست.
امام خمینی خیلی با این روش مخالف بودن .امام خمینی همیشه میگفتند :اگر ما روزی به فکر فقرا و مستضعفان نباشیم ،اون
روز باید بدونیم که دچار انحراف شدیم.
برای همین آقا سیدعلی تاکید داشتند که باید به عدالت توی کشور نگاه جدی داشته باشیم .باید در کنار اینکه سد می سازیم،
خیابون میکشیم و کشور رو آباد میکنیم ،به فکر زندگی آدمهای فقیر و معمولی جامعه هم باشیم ؛ اما آقای هاشمی رفسنجانی
یکی از اختالفهای خیلی مهمی که با آقا سید علی داشتن توی این ماجرا بود.کجا؟! آقای هاشمی رفسنجانی اصال و ابدا این طور
حرفها رو قبول نداشت .دائم میگفت :باید کشور رو هر طور شده بسازیم...
اتفاقاً توی این زمینه هم خیلی تالش کرد و کارهای مهمی کرد ؛ ولی ،اون تذکرهایی که آقا سید علی دادن رو گوش نداد .انگار
نه انگار که آقای خامنهای ،رهبر آقای هاشمیه ،ولی فقیهاشه .وقتی یه دستوری میده باید گوش کنه.
آقای هاشمی رفسنجانی توی سخنرانی نماز جمعه به مردم گفتن :گاهی هست که بعضی از اشیاء لوکس به صرف کل جامعه است
که استفاده بشه ...
بچه ها آقا سیدعلی از همون اول مخالف این رفتار آقای هاشمی بودند .تذکر میدادن ،سخنرانی می کردن ،مردم رو
روشن میکردن ،توی جلسههای خصوصی بارها و بارها به آقای هاشمی میگفتند این کار اشتباهه .اینکه ما بخوایم کشور رو
طوری بسازیم که یه عده فقیر بشن و یه عده پولدار بشن ،این روش اسالم نیست .ما برای این انقالب نکردیم ؛ اما آقای هاشمی
رفسنجانی خیلی به حرفهای آقا سید علی و به این تذکر دلسوزانه رهبر کشور گوش نمیداد .خیلی کشور رو آباد کرد .خیلی
سد ساخت ،خیلی جاده کشید و کارهای بزرگی کرد ؛ ولی چند تا کار اشتباه داشت ،که یکی از اون ها این بود که به فکر فقرا
نبود که نبود.
توی دوران آقای هاشمی رفسنجانی یک تورم خیلی وحشتناک توی ایران اومد .یک تورمی که قبل از این سابقه نداشت .حدود
%50همه چی گرون شد .میدونید یعنی چی بچهها؟! پنجاه درصد
خیلیه .خیلی از مردم توی این تورمها فقیر و فقیرتر شدن .اوضاع
زندگی مردم خیلی سخت شد ؛ اما هر چی رهبری میگفتن ،هر چی
دلسوزها میگفتن ،هر چی جبهه و جنگ رفتهها میگفتن که :آقای
هاشمی این کار رو نکن ،به حرف این خارجیها گوش نکن ،هر چی
اونها میگن نمیخواد گوش کنی...
بچه ها ،بانک جهانی برای اینکه بخواد ایران رو شکست بده یه نسخهای از برنامه اقتصادی به آقای هاشمی داده بود.
آقای هاشمی هم هر چی اون می گفت ،می گفت به روی چشم و به اون عمل می کرد .برنامه هایی که دشمن یه کشور بده آیا
باعث پیشرفت یک کشور میشه؟ امکان نداره !!
بانک جهانی هیچ وقت خیر ایران رو نمیخواست .برنامه هایی هم که داد باعث شد که مردم ایران روز به روز فقیر و فقیرتر بشن.
اختالف طبقاتی بین مردم ایجاد بشه .اختالف طبقاتی که میدونید چیه بچهها؟! یعنی اینکه یه عدهای توی خونههای خیلی
خوب و با کالس بشینن و زندگی کنن ،یه عدهای توی خونههای کوچولوی اجارهای زندگی کنند .این یعنی اختالف طبقاتی ،این
یعنی که بین مردم فرق بگذاری و آقای هاشمی رفسنجانی با سیاستهای اقتصادیای که از بانک جهانی و از خارجیها گرفت،
باعث شد کشور عزیزمون ایران دچار مشکالت خیلی بزرگی بشه .دچار مشکالتی که ادامهاش باشه برای قسمت بعد.....
قسمت بعدی براتون تعریف میکنم که آقا سیدعلی چه خون دلی خوردن ،چه غصهای توی این مدت خوردن ،چه تالشهایی
کردن ....پس تا قسمت بعدی شما رو به خدا میسپارم.
در پناه حق ،یا علی مدد
ೋخدانگهدار
رهبر مظلوم رایگان
🟢 ماجرای دلسوزی های رهبری برای مردم تنگدستِ کشور...
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای تالش های فراوان آقای هاشمی رفسنجانی و دولت ایشون برای ایجاد بی عدالتی توی
ایران رو گفتم و براتون تعریف کردم که اونها چه جوری اوضاع کشور رو به هم ریختن و کاری کردن که مردم برای اولین بار علیه
این انقالب اعتراض کنن و تو خیابون ها بیان و شعار بدن ،اعتراض کنن و ناراحت بشن .
بچه ها ،مردم روز به روز فقیر و فقیرتر می شدن؛ ولی یه عده آدم های پولدار و آدم های نامرد روز به روز پولدار و پولدار و
پولدارتر می شدن چرا ؟!! چون آقای هاشمی رفسنجانی می گفت :کشور رو پولدارها می سازن ،فقیر ها که به درد نمی خورن
پولدارها باید پول هاشون رو تو کشور بیارن حتی اگه دشمن ایران و دشمن انقالب باشن ،باید پول هاشون رو اینجا خرج کنن و
سرمایه گذاری کنن تا ما بتونیم کشور رو بسازیم ...
اتفاقا چند نفر از اونهایی که پول هاشون رو از خارج توی ایران آوردن تا مثال سرمایه گذاری کنن ،چند تا دزدی بزرگ بودن و
اختالس بزرگی از جیب مردم کردن و برای اولین بار توی انقالب ایران ،اختالس گرا رو گرفتن؛ اصال ما قبل از این اختالس توی
ایران نداشتیم ،امکان نداشت کسی از بیت المال دزدی کنه ،مسئولین این طوری نبودن ...؛ ولی توی دولت آقای هاشمی یه
عده اختالس گر رو گرفتن ...
آقای هاشمی هم به جای اینکه بگه من با اون ها کاری ندارم ،من از اونها بیزارم و با اونها دشمنم ،توی خطبه های نماز
جمعه از اونها طرفداری می کرد باورتون نمی شه و رهبر ما چه غصه ای می خورد !! چقدر تالش می کرد که این اتفاق ها توی
کشور نیفته .آقا سید علی درست مثل امام خمینی مخالف مذاکره با آمریکا بودن از همون اول دلیلشون هم خیلی واضح بود .
می گفتن :این آمریکایی ها دروغگو هستن و این ها وقتی یه قولی می دن به قول
شون عمل نمی کنن ،اینها آدم ها رو فریب می دن .برای چی بریم باهاشون صحبت
کنیم ؟! مذاکره یعنی چی ؟! یعنی یه چیزی بهشون بدیم و یه چیزی بگیریم .اونها
چیزهایی که می خوان رو از ما می گیرن ؛ ولی هیچی به ما نمی دن ....
اما آقای هاشمی رفسنجانی و یاران ایشون اصال و ابدا این موضوع رو قبول نمی کردن که نمی کردن .هر چی هم بهشون
می گفتن کسی زیر بار نمی رفت ...
آقا سید علی هم هر چی سخنرانی می کردند این ها اصال توجه نمی کردن ،واقعا یه گوششون در بود و یه گوششون دروازه .
آخر سر آقای هاشمی رفتن و با آمریکایی ها مذاکره کردن و می گفتن :عالج مشکالت کشور توی مذاکره با آمریکاست چرا ؟!
چون خیلی از پول های ما رو این آمریکایی ها به زور گرفتن و باید بریم باهاشون صحبت کنیم تا اونها پول های ما رو بدن.
اصال نگاه کنید شما مگه می شه !! یه قلدر بی رحم ،بدجنس با صحبت کردن پول های تو رو پس بده امکان نداره ؛ اما
آقای هاشمی رفتن و با اون ها مذاکره کردن .آمریکایی ها به ایشون می گفتن :ما چند تا از سربازهامون توی لبنان اسیر شدنند
اگه شما بتونی اونها رو آزاد کنی ،ما پولهای شما رو بهتون برمی گردونیم .
آقای هاشمی هم وقتی این وعده آمریکایی ها رو دیدن گفتن :باشه ،ما اسیرهای شما رو بهتون می دیم .
آقای هاشمی رفسنجانی به حزب اهلل لبنان گفت :این اسیرها رو آزاد کنید تا آمریکایی ها پول های ما رو پس بدن.
بچه ها ،اون اسیرهایی رو که عماد مغنیه ،اون قهرمان بزرگ حزب اهلل از آمریکایی ها گرفته بود .حزب اهلل لبنان هم از اونجایی
که می خواست ایران روز به روز اوضاعش بهتر بشه تا بتونه با اسرائیل بجنگه ،قبول کرد این اسیرهای آمریکایی رو آزاد کردن؛
اما فکر می کنید آمریکایی ها پول های ماها رو دادن؟! آمریکایی ها گفتن :ما یه دونه جنازه هم داریم که دست اونهاست ،باید
جنازه ما رو هم تحویل بدن .
عجب آدمایی هستن !! ؛اما آقای هاشمی برای اینکه به آمریکایی ها ثابت کنه که آدم خوبیه و دنبال اینکه مذاکره کنه ،اون بدن
کشته آمریکایی ها رو هم از حزب اهلل گرفت و تحویل آمریکایی ها داد؛ اما بچه ها فکر می کنید آمریکا چی کار کرد ؟!
مامان ،بابا شما که می دونید دیگه آمریکا اعالم کرد ما هیچی از پول هاتون رو نمی تونیم پس بدیم ،همینه که هست
آقای هاشمی رفسنجانی هم وقتی این ماجرا رو دیدن خیلی ناراحت شد ،خب مععلومه حق داشتن سرشون کاله رفته بود؛ اصال
شما فکر کنید بچه ها ،با یه کسی معامله کنید بگید من بهت پول می دم تو فالن خوراکی رو به من بده
و همه ی پول هاتون رو بهش بدید؛ اما اون هیچی به شما نده معلومه ناراحت می شید .
آقای هاشمی رفسنجانی ناراحت شد؛ اما هیچ وقت از اینکه با آمریکایی ها مذاکره کنه ،دست برنداشت
و هیچ وقت نگفت که این آمریکایی ها نامردن ...خبیثن ...جنایت کارن ...دروغگون ...
هر چی آقا سیدعلی به آقای هاشمی گفت :آقای هاشمی دیدید ،براتون تجربه شد ،دیدید که مسئولین آمریکا چقدر دروغگو و
فریبکارند من از روز اول می گفتم؛ اما اشکالی نداره حاال که براتون تجربه شد دیگه بی خیال آمریکایی ها بشین ؛
بچه ها یه چیزی می گم لطفا نخندید .آقای هاشمی رفسنجانی نه تنها براش تجربه نشد ؛ بلکه باز هم توی کل این سال
های بعد که زنده بود همش می گفت :مشکالت کشور ما به خاطر اینکه ما با آمریکایی ها درگیریم ،ما باید بریم با آمریکا دوست
بشیم ،باید بریم مذاکره کنیم .آخه چرااین حرف رو می زد؟!! مگه آمریکا سرش رو کاله نگذاشت ؟!! آمریکا به ایشون چی داد؟!
هیچی؛ اما آقای هاشمی قبول نمی کرد و می گفت :ما نتونستیم با آمریکایی ها خوب صحبت کنیم ،ما نتونستیم اونها رو راضی
کنیم ،عجیبه !!
آقای هاشمی رفسنجانی مشکالت کشور رو می خواست از بیرون درست بکنه؛ اما رهبر ما از همون روز اول می گفتن :
مشکالت ایران به دست مردم ایران حل می شه .مشکل داخل کشوره ،مردم باید برن به سمت تولید و دولت باید به مردم کمک
کنه که تولیدگر بشن ،اگه مردم به سمت تولید برن اوضاع اقتصادی مردم خوب می شه .همه چی درست می شه ....
آقای هاشمی و اون یاران اقتصادی که داشتن حرف های رهبری رو خیلی قبول نداشتن و اعتنا نمی کردن .رهبر ما بارها
و بارها می گفتن :ما اون روزی مشکل مون با آمریکا حل می شه که قوی بشیم که بتونیم جلوی آمریکای جنایتکار وایستیم .
اگه آمریکا فکر و خیال بدی به سرش زد ،سر جاش بشونیمش ،توی صورتش بزنیم؛ اما چه می شد کرد که آقا سیدعلی قصه ما
خیلی مظلوم بود و خیلی از حرفهاش رو مسئولین گوش نمی دادن؛ البته نه همه ی حرفهاش رو ،بعضی از حرف ها رو گوش می
دادن؛ اما این حرف های خیلی مهم و توجهی بهش نمی کردن .
آقا سید علی بارها می گفت :نسخه عالج مشکالت کشور داخل ایرانه ،نه توی آمریکا ،نه دست دانشمندهای آمریکایی ،نه
دست اون آمریکایی های جنایتکار
اما کی بود که قبول کنه؟! کی بود که به حرف های ایشون گوش بده ؟!!
در پناه حق ،یا علی مدد
ೋخدانگهدار
مذاکره با آمریکا رایگان
🟢ماجرای اولین مذاکره با آمریکا••• و بی اعتنایی به حرفهای رهبری
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای تلاش های فراوان آقای هاشمی رفسنجانی و دولت ایشون برای ایجاد بی عدالتی توی
ایران رو گفتم و براتون تعریف کردم که اونها چه جوری اوضاع کشور رو به هم ریختن و کاری کردن که مردم برای اولین بار علیه
این انقلاب اعتراض کنن و تو خیابون ها بیان و شعار بدن ،اعتراض کنن و ناراحت بشن .
بچه ها ،مردم روز به روز فقیر و فقیرتر می شدن؛ ولی یه عده آدم های پولدار و آدم های نامرد روز به روز پولدار و پولدار و
پولدارتر می شدن چرا ؟!! چون آقای هاشمی رفسنجانی می گفت :کشور رو پولدارها می سازن ،فقیر ها که به درد نمی خورن
پولدارها باید پول هاشون رو تو کشور بیارن حتی اگه دشمن ایران و دشمن انقالب باشن ،باید پول هاشون رو اینجا خرج کنن و
سرمایه گذاری کنن تا ما بتونیم کشور رو بسازیم ...
اتفاقا چند نفر از اونهایی که پول هاشون رو از خارج توی ایران آوردن تا مثال سرمایه گذاری کنن ،چند تا دزدی بزرگ بودن و
اختالس بزرگی از جیب مردم کردن و برای اولین بار توی انقالب ایران ،اختالس گرا رو گرفتن؛ اصال ما قبل از این اختالس توی
ایران نداشتیم ،امکان نداشت کسی از بیت المال دزدی کنه ،مسئولین این طوری نبودن ...؛ ولی توی دولت آقای هاشمی یه
عده اختالس گر رو گرفتن ...
آقای هاشمی هم به جای اینکه بگه من با اون ها کاری ندارم ،من از اونها بیزارم و با اونها دشمنم ،توی خطبه های نماز
جمعه از اونها طرفداری می کرد باورتون نمی شه و رهبر ما چه غصه ای می خورد !! چقدر تالش می کرد که این اتفاق ها توی
کشور نیفته .آقا سید علی درست مثل امام خمینی مخالف مذاکره با آمریکا بودن از همون اول دلیلشون هم خیلی واضح بود .
می گفتن :این آمریکایی ها دروغگو هستن و این ها وقتی یه قولی می دن به قول
شون عمل نمی کنن ،اینها آدم ها رو فریب می دن .برای چی بریم باهاشون صحبت
کنیم ؟! مذاکره یعنی چی ؟! یعنی یه چیزی بهشون بدیم و یه چیزی بگیریم .اونها
چیزهایی که می خوان رو از ما می گیرن ؛ ولی هیچی به ما نمی دن ....
اما آقای هاشمی رفسنجانی و یاران ایشون اصال و ابدا این موضوع رو قبول نمی کردن که نمی کردن .هر چی هم بهشون
می گفتن کسی زیر بار نمی رفت ...
آقا سید علی هم هر چی سخنرانی می کردند این ها اصال توجه نمی کردن ،واقعا یه گوششون در بود و یه گوششون دروازه .
آخر سر آقای هاشمی رفتن و با آمریکایی ها مذاکره کردن و می گفتن :عالج مشکالت کشور توی مذاکره با آمریکاست چرا ؟!
چون خیلی از پول های ما رو این آمریکایی ها به زور گرفتن و باید بریم باهاشون صحبت کنیم تا اونها پول های ما رو بدن.
اصال نگاه کنید شما مگه می شه !! یه قلدر بی رحم ،بدجنس با صحبت کردن پول های تو رو پس بده امکان نداره ؛ اما
آقای هاشمی رفتن و با اون ها مذاکره کردن .آمریکایی ها به ایشون می گفتن :ما چند تا از سربازهامون توی لبنان اسیر شدنند
اگه شما بتونی اونها رو آزاد کنی ،ما پولهای شما رو بهتون برمی گردونیم .
آقای هاشمی هم وقتی این وعده آمریکایی ها رو دیدن گفتن :باشه ،ما اسیرهای شما رو بهتون می دیم .
آقای هاشمی رفسنجانی به حزب اهلل لبنان گفت :این اسیرها رو آزاد کنید تا آمریکایی ها پول های ما رو پس بدن.
بچه ها ،اون اسیرهایی رو که عماد مغنیه ،اون قهرمان بزرگ حزب اهلل از آمریکایی ها گرفته بود .حزب اهلل لبنان هم از اونجایی
که می خواست ایران روز به روز اوضاعش بهتر بشه تا بتونه با اسرائیل بجنگه ،قبول کرد این اسیرهای آمریکایی رو آزاد کردن؛
اما فکر می کنید آمریکایی ها پول های ماها رو دادن؟! آمریکایی ها گفتن :ما یه دونه جنازه هم داریم که دست اونهاست ،باید
جنازه ما رو هم تحویل بدن .
عجب آدمایی هستن !! ؛اما آقای هاشمی برای اینکه به آمریکایی ها ثابت کنه که آدم خوبیه و دنبال اینکه مذاکره کنه ،اون بدن
کشته آمریکایی ها رو هم از حزب اهلل گرفت و تحویل آمریکایی ها داد؛ اما بچه ها فکر می کنید آمریکا چی کار کرد ؟!
مامان ،بابا شما که می دونید دیگه آمریکا اعالم کرد ما هیچی از پول هاتون رو نمی تونیم پس بدیم ،همینه که هست
آقای هاشمی رفسنجانی هم وقتی این ماجرا رو دیدن خیلی ناراحت شد ،خب مععلومه حق داشتن سرشون کاله رفته بود؛ اصال
شما فکر کنید بچه ها ،با یه کسی معامله کنید بگید من بهت پول می دم تو فالن خوراکی رو به من بده
و همه ی پول هاتون رو بهش بدید؛ اما اون هیچی به شما نده معلومه ناراحت می شید .
آقای هاشمی رفسنجانی ناراحت شد؛ اما هیچ وقت از اینکه با آمریکایی ها مذاکره کنه ،دست برنداشت
و هیچ وقت نگفت که این آمریکایی ها نامردن ...خبیثن ...جنایت کارن ...دروغگون ...
هر چی آقا سیدعلی به آقای هاشمی گفت :آقای هاشمی دیدید ،براتون تجربه شد ،دیدید که مسئولین آمریکا چقدر دروغگو و
فریبکارند من از روز اول می گفتم؛ اما اشکالی نداره حاال که براتون تجربه شد دیگه بی خیال آمریکایی ها بشین ؛
بچه ها یه چیزی می گم لطفا نخندید .آقای هاشمی رفسنجانی نه تنها براش تجربه نشد ؛ بلکه باز هم توی کل این سال
های بعد که زنده بود همش می گفت :مشکالت کشور ما به خاطر اینکه ما با آمریکایی ها درگیریم ،ما باید بریم با آمریکا دوست
بشیم ،باید بریم مذاکره کنیم .آخه چرااین حرف رو می زد؟!! مگه آمریکا سرش رو کاله نگذاشت ؟!! آمریکا به ایشون چی داد؟!
هیچی؛ اما آقای هاشمی قبول نمی کرد و می گفت :ما نتونستیم با آمریکایی ها خوب صحبت کنیم ،ما نتونستیم اونها رو راضی
کنیم ،عجیبه !!
آقای هاشمی رفسنجانی مشکالت کشور رو می خواست از بیرون درست بکنه؛ اما رهبر ما از همون روز اول می گفتن :
مشکالت ایران به دست مردم ایران حل می شه .مشکل داخل کشوره ،مردم باید برن به سمت تولید و دولت باید به مردم کمک
کنه که تولیدگر بشن ،اگه مردم به سمت تولید برن اوضاع اقتصادی مردم خوب می شه .همه چی درست می شه ....
آقای هاشمی و اون یاران اقتصادی که داشتن حرف های رهبری رو خیلی قبول نداشتن و اعتنا نمی کردن .رهبر ما بارها
و بارها می گفتن :ما اون روزی مشکل مون با آمریکا حل می شه که قوی بشیم که بتونیم جلوی آمریکای جنایتکار وایستیم .
اگه آمریکا فکر و خیال بدی به سرش زد ،سر جاش بشونیمش ،توی صورتش بزنیم؛ اما چه می شد کرد که آقا سیدعلی قصه ما
خیلی مظلوم بود و خیلی از حرفهاش رو مسئولین گوش نمی دادن؛ البته نه همه ی حرفهاش رو ،بعضی از حرف ها رو گوش می
دادن؛ اما این حرف های خیلی مهم و توجهی بهش نمی کردن .
آقا سید علی بارها می گفت :نسخه عالج مشکالت کشور داخل ایرانه ،نه توی آمریکا ،نه دست دانشمندهای آمریکایی ،نه
دست اون آمریکایی های جنایتکار
اما کی بود که قبول کنه؟! کی بود که به حرف های ایشون گوش بده ؟!!
در پناه حق ،یا علی مدد
ೋخدانگهدار
جنگ نرم. رایگان
🟢 ماجرای جنگ رسانه ای و فرهنگیِ دشمنان علیه ایران•••
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای مذاکره ی با آمریکا رو گفتم و براتون تعریف کردم که آقای هاشمی رفسنجانی و
دوستانش و اعضای دولت فکر می کردند اگه با آمریکا مذاکره کنند ،مشکالت کشور حل میشه! فکر می کردند ما نتونستیم با
آمریکاییها قشنگ صحبت کنیم ،ما نتونستیم زبون دنیا رو بفهمیم ،مشکل از ماست ؛ اما هر چی رهبری می گفتند :آقا این
آمریکا بد عهد و فریبکاره؛ دروغگواند ،اینها دنبال این نیستن که بخوان چیزی به ما بدن ،فقط می خوان به ما ضربه بزنن؛ اما
اون کسایی که طرفدار مذاکره بودن خیلی این حرف ها رو قبول نداشتند و باالخره رفتند و مذاکره کردند و شکست بزرگ رو
خوردند و اون آبرو ریزی رو ببار آوردند.
اما بچه ها ! ماجرای جنگ آمریکا با ایران به مذاکره و به چهار تا پول ایران رو باال کشیدن خالصه نمیشه نه !! آمریکا
دشمنیش با ایران خیلی عمیق تر از این حرفهاست یا بهتره به جای آمریکا بگم اون استعمارگرها ،اونهایی که می خوان همه
امکانات ایران رو باال بکشند و مردم ایران رو بیچاره کنند ،اونها به همین که بیان چهار تا پول ایران رو باال بکشند قانع نمی شن!
بلکه آمریکا بعد از اینکه دید ایران توی جنگ هشت ساله پیروز شد و توانست صدام رو با اون همه قدرت و اسلحه و سرباز
شکست بده ،یک تصمیم خیلی مهم و البته خطرناک برای ایران گرفت .
یک تصمیمی که همین امروز هم ما شاهد خطراتش هستیم ،چیکار کرد؟! چه تصمیمی گرفت ؟! آمریکا تصمیم گرفت که
وارد جنگ نرم با ایران بشه .چی جنگ نرم ؟! مگه میشه جنگ ،نرم باشه ؟ بله ! یه موقع دشمن تفنگ دست می گیره و با توپ
و تانک به جون یه کشور می افته ،اون اسمش جنگ سخته ؛ اما یک موقعی همون
دشمن این بار کروات می زنه ،ظاهرش رو مرتب می کنه و با رسانه هاش به جنگ یک
کشور و یک ملت میاد .فرقش توی اینکه توی جنگ سخت ،شما دشمن رو میبینی و
می دونی این دشمن منه ،این داره به من تیر می زنه پس دشمن منه ! توی جنگ
سخت اونهایی که تیر میخورند جانباز و شهید می شن ....
اما توی جنگ نرم ،این شکلی نیست ؛ شما دشمن رو نمیبینید بلکه یک تحلیلگر سیاسی می بینید ؛ شما یک کسی رو
میبینید که داره برات سریال می سازه ؛ برای بچه هات عروسک ،انیمیشن و بازی می سازه .شما دشمن نمیبینی ؛ اما این
همون دشمنه و لباسش رو عوض کرده و کسایی که توی جنگ نرم تیر بخورند دیگه شهید نیستند ،نه ! اونها دشمن ایران میشن
،دشمن اسالم میشن .جنگ نرم فرقش با جنگ سخت اینه ! ؛ اتفاقا آمریکا توی جنگ نرم خیلی حرفه ای و استاد بود ؛ اما
رهبر ایران به محض اینکه متوجه شدند آمریکاییها دارند وارد جنگ نرم می شن فورا فریاد
زدند ،و گفتند :امروز جنگ ما کجاست؟ گفته می شود جنگ اقتصادی ،درست هم هست .لکن
یک جنگ دیگری هم هست که از اون جنگ خیلی اوقات غفلت داریم ،اون جنگ چیه ؟ اون
جنگ ،جنگ رسانه ای ،جنگ فضا سازی عمومی ،جنگ تبلیغاتی ،نباید از این جنگ غفلت
کنیم ...امروز انبوهی از رسانه ها با هزاران متخصص ،متخصص هنر ،متخصص رسانه ،متخصص
علوم ارتباطات با پشتیبانی مالی انبوه در کارند برای چی ؟ برای اینکه در نظام جمهوری اسالمی
افکار رو برگردانند .نظام ها رو بر گردونند .ایمان ها و باور ها رو تضعیف کنند .تخریب کنند....
خوندید بچه ها! رهبرمون در مورد جنگ نرم چی گفتند .این جنگ نرم خیلی خیلی
خطرناک تر از هر جنگ دیگه ای هست که فکر کنید ،توی این جنگ نرم دشمن کاری میکنه
که بچه های خودت ،دشمنانت بشن .
مردم ایران که تا دیروز پشتیبان والیت فقیه بودند ،یه عده ای جلوی والیت فقیه می ایستند .جلوی جمهوری اسالمی می
ایستند .حتی کار از این بدتر بشه جلوی اسالم هم می ایستند و دستورات واضح اسالم رو قبول نکنند ،مثال :بگن حجاب کی
گفته که ما باید رعایت کنیم ؟! اصال این حجاب چه ربطی به دین داره؟! اصال اگه دین هم گفته باشه ما نمیخواهیم دیگه گوش
کنیم .ای ن یعنی جنگ نرم ،یعنی دشمن با تمام قدرتش جوان های ما ،کودکان ما ،نوجوان های ما ،و حتی پیرمرد های ما رو
فریب میده .آره! از همون زمان دشمن ها شروع به یک جنگ نرم تمام عیار با جمهوری اسالمی ایران کردند.
آقا اعالم خطر کردند ،اعالم وضعیت جنگی کردند ،گفتند :این جنگ خیلی خطرناک تر از جنگ قبلی است .خیلی باید
مراقب باشید ،دشمن این بار شبهه می اندازه ،حرف هایی می زنه که آدم بزرگها شک کنند و تردید کنند که چرا ما باید مسلمان
باشیم ؟ چرا ما باید طرفدار جمهوری اسالمی باشیم ؟ چرا ما این همه شهید دادیم ؟ چرا ما اصال با آمریکاییها بجنگیم ؟
آمریکاییها که خوبن ! اروپایی ها که خوبن ! چرا ما دوباره مثل قدیم ها ،نوکر آمریکا و انگلیس نشیم ؟
بچهها یک کشوری دویست ،سیصد سال کشور ما رو غارت کرد .نفت ما ،این سرمایه ملی ما رو برداشت برد و هیچی به
ایران نداد ،حاال همون کشور که اسمش انگلیس باشه ،این بار با شبکه تلویزیونی به اسم بی بی سی اومد .یک شبکه ای که
مردم رو فریب بده ؛ اتفاقا خیلی از مردم هم طرفدار و مخاطبش شدند و دنبال کننده ه اش شدند.
اونها همون گروه منافقین بودند .مجاهدین خلق ،اونهایی که کلی از مردم تهران رو کشتند ،یادتونه که توی قسمت های قبلی
براتون گفتم ....همون هایی که بعد جنگ به ایران حمله کردند ولی این بار لباس های جنگ رو درآوردن ،کت و شلوار مرتب
پوشیدند و برنامه ساختند و شبکه من و تو تاسیس کردند .
یک شبکه برای ایرانی ها .هدفشون چی بود ؟ هدفشون این بود که سبک زندگی و مدل فکر کردن ایرانی ها رو تغییر بدن و
کاری کنند که مردم دشمن نظام اسالمی بشن .کاری کنند که مردم از رهبرشان فاصله بگیرند از طرف دیگه اون بانک جهانی و
صندوق بینالمللی پول ،نسخه اقتصادی به دولت می دادند.
مردم روز به روز اوضاع اقتصادی شون بدتر می شد و فقر توی یک گروهی از مردم خیلی فراگیر شده بود و مردم دچار
مشکالت اقتصادی شدند ،از این طرف دشمن هم داشت کار فرهنگی می کرد .حاال رهبر ما .....
به دولتی ها می گفت :آقا به فکر مردم ضعیف باشید ،به فکر عدالت اجتماعی باشید .به فکر طبقات محروم باشید . با طلبه ها دیدار می گذاشتن و از جنگ نرم می گفتند . با مسئوالن آموزش و پرورش جلسه می گذاشتن و در مورد کار فرهنگی میگفتند . با مسئوالن صدا و سیما جلسه می گذاشتن و جنگ نرم رو توضیح میداد، با مردم عادی با بسیجی ها با جوانان خوب و دغدغه مند جلسه می گذاشتن و می گفتند این جنگ نرم خیلی خطرناک! امروزباید دوباره توی میدون بیایید ،کار و تالش کنید ،کم کاری نکنید ،که اگه کم بگذارید ،انقالب ضربه می بینه.
بچه ها! خیلی از اون کسایی که به میدان جنگ رفته بودند و جلوی صدام جنگیده بودند ،اومدند و مشغول جنگ نرم با
آمریکا و دشمن ها شدند .یکی از اونها که قصه ش رو قبال براتون تعریف کردم حاج قاسم سلیمانی بود.
آره! اگه یادتون باشه حاج قاسم ،مشغول جمع آوری خاطرات شهدا شد و کتاب خاطرات شهدا رو شروع به تولید کردند؛ اما یک
عده ی خیلی زیاد دیگه ای خواب موندند ،زود بیدار نشدند .نفهمیدند رهبر چی میگه و متوجه نشدند این جنگ چقدر
خطرناک ،این جنگ می تونه کار ایران رو یکسره کنه ،این جنگ می تونه ما رو کامل شکست بده .
بچهها امروز هم این جنگ ادامه داره برای اون موقع قدیم نیست !!
همین االن هم این جنگ هست ،همین االن هم خیلی از دوستان شما نمی دونند درست و غلط چیه ؟ قهرمان های واقعی ندارند
،قهرمان هایی دارند که آمریکاییها بهشون معرفی کردند .قهرمان های الکی مثل :مرد عنکبوتی ،فروزن ،بت من و سوپر
من ....و اینهایی که شما نگاه می کنید .اینها رو مگه کی ساخته ؟! خب معلومه دشمن های ایران ! اونها زرنگ بودند و برای
بچههای ما ،قهرمان های دروغی آمریکایی ساختند؛ ولی خیلی از ماها خواب موندیم؛
اما بچهها! مامان و باباها ،هنوز هم دیر نشده ،باید بیدار بشیم ،باید بیاییم توی این میدون جنگ و کار و تالش کنیم چون ما اگه
توی میدون بیاییم و کار کنیم ،خدا و یاران خدا پشت سر ما هستند ،دعای هزاران ،هزار شهید پشت سر هر کسیه که توی این
میدان جنگ نرم بیاد و با دشمن بجنگه .ادامه قصه و ماجراهای جذاب و شنیدنی دیگه از دوران رهبری آقا سید علی باشه برای
قسمت بعد ....
تا قسمت بعدی همه ی شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
در پناه حق ،یا علی مدد
ೋخدانگهدار
جنگ با آمریکا رایگان
🟢ماجرای دوراندیشی و تدبیرِ رهبری در جلوگیری از جنگ آمریکا••• 🪖🇺🇸
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای تالش های فراوان رهبر عزیزمون آقا سید علی حسینی خامنه ای ،برای جلوگیری از
جنگ با آمریکا رو گفتم و براتون تعریف کردم که یه عده داخل کشور می خواستن ،ایران رو وارد یه جنگی بکنن که از هر طرف
بهش نگاه می کردید ایران بازنده بود و می گفتن :ما باید برای دفاع از صدام با امریکا بجنگیم.
همون صدامی که هشت سال مردم کشور ما رو کشته بود و می گفتن :حاال ما بریم یار اون بشیم ! ؛ اما آقا سید علی خیلی
محکم ایستادن و اجازه ندادن که این اتفاق بیفته ..
در سال هزار و سیصد و هفتاد ،یک اتفاق خیلی خیلی بزرگ توی دنیا افتاد .چه اتفاقی؟ چی شد؟ بچه ها ،دنیا اون زمان
دو تا قطب قدرت داشت .قطب غرب که آمریکا و اروپا بودن و قطب شرق که شوروی بود .
شوروی دیگه چیه؟! مجموعه کشورهایی بودن که با هم متحد شده بودن و یه کشور واحد ساخته بودن تا به یه قطب قدرتمند
توی دنیا تبدیل بشن ؛ البته ،دشمنی شوروی با ایران واضح بود .اینطوری نبود که ما بگیم فقط آمریکا ،دشمن ایران بود،
نه بابا!! همین شوروی هم توی جنگ به صدام خیلی کمک می کرد .خیلی امکانات می داد .هم شوروی ،هم آمریکا هر دوتاشون
دشمن ایران اسالمی بودن چرا؟ چون ایران می گفت :ما باید به دین برگردیم ،باید طبق دستورات دین و اسالم جامعه و
کشورمون رو مدیریت کنیم .از همه اینها مهمتر چون اونها می دیدند که اگر جلوی ایران نایستند و ایران رو نابود نکنند،
جمهوری اسالمی ایران تبدیل به یک قطب قدرت دیگه توی دنیا میشه چی ؟ چرا ؟ چون امام خمینی همیشه می گفت :نه شرقی
نه غربی جمهوری اسالمی یعنی ما نه وابسته به شرق هستیم ،نه وابسته به شوروی ،نه وابسته به غرب یعنی آمریکا هستیم.
ما یه کشور مستقل ایم و دنبال استقالل می گردیم و می خواهیم کشورمون رو خودمون قوی کنیم .ما به هیچ قدرتی توی دنیا،
جز قدرت خدا تکیه نمی کنیم .
اما بچه ها ،در سال 1370اتحادیه جماهیر شوروی از هم فرو پاشید .چی شد ؟! شوروی از بین رفت !! چرا؟ چون امریکا
براش نقشه ریخته بود.
آمریکا برنامه ریزی کرده بود تا شوروی رو از بین ببره؛ البته ،خود مسئولین شوروی هم کم مشکل نداشتند ،کم تقصیر
نداشتند؛ اما امریکا هم یه جنگ نرم وحشتناک علیه شوروی کرد و این کشور قدرتمند رو تونست از هم بپاشونه .حضرت آقا،
اون سال سخنرانی کردند و گفتند :علت فروپاشی شوروی این بود که شوروی دین رو از زندگی مردم جدا کرده بود.
اتفاقا سه سال قبل یعنی در سال ، 1367امام خمینی هم یک نامه برای رهبر شوروی ،آقای گرباچوف نوشته بودند .امام
خمینی هم توی اون نامه گفته بودند :تا وقتی که شما با دین دشمنی کنی و بخوای جلوی دینداری مردم رو بگیری اوضاع همینه
و به زودی فروپاشی پیش میاد و از بین میری ؛ اما اونها پیغام دلسوزانه امام رو جدی نگرفته بودند؛ اما بچه ها ،آمریکا حاال که
موفق شده بود شوروی رو ازهم بپاشونه و شکست بده ،حاال وقتش رسیده بود که سراغ اون کسی که می خواست قدرت یک،
دنیا بشه ،بیاد .کدوم کشور ؟؟معلومه دیگه ،ایران ....
جمهوری اسالمی ایران از همون اول می خواست یه کشور قدرتمند بشه و رهبران ایران یعنی امام خمینی و حضرت آیت اهلل
خامنه ای دوتایی شون می خواستن ایران رو قدرتمند کنن ؛ اتفاقا حضرت آقا خیلی از تالش هاشون و زحمت هایی که کشیدند
برای این بود که جمهوری اسالمی ایران تبدیل به یک قدرت فوق العاده بزرگ بشه و خیلی هم در این راه تالش کرد .توی قسمت
های قبلی براتون تعریف کردم توی قسمت های بعدی هم کامل براتون میگم که رهبر عزیزمون چه کارهایی کردند برای اینکه
ایران قوی بشه .
بچه ها ! حضرت آقا به محض اینکه شوروی از بین رفت ،اعالم کردند که همون نقشه هایی که آمریکا روی سر شوروی
اجرا کرد رو ،روی ایران هم اجرا خواهد کرد .همون جنگ نرم ،همون جنگ سردی که آمریکا علیه شوروی انجام داد ،قطعا علیه
ایران هم انجام میده .برای همین باید آماده باشیم .باید ایران رو تبدیل به یه قدرت بی نظیر بکنیم .باید کاری کنیم تا ایران به
جایگاه حقیقی خودش برسه .
اما بچه ها ! اما بچه ها ! مامان باباها ! این دشمنها ،این آمریکایی ها ،بعد از اینکه فهمیدند نمی تونند توی رهبر ایران
نفوذ کنند و کاری کنند رهبر ما اشتباه کنه ،یه تصمیم خیلی خیلی مهم گرفتند .چه تصمیمی؟ تصمیم گرفتند تا قدرت رهبر رو
ازش بگیرند .چی؟! قدرت رهبر مگه چی بود؟! قدرت رهبر ،مردم بودند .مردمی که با ایشون همراه بودند .مردمی که دلشون
همراه با رهبرشون بود.
آمریکایی ها تصمیم گرفتند که توی دل مردم نفوذ کنند .چیکار کردن مثال ؟ مثال
اون زمان توی ایران ویدیو آوردند .ویدیو! ویدیو چیه دیگه؟ یه نوارهایی بود که
داخل یه دستگاه هایی می رفت و با اونها می تونستی فیلمهای امریکایی و هندی و
این جور چیزها رو ببینند .خیلی از این جوونهای ایرانی تو اون زمان همچین چیزهایی ندیده بودند؛ اما
پای این ویدیوها می نشستند و ساعتها وقتشون رو به اینها می گذروندند و
از طرف دیگه وقتی فیلمی رو امریکا ساخته باشه ،قطعا فرهنگ خودش و
سبک زندگی خودش رو هم میاره .
حضرت آقا خیلی هشدار می دادند؛ اما امریکایی ها چند سال بعد ماهواره
رو وارد ایران کردند .یه چیزهایی بود روی پشت بوم هاشون می گذاشتن و
شبکه های آمریکایی ،شبکه های انگلیسی....
شبکه همون کشورهایی که یه عمر ایران رو بیچاره کرده بودند حاال تو خونه ایرانی ها می اومد و مردم ایران یه
تعدادیشون غافل از همه جا ،این برنامه ها رو نگاه می کردند .این برنامه ها هم هدفش فقط یه چیز بود .چی؟! اینکه کاری کنه
مردم از اسالم و از انقالب اسالمی فاصله بگیرند .در نتیجه رهبر ایران ضعیف و ضعیف تر بشه ،چون قدرت مردم رو از دست
میده .این حمله ی فرهنگی همه جانبه دشمنان خیلی خیلی خطرناک بود.
حضرت آقا توی یکی از سخنرانی های خیلی مهمشون اعالم کردند که :بنده برخی از شبها وقتی خواب هستم ،به خاطر
دغدغه ی مسائل فرهنگی کشور از خواب می پرم ....
آره بچه ها ،آقا می دیدند روزی رو که دشمنان تو دل جوون ها ،تو دل نوجوونها ،حتی تو دل کودکان نفوذ کنند و کاری کنند
دیگه اینها سرباز برای اسالم و انقالب نباشند ،دیگه به فکر یه زندگی امریکایی باشن .توی ایران زندگی می کنند ؛ اما انگار توی
امریکا بزرگ شدند .حضرت آقا این خطر بزرگ رو می دیدند و این هشدار رو میدادند .ادامه قصه و ماجرای این که چه اتفاقاتی
افتاد بعد از این و رهبر ما چه کارهایی انجام دادند باشه برای قسمت بعد ....
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم.
در پناه حق ،یا علی مدد
ೋخدانگهدار
فروپاشی شوروی رایگان
🟢 ماجرای فروپاشی شوروی و دشمنی های آمریکا علیه ایران
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای تالش های فراوان رهبر عزیزمون آقا سید علی حسینی خامنه ای ،برای جلوگیری از
جنگ با آمریکا رو گفتم و براتون تعریف کردم که یه عده داخل کشور می خواستن ،ایران رو وارد یه جنگی بکنن که از هر طرف
بهش نگاه می کردید ایران بازنده بود و می گفتن :ما باید برای دفاع از صدام با امریکا بجنگیم.
همون صدامی که هشت سال مردم کشور ما رو کشته بود و می گفتن :حاال ما بریم یار اون بشیم ! ؛ اما آقا سید علی خیلی
محکم ایستادن و اجازه ندادن که این اتفاق بیفته ..
در سال هزار و سیصد و هفتاد ،یک اتفاق خیلی خیلی بزرگ توی دنیا افتاد .چه اتفاقی؟ چی شد؟ بچه ها ،دنیا اون زمان
دو تا قطب قدرت داشت .قطب غرب که آمریکا و اروپا بودن و قطب شرق که شوروی بود .
شوروی دیگه چیه؟! مجموعه کشورهایی بودن که با هم متحد شده بودن و یه کشور واحد ساخته بودن تا به یه قطب قدرتمند
توی دنیا تبدیل بشن ؛ البته ،دشمنی شوروی با ایران واضح بود .اینطوری نبود که ما بگیم فقط آمریکا ،دشمن ایران بود،
نه بابا!! همین شوروی هم توی جنگ به صدام خیلی کمک می کرد .خیلی امکانات می داد .هم شوروی ،هم آمریکا هر دوتاشون
دشمن ایران اسالمی بودن چرا؟ چون ایران می گفت :ما باید به دین برگردیم ،باید طبق دستورات دین و اسالم جامعه و
کشورمون رو مدیریت کنیم .از همه اینها مهمتر چون اونها می دیدند که اگر جلوی ایران نایستند و ایران رو نابود نکنند،
جمهوری اسالمی ایران تبدیل به یک قطب قدرت دیگه توی دنیا میشه چی ؟ چرا ؟ چون امام خمینی همیشه می گفت :نه شرقی
نه غربی جمهوری اسالمی یعنی ما نه وابسته به شرق هستیم ،نه وابسته به شوروی ،نه وابسته به غرب یعنی آمریکا هستیم.
ما یه کشور مستقل ایم و دنبال استقالل می گردیم و می خواهیم کشورمون رو خودمون قوی کنیم .ما به هیچ قدرتی توی دنیا،
جز قدرت خدا تکیه نمی کنیم .
اما بچه ها ،در سال 1370اتحادیه جماهیر شوروی از هم فرو پاشید .چی شد ؟! شوروی از بین رفت !! چرا؟ چون امریکا
براش نقشه ریخته بود.
آمریکا برنامه ریزی کرده بود تا شوروی رو از بین ببره؛ البته ،خود مسئولین شوروی هم کم مشکل نداشتند ،کم تقصیر
نداشتند؛ اما امریکا هم یه جنگ نرم وحشتناک علیه شوروی کرد و این کشور قدرتمند رو تونست از هم بپاشونه .حضرت آقا،
اون سال سخنرانی کردند و گفتند :علت فروپاشی شوروی این بود که شوروی دین رو از زندگی مردم جدا کرده بود.
اتفاقا سه سال قبل یعنی در سال ، 1367امام خمینی هم یک نامه برای رهبر شوروی ،آقای گرباچوف نوشته بودند .امام
خمینی هم توی اون نامه گفته بودند :تا وقتی که شما با دین دشمنی کنی و بخوای جلوی دینداری مردم رو بگیری اوضاع همینه
و به زودی فروپاشی پیش میاد و از بین میری ؛ اما اونها پیغام دلسوزانه امام رو جدی نگرفته بودند؛ اما بچه ها ،آمریکا حاال که
موفق شده بود شوروی رو ازهم بپاشونه و شکست بده ،حاال وقتش رسیده بود که سراغ اون کسی که می خواست قدرت یک،
دنیا بشه ،بیاد .کدوم کشور ؟؟معلومه دیگه ،ایران ....
جمهوری اسالمی ایران از همون اول می خواست یه کشور قدرتمند بشه و رهبران ایران یعنی امام خمینی و حضرت آیت اهلل
خامنه ای دوتایی شون می خواستن ایران رو قدرتمند کنن ؛ اتفاقا حضرت آقا خیلی از تالش هاشون و زحمت هایی که کشیدند
برای این بود که جمهوری اسالمی ایران تبدیل به یک قدرت فوق العاده بزرگ بشه و خیلی هم در این راه تالش کرد .توی قسمت
های قبلی براتون تعریف کردم توی قسمت های بعدی هم کامل براتون میگم که رهبر عزیزمون چه کارهایی کردند برای اینکه
ایران قوی بشه .
بچه ها ! حضرت آقا به محض اینکه شوروی از بین رفت ،اعالم کردند که همون نقشه هایی که آمریکا روی سر شوروی
اجرا کرد رو ،روی ایران هم اجرا خواهد کرد .همون جنگ نرم ،همون جنگ سردی که آمریکا علیه شوروی انجام داد ،قطعا علیه
ایران هم انجام میده .برای همین باید آماده باشیم .باید ایران رو تبدیل به یه قدرت بی نظیر بکنیم .باید کاری کنیم تا ایران به
جایگاه حقیقی خودش برسه .
اما بچه ها ! اما بچه ها ! مامان باباها ! این دشمنها ،این آمریکایی ها ،بعد از اینکه فهمیدند نمی تونند توی رهبر ایران
نفوذ کنند و کاری کنند رهبر ما اشتباه کنه ،یه تصمیم خیلی خیلی مهم گرفتند .چه تصمیمی؟ تصمیم گرفتند تا قدرت رهبر رو
ازش بگیرند .چی؟! قدرت رهبر مگه چی بود؟! قدرت رهبر ،مردم بودند .مردمی که با ایشون همراه بودند .مردمی که دلشون
همراه با رهبرشون بود.
آمریکایی ها تصمیم گرفتند که توی دل مردم نفوذ کنند .چیکار کردن مثال ؟ مثال
اون زمان توی ایران ویدیو آوردند .ویدیو! ویدیو چیه دیگه؟ یه نوارهایی بود که
داخل یه دستگاه هایی می رفت و با اونها می تونستی فیلمهای امریکایی و هندی و
این جور چیزها رو ببینند .خیلی از این جوونهای ایرانی تو اون زمان همچین چیزهایی ندیده بودند؛ اما
پای این ویدیوها می نشستند و ساعتها وقتشون رو به اینها می گذروندند و
از طرف دیگه وقتی فیلمی رو امریکا ساخته باشه ،قطعا فرهنگ خودش و
سبک زندگی خودش رو هم میاره .
حضرت آقا خیلی هشدار می دادند؛ اما امریکایی ها چند سال بعد ماهواره
رو وارد ایران کردند .یه چیزهایی بود روی پشت بوم هاشون می گذاشتن و
شبکه های آمریکایی ،شبکه های انگلیسی....
شبکه همون کشورهایی که یه عمر ایران رو بیچاره کرده بودند حاال تو خونه ایرانی ها می اومد و مردم ایران یه
تعدادیشون غافل از همه جا ،این برنامه ها رو نگاه می کردند .این برنامه ها هم هدفش فقط یه چیز بود .چی؟! اینکه کاری کنه
مردم از اسالم و از انقالب اسالمی فاصله بگیرند .در نتیجه رهبر ایران ضعیف و ضعیف تر بشه ،چون قدرت مردم رو از دست
میده .این حمله ی فرهنگی همه جانبه دشمنان خیلی خیلی خطرناک بود.
حضرت آقا توی یکی از سخنرانی های خیلی مهمشون اعالم کردند که :بنده برخی از شبها وقتی خواب هستم ،به خاطر
دغدغه ی مسائل فرهنگی کشور از خواب می پرم ....
آره بچه ها ،آقا می دیدند روزی رو که دشمنان تو دل جوون ها ،تو دل نوجوونها ،حتی تو دل کودکان نفوذ کنند و کاری کنند
دیگه اینها سرباز برای اسالم و انقالب نباشند ،دیگه به فکر یه زندگی امریکایی باشن .توی ایران زندگی می کنند ؛ اما انگار توی
امریکا بزرگ شدند .حضرت آقا این خطر بزرگ رو می دیدند و این هشدار رو میدادند .ادامه قصه و ماجرای این که چه اتفاقاتی
افتاد بعد از این و رهبر ما چه کارهایی انجام دادند باشه برای قسمت بعد ....
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم.
در پناه حق ،یا علی مدد
ೋخدانگهدار
ایران قوی رایگان
🟢 ماجرای تلاش های رهبری برای قوی شدنِ کشور عزیزمان ایران
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای فروپاشی شوروی ،اون قطب بزرگ ،قدرت دنیا رو گفتم .شوروی ،مجموعه چند تا کشور
بود که با هم متحد شده بودند و یک قدرت خیلی بزرگ توی شرق دنیا یعنی همین جایی که ما زندگی می کنیم ،درست کرده
بودن .حاال ،بعد از اینکه شوروی فروپاشی شد و از بین رفت ،آمریکایی ها سراغ ایران اومدن .تصمیم گرفتن تا ایران رو نابود
کنن؛ یعنی کاری کنن که جمهوری اسالمی از ایران بره و کشور ایران تیکه تیکه بشه .چرا که می دیدن ،ایران در حال تبدیل
شدن به یک قدرت بزرگ جهانی است .خُب معلومه از ایران می ترسیدن ...
برای همین شروع به جنگ نرم ،با ایرانی ها کردن .درست همون جنگی که باعث شد ،شوروی فروپاشی بشه ،همون جنگ رو هم
با ایران درست کردن .اگه یادتون باشه قشنگ براتون ماجراهاش رو تعریف کردم ؛ اما بچه ها ،هدف دشمن از این جنگ نرم ،جدا
کردن مردم از رهبر بود یعنی می خواستند کاری کنن که رهبر ایران روز به روز ،ضعیف و ضعیف تر بشه ؛ اما اونها نمی دونستن
که رهبر ما ،یک انسان آگاه ،بیدار و خیلی زرنگه ...
رهبر ما جلوتر از اینکه اون ها بخوان کاری بکنن ،نقشه هاشون رو متوجه می شد و توی میدون می اومد ؛ مثال وقتی
رهبر ما فهمیدن که دشمنه ا می خوان جنگ نرم درست کنن ،جنگ فرهنگی درست کنن ،به همه سربازهای خودشون اعالم ،
آماده باش کردن .خیلی ها هم توی میدون اومدن و شروع کردن به کار کردن .شروع کردن یاد و خاطره شهیدا رو زنده کردن.
خیلی کارهای خوب و موثری انجام دادن ؛ اما راستش رو بخواید ،اگر اعتراف بخوام بکنم ،سربازهای رهبر ما ،توی جاهای دیگه
خیلی بهتر بودن تا توی عرصه جنگ نرم؛ یعنی تو عرصه جنگ نرم کار و تالش زیادی کردن ولی تو زمینه نظامی خیلی بهتر کار
کردن ،؛ خصوصا اینکه رهبر ما در سال 1372یکی از سربازان بزرگ جنگ نرمش یعنی آقا سید مرتضی آوینی رو از دست داد و
ایشون شهید شد.
اون زمان ،سربازهای دیگه آقا سیدعلی ،شروع کردن به کار کردن .قصه خیلی هاشون رو براتون تعریف کردم؛ مثال :حسن
آقای طهرانی مقدم ،مشغول موشک سازی و قوی کردن ایران شد یا حاج قاسم سلیمانی که تو شرق کشور ،مشغول مبارزه با
اشرار بود و یا محسن آقای فخری زاده که روز به روز داشت قدرت علمی ایران رو بیش تر و بیشتر می کرد.
سربازهای آقا سید علی ،هر جایی که برای خدا کار کردن و تالش کردن به نتیجه رسیدن .آقا سید علی هم که می دیدن
ایران توی زمینه های مختلف داره قوی و قوی تر می شه ؛ اما تو زمینه اقتصادی و فرهنگی ،هنوز اوضاع ،خیلی خوب نیست.
البته تو زمینه اقتصادی رشد و پیشرفت کشور خیلی خوب بود ؛ ولی تورم هم خیلی باال رفته بود .عدالت هم بین مردم نبود .یه
عده ای معترض شده بودن که توی قسمت های قبلی براتون تعریف کردم.
آقا سید علی هم ،برای اینکه بتونن این مشکل رو حل کنن از آقای هاشمی رفسنجانی و دولت ایشون خواستند که جلوی این
آدم های بد ،این سرمایه دارهای زالو صفت یعنی اون کسایی که دنبال بی عدالتی توی ایران بودن ،دنبال این بودن که مردم
ایران فقیرتر بشن و اینها پولدارتر بشن بایستند .
آقا سید علی گفتن :جلوی اینها بایستید و کوتاه نیاین؛ برای همین در سال 1374دولتمردان ایران ؛ یک اقدام خیلی
خیلی بزرگ انجام دادن .چی؟! چی کار کردن؟ دولتمردها ،جلوی این کسایی که داشتن خرابکاری می کردن رو گرفتند و خیلی
محکم وایستادند ...
آقای هاشمی رفسنجانی هم دیگه به اون دستورات بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و ...گوش نداد .آقای هاشمی به فکر
طبقات محروم کشور افتاد و گفت " :نمی شه که ما همین طوری جلوی تورم رو باز بگذاریم تا باال بره ،مردم دارن بیچاره می
شن ".برای همین شروع کردن به مبارزه با اون هایی که کشور رو گرون کردن .جلوی باال رفتن قیمت ها رو گرفتن و اعالم
کردن قیمت دالر باید پایین بیاد .هر کی هم دالر رو گرون بفروشه ،با ما طرفه.
اون آدم های تبهکاری هم که قیمت دالر رو روز به روز باال و باالتر می بردن و از این گرون شدن دالر ،سود می بردن تا جدیت
دولت و نظام جمهوری اسالمی رو دیدن ؛ فورا دست و پاشون رو جمع کردن و دیگه دنبال گرونی ها نرفتن .از طرف دیگه قوه
قضاییه هم یه عده از اختالس گرا ،یه عده از اون کسایی که خرابکاری اقتصادی توی کشور کرده بودن رو گرفت و زندانی کرد و
به دادگاه بردشون.
آقای هاشمی رفسنجانی هم توی خطبه های نماز جمعه شون اعالم کردن که :ما دیگه اجازه نمی دیم گرونی بشه ،دیگه نمی
گذاریم همین طوری قیمت ها باال بره و دالر گرون و گرون تر بشه.
آقا سید علی هم وقتی این موضع خوب آقای هاشمی و این رفتار خوب ایشون رو دیدن ؛ فورا از ایشون حمایت کردن و گفتن:
شما خیلی کار خوبی کردید.
آره بچه ها ،انقالب ما برای فقرا بود؛ یعنی ما انقالب نکردیم که دوباره یه عده ای فقیر و فقیرتر بشن ،بلکه ! ما انقالب
کردیم که در کنار عدالتِ بین مردم ،رشد و پیشرفت کنیم یعنی این طوری نباشه یه عده روز به روز فقیرتر بشن و یه عده
دیگه ای روز به روز پولدارتر ،اصال و ابدا .انقالب ما دنبال چنین چیزی ،هیچ وقت نبود.
آقای هاشمی هم با این کار مهمی که در سال 1374انجام دادن ،جلوی گرونی ها رو گرفتن و تورم رو به یکباره کلی
پایین آوردن و مردم هم دیگه اعتراض نکردن ؛ اما بچه ها ،این دشمن های ایران ،این دشمن های انقالب اسالمی ،وقتی دیدن که
توی این قسمت شکست خوردن ،شروع کردن به برنامه ریزی و نقشه کشیدن برای اینکه بتونن دوباره به کشور عزیزمون ایران
توی زمینه های مختلف حمله کنن .اونها می خواستن ایران رو ضعیف و ضعیف تر کنن.
دشمن ،تو زمینه نظامی روز به روز داشتن شکست می خوردند؛ آخه ایران ما روز به روز داشت قوی و قوی تر می شد .تو زمینه
امنیتی هم ایران قوی تر شده بود .از طرف دیگه رهبر ما اینقدر باهوش بود که کشور ما رو الکی تو جنگ های مختلف وارد نمی
کرد و کاری نمی کرد که ایران یکسره درگیر جنگ باشه ،نه! دنبال پیشرفت و قوی تر کردن ایران بود ؛ اما دشمن های ایران این
بار شروع کردن به یک نقشه ی همه جانبه برای شکست رهبری ما ،ادامه قصه و ماجرای مبارزه دشمن های ایران با رهبر عزیز
ایران باشه برای قسمت های بعد ...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
در پناه حق یا علی مدد.
ೋخدانگهدار
ایران جوان بمان رایگان
🟢 ماجرای نقشه های دشمنان برای پیر کردن جمعیت ایرانی ها
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی برای شما ماجرای نقشه دشمنان ایران ،برای شکست کشورمون رو گفتم ،یادتون که هست؟! همون
نقشه ای که می خواستند کاری کنند که جمعیت ایران ،پیر و فرسوده بشه و تعداد جوون ها کم بشه .اون وقتی که تعداد
جوونهای ایرانی کم بشه ،قطعا ایران یک کشور ضعیف و بدرد نخور میشه .
رهبر ما هم وقتی متوجه این نقشه ی دشمنها شدند ؛ فوری توی میدون اومدند و اعالم کردند :ای ایرانی ها !آی کسایی که
دلتون برای ایران می تپه ! زود باشید! به فکر بچه آوری بیفتین ،باید فرزندان زیادی بیاریم تا بتونیم کشور عزیزمون ،ایران رو
به یک قدرت بزرگ تبدیل کنیم ،یک قدرت شکست ناپذیر؛ اما دشمن های ایران ،از اونجایی که یکی ،دو تا نیستند ،یعنی
اینطوری نیست ما بگیم فقط یک دشمن داریم ،نه ،چون ایران می خواد به ابرقدرتِ دنیا تبدیل بشه و می خواد کاری کنه که
امام زمان ظهور کنند و ایشون رهبر کل جهان بشن ،تمام اون کشورها و اون کسایی که یار شیطون هستن؛ قطعا جلوی ایران و
جمهوری اسالمی برنامه ریزی می کنند تا ایران رو شکست بدن و جمهوری اسالمی ایران روز به روز ضعیف و ضعیف و ضعیف تر
بشه .حاال ما در مقابل چیکار بکنیم ؟!
باید گوشمون به دهان رهبری باشه ،چرا که رهبری از همه بهتر نقشه های دشمن رو می فهمند ؛ اتفاقا یکی از عرفای بزرگ
یکی از بندگان خیلی ،خیلی ،خوب خدا به اسم آیة اهلل حسن زاده آملی ،ایشون بارها فرمودند :گوشتون به دهن رهبری باشه ،
چرا که رهبری گوشش به دهن امام زمان(عج) ،رهبری هر چیزی که می خواد بگه ،نگاه می کنه آیا امام زمان راضی هستند یا
نه ؟ و برای ایشون کار می شه .
بچه ها ،این دشمن های ایران ،یکی از تالش های اصلی شون این بود که مردم رو از رهبر جدا کنند و کاری کنند ،مردم
خوبی های رهبرشون رو نبینند .
یکی از خوبی های بزرگی که رهبر ما داشتند ،این بود که ،همیشه جلوی اونهایی که می خواستند قانون رو زیر پاشون بگذارن
می ایستادند .مثال :بعد از اینکه آقای هاشمی رفسنجانی ،دوران ریاست جمهوری شون به پایان رسید ،یه عده ،از همون
طرفدارهای پر و پا قرص ایشون اعالم کردند ،ما باید قانون رو عوض کنیم تا آقای هاشمی ،مادام العمر رئیس جمهور ایران
بمونند ! این چه کاریه؟ !
بچه ها ،قانون اساسی میگه ،هر چهار سال یک بار انتخابات ریاست جمهوری میشه و یک رئیس جمهور دو بار ،نمی تونه پشت
سرهم رئیس جمهور بشه .یعنی نهایتا هشت سال؛ ولی اونها می خواستند کاری کنند که آقای هاشمی همیشه رئیس جمهور
بمونه ؛ اما آقا سید علی ،خیلی محکم ،توی میدون اومدند و گفتند :اصال من چنین اجازه ای رو نمیدم ،قانون اساسی هرچی
میگه ،باید بهش عمل کنیم ،قانون اساسی میگه ،آقای هاشمی رفسنجانی دو دوره بیشتر نمی تونند رئیس جمهور باشن ،خُب
حاال هم که دوران ریاست جمهوری ایشون تمام شده ،باید کنار برن تا انتخابات برگزار بشه و ببینیم ریس جمهور بعدی چه
کسی میشه ؟!
دشمن های ایران یعنی همون ،بی بی سی و شبکه های خارجی که دنبال یک فرصت بودند تا بتونند ایران رو ضعیف
کنند و کاری کنند که مردم از رهبر جدا بشن .دیدند این بهترین فرصته ،یعنی چی ؟! یعنی چیکار کنند ؟! یعنی اینکه بگن توی
این انتخاباتی که پیش رو هست ،رهبر نظرش با فالن شخص! اگه مردم به اون نفر رای ندن یعنی اینکه رهبر تنهاست و مردم
دوستش ندارند .خُب چیکار کردند ؟
آقای هاشمی ،خیلی محبوبیتش پایین بود و مردم خیلی ایشون رو اون موقع دوست نداشتند .برای همین هرکسی که می اومد و
می گفت :من می خوام ،راه آقای هاشمی رو برم .قطعا بهش رای نمیدادند .اون موقع یه نفری به اسم آقای ناطق نوری اومد و
ایشون انسان بسیار خوبی بودن و گفتند :من می خوام راه آقای هاشمی رو برم.
مردم هم که از دست آقای هاشمی ،خسته شده بودند و از سیاست های اقتصادی که داشت ،از گرونی هایی که پیش آورده بود،
خسته شده بودند و نمیخواستند به ایشون رای بدن ،تصمیم گرفتند به کسی رای بدن که مخالف آقای هاشمی باشه .کی ؟ یک
آقا سیدی به اسم سید محمد خاتمی بود .
سید محمد خاتمی ،پدرش از روحانی های خیلی بزرگ اردکان یزد بود ،خیلی
آدم خوبی بود .امام خمینی هم خیلی دوستش داشت ؛اتفاقا اسم پدرش هم مثل
اسم امام خمینی ،سید روح اهلل بود.
آقای خاتمی ،توی دوران آقای هاشمی ،وزیر ارشاد بود .اینطوری نبود که بگی کال
با آقای هاشمی دشمنه ،نه ؛ ولی بعضی از جاهای خیلی کوچیک ،نظرش فرق می
کرد؛ ولی این وسط بعضی از دشمن های ایران ،وسط اومدند و اعالم کردند که ،
محمد خاتمی مخالف آقاست .مخالف رهبره و رهبر رو قبول نداره و ناطق نوری
طرفدار رهبره ،
مردم این حرفها رو قبول نداشتند و می گفتند :هر کسی رو که شورای نگهبان تایید کنه ،دشمن انقالب و رهبر که نیست .ما
بهش رای میدیم .
برای همین مردمی که ،از دست آقای هاشمی خسته شده بودند ،توی انتخاب سال ۱۳۷۶به سید محمد خاتمی رای دادند؛
اما بچهها ! اما بچهها ! این دشمن های ایران ،نمی دونید چه قشقرقی به پا کردند و چه سر و صدایی درست کردند!! که :آی ،
بیست میلیون نفر به آقای خاتمی رای دادند ،این یعنی که مردم دیگه رهبر و جمهوری اسالمی رو قبول ندارند .چه ربطی داره ؟!
رئیس جمهور ،جمهوری اسالمی رو انتخاب کرده ،مگه میشه قبول نداشته باشن .اصال سید محمد خاتمی یکی از اصلیترین
شعارهای انتخاباتی شون که توی پوستر ها می زدند این بود :سه سید فاطمی ،خامنهای ...خمینی ...خاتمی یعنی می گفتند :
آقای خاتمی راه امام خمینی و آقای خامنه ای رو می خواد ادامه بده...
خیلی از مردم به خاطر همین به ایشون رای دادند ؛ اما دشمن های ایران چه سر و صدایی به پاکردند ،چه شلوغ کاری کردند ،
همه زورشون رو زدند که بگن :رهبر ایران با رئیسجمهور موافق نیست و رهبر رای شون به ناطق نوری بوده ...
در صورتیکه رهبر ما ،خیلی واضح همیشه می گفتند :رای من مخفیه و حتی بچههای من هم ،رای من رو نمی دونند .چطوری
این خارجی ها فهمیدند! حرف الکی می زنند ،من رای خودم رو ابدا به هیچ کس نمی گم و تا آخر هم به کسی نمی گم .
رهبر ما رای شون معلوم نبود ؛ اما دشمن ها یک جوری نشون دادند که انگار رهبر ،طرفدار ناطق نوری بود و مردم طرفدار
خاتمی یعنی مردم مخالف رهبر بودند؛ اما رهبر ما توی سخنرانی های مختلف اعالم کردند ،نه ،این حرف غلط ،که دشمن ها
میگن ،ما ریس جمهور مون رو دوست داریم ،ایشون رو حمایت میکنیم و بهشون کمک می کنیم .حاال هم که ایشون رای
آوردن ،ما پشتیبان ایشون هستیم .خیالتون راحت .
سید محمد خاتمی هم توی سخنرانی هاش می گفت :من طرفدار جمهوری اسالمی هستم .درسته بعضی جاها نظرم فرق
میکنه؛ ولی دشمن با رهبر که نیستم .
اما بچه ها داستان از اونجایی خطرناک میشه که ،یک عده ای دور و بر ،آقای خاتمی رو گرفتند .یه عده ،از کسایی که واقعا
دشمن ایران بودند و از ایران و رهبر ایران بدشون می اومد .قیافه هاشون رو شبیه آدم خوب ها می کردند .مثال :یقه هاشون رو
می بستند ،ریش می گذاشتند ،قیافه های حزب اللهی داشتند و ....؛ ولی در باطن دشمن رهبر بودند .اینها می خواستند
کاری کنند بین رهبر و آقای خاتمی ،اختالف بیفته و کاری کنند تا آقای خاتمی تصمیم هایی بگیرند که خالف خواسته رهبر
باشه .
این دشمن ها ،بعضی هاشون بعدا از ایران فرار کردند و رفتند که براتون میگم ؛ اما بعضی هاشون هنوز موندن ،هنوز پر رو ،پر
رو ،سخنرانی می کنند ،روزنامه دارند و مطلب انتشار میدن ،اینها خونی به دل رهبر ما کردند که ادامه اش باشه برای قسمت
بعد ...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
در پناه حق ،یا علی مدد
ೋخدانگهدار
انتخابات سال 1376 رایگان
🟢 ماجرای نفوذی دشمنان در دولت خاتمی و نقشه های آنها
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی برای شما ماجرای نقشه دشمنان ایران ،برای شکست کشورمون رو گفتم ،یادتون که هست؟! همون
نقشه ای که می خواستند کاری کنند که جمعیت ایران ،پیر و فرسوده بشه و تعداد جوون ها کم بشه .اون وقتی که تعداد
جوونهای ایرانی کم بشه ،قطعا ایران یک کشور ضعیف و بدرد نخور میشه .
رهبر ما هم وقتی متوجه این نقشه ی دشمنها شدند ؛ فوری توی میدون اومدند و اعالم کردند :ای ایرانی ها !آی کسایی که
دلتون برای ایران می تپه ! زود باشید! به فکر بچه آوری بیفتین ،باید فرزندان زیادی بیاریم تا بتونیم کشور عزیزمون ،ایران رو
به یک قدرت بزرگ تبدیل کنیم ،یک قدرت شکست ناپذیر؛ اما دشمن های ایران ،از اونجایی که یکی ،دو تا نیستند ،یعنی
اینطوری نیست ما بگیم فقط یک دشمن داریم ،نه ،چون ایران می خواد به ابرقدرتِ دنیا تبدیل بشه و می خواد کاری کنه که
امام زمان ظهور کنند و ایشون رهبر کل جهان بشن ،تمام اون کشورها و اون کسایی که یار شیطون هستن؛ قطعا جلوی ایران و
جمهوری اسالمی برنامه ریزی می کنند تا ایران رو شکست بدن و جمهوری اسالمی ایران روز به روز ضعیف و ضعیف و ضعیف تر
بشه .حاال ما در مقابل چیکار بکنیم ؟!
باید گوشمون به دهان رهبری باشه ،چرا که رهبری از همه بهتر نقشه های دشمن رو می فهمند ؛ اتفاقا یکی از عرفای بزرگ
یکی از بندگان خیلی ،خیلی ،خوب خدا به اسم آیة اهلل حسن زاده آملی ،ایشون بارها فرمودند :گوشتون به دهن رهبری باشه ،
چرا که رهبری گوشش به دهن امام زمان(عج) ،رهبری هر چیزی که می خواد بگه ،نگاه می کنه آیا امام زمان راضی هستند یا
نه ؟ و برای ایشون کار می شه .
بچه ها ،این دشمن های ایران ،یکی از تالش های اصلی شون این بود که مردم رو از رهبر جدا کنند و کاری کنند ،مردم
خوبی های رهبرشون رو نبینند .
یکی از خوبی های بزرگی که رهبر ما داشتند ،این بود که ،همیشه جلوی اونهایی که می خواستند قانون رو زیر پاشون بگذارن
می ایستادند .مثال :بعد از اینکه آقای هاشمی رفسنجانی ،دوران ریاست جمهوری شون به پایان رسید ،یه عده ،از همون
طرفدارهای پر و پا قرص ایشون اعالم کردند ،ما باید قانون رو عوض کنیم تا آقای هاشمی ،مادام العمر رئیس جمهور ایران
بمونند ! این چه کاریه؟ !
بچه ها ،قانون اساسی میگه ،هر چهار سال یک بار انتخابات ریاست جمهوری میشه و یک رئیس جمهور دو بار ،نمی تونه پشت
سرهم رئیس جمهور بشه .یعنی نهایتا هشت سال؛ ولی اونها می خواستند کاری کنند که آقای هاشمی همیشه رئیس جمهور
بمونه ؛ اما آقا سید علی ،خیلی محکم ،توی میدون اومدند و گفتند :اصال من چنین اجازه ای رو نمیدم ،قانون اساسی هرچی
میگه ،باید بهش عمل کنیم ،قانون اساسی میگه ،آقای هاشمی رفسنجانی دو دوره بیشتر نمی تونند رئیس جمهور باشن ،خُب
حاال هم که دوران ریاست جمهوری ایشون تمام شده ،باید کنار برن تا انتخابات برگزار بشه و ببینیم ریس جمهور بعدی چه
کسی میشه ؟!
دشمن های ایران یعنی همون ،بی بی سی و شبکه های خارجی که دنبال یک فرصت بودند تا بتونند ایران رو ضعیف
کنند و کاری کنند که مردم از رهبر جدا بشن .دیدند این بهترین فرصته ،یعنی چی ؟! یعنی چیکار کنند ؟! یعنی اینکه بگن توی
این انتخاباتی که پیش رو هست ،رهبر نظرش با فالن شخص! اگه مردم به اون نفر رای ندن یعنی اینکه رهبر تنهاست و مردم
دوستش ندارند .خُب چیکار کردند ؟
آقای هاشمی ،خیلی محبوبیتش پایین بود و مردم خیلی ایشون رو اون موقع دوست نداشتند .برای همین هرکسی که می اومد و
می گفت :من می خوام ،راه آقای هاشمی رو برم .قطعا بهش رای نمیدادند .اون موقع یه نفری به اسم آقای ناطق نوری اومد و
ایشون انسان بسیار خوبی بودن و گفتند :من می خوام راه آقای هاشمی رو برم.
مردم هم که از دست آقای هاشمی ،خسته شده بودند و از سیاست های اقتصادی که داشت ،از گرونی هایی که پیش آورده بود،
خسته شده بودند و نمیخواستند به ایشون رای بدن ،تصمیم گرفتند به کسی رای بدن که مخالف آقای هاشمی باشه .کی ؟ یک
آقا سیدی به اسم سید محمد خاتمی بود .
سید محمد خاتمی ،پدرش از روحانی های خیلی بزرگ اردکان یزد بود ،خیلی
آدم خوبی بود .امام خمینی هم خیلی دوستش داشت ؛اتفاقا اسم پدرش هم مثل
اسم امام خمینی ،سید روح اهلل بود.
آقای خاتمی ،توی دوران آقای هاشمی ،وزیر ارشاد بود .اینطوری نبود که بگی کال
با آقای هاشمی دشمنه ،نه ؛ ولی بعضی از جاهای خیلی کوچیک ،نظرش فرق می
کرد؛ ولی این وسط بعضی از دشمن های ایران ،وسط اومدند و اعالم کردند که ،
محمد خاتمی مخالف آقاست .مخالف رهبره و رهبر رو قبول نداره و ناطق نوری
طرفدار رهبره ،
مردم این حرفها رو قبول نداشتند و می گفتند :هر کسی رو که شورای نگهبان تایید کنه ،دشمن انقالب و رهبر که نیست .ما
بهش رای میدیم .
برای همین مردمی که ،از دست آقای هاشمی خسته شده بودند ،توی انتخاب سال ۱۳۷۶به سید محمد خاتمی رای دادند؛
اما بچهها ! اما بچهها ! این دشمن های ایران ،نمی دونید چه قشقرقی به پا کردند و چه سر و صدایی درست کردند!! که :آی ،
بیست میلیون نفر به آقای خاتمی رای دادند ،این یعنی که مردم دیگه رهبر و جمهوری اسالمی رو قبول ندارند .چه ربطی داره ؟!
رئیس جمهور ،جمهوری اسالمی رو انتخاب کرده ،مگه میشه قبول نداشته باشن .اصال سید محمد خاتمی یکی از اصلیترین
شعارهای انتخاباتی شون که توی پوستر ها می زدند این بود :سه سید فاطمی ،خامنهای ...خمینی ...خاتمی یعنی می گفتند :
آقای خاتمی راه امام خمینی و آقای خامنه ای رو می خواد ادامه بده...
خیلی از مردم به خاطر همین به ایشون رای دادند ؛ اما دشمن های ایران چه سر و صدایی به پاکردند ،چه شلوغ کاری کردند ،
همه زورشون رو زدند که بگن :رهبر ایران با رئیسجمهور موافق نیست و رهبر رای شون به ناطق نوری بوده ...
در صورتیکه رهبر ما ،خیلی واضح همیشه می گفتند :رای من مخفیه و حتی بچههای من هم ،رای من رو نمی دونند .چطوری
این خارجی ها فهمیدند! حرف الکی می زنند ،من رای خودم رو ابدا به هیچ کس نمی گم و تا آخر هم به کسی نمی گم .
رهبر ما رای شون معلوم نبود ؛ اما دشمن ها یک جوری نشون دادند که انگار رهبر ،طرفدار ناطق نوری بود و مردم طرفدار
خاتمی یعنی مردم مخالف رهبر بودند؛ اما رهبر ما توی سخنرانی های مختلف اعالم کردند ،نه ،این حرف غلط ،که دشمن ها
میگن ،ما ریس جمهور مون رو دوست داریم ،ایشون رو حمایت میکنیم و بهشون کمک می کنیم .حاال هم که ایشون رای
آوردن ،ما پشتیبان ایشون هستیم .خیالتون راحت .
سید محمد خاتمی هم توی سخنرانی هاش می گفت :من طرفدار جمهوری اسالمی هستم .درسته بعضی جاها نظرم فرق
میکنه؛ ولی دشمن با رهبر که نیستم .
اما بچه ها داستان از اونجایی خطرناک میشه که ،یک عده ای دور و بر ،آقای خاتمی رو گرفتند .یه عده ،از کسایی که واقعا
دشمن ایران بودند و از ایران و رهبر ایران بدشون می اومد .قیافه هاشون رو شبیه آدم خوب ها می کردند .مثال :یقه هاشون رو
می بستند ،ریش می گذاشتند ،قیافه های حزب اللهی داشتند و ....؛ ولی در باطن دشمن رهبر بودند .اینها می خواستند
کاری کنند بین رهبر و آقای خاتمی ،اختالف بیفته و کاری کنند تا آقای خاتمی تصمیم هایی بگیرند که خالف خواسته رهبر
باشه .
این دشمن ها ،بعضی هاشون بعدا از ایران فرار کردند و رفتند که براتون میگم ؛ اما بعضی هاشون هنوز موندن ،هنوز پر رو ،پر
رو ،سخنرانی می کنند ،روزنامه دارند و مطلب انتشار میدن ،اینها خونی به دل رهبر ما کردند که ادامه اش باشه برای قسمت
بعد ...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
در پناه حق ،یا علی مدد
نفوذی های دولت رایگان
🟢 ماجرای نفوذی دشمنان در دولت خاتمی و نقشه های آنها
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای تالشهای فراوان دشمنان ایران ،برای اینکه نشون بدن ،بین رهبر ایران و رئیس جمهور
یعنی سید محمد خاتمی اختالفه و مردم دیگه رهبرو دوست ندارن و گزینه ای رو انتخاب می کنند که مخالف رهبره ،خیلی
توضیح دادم و گفتم که رهبر ما ،جلوی تمام این تالشهای دشمن ایستادن و اعالم کردن که ما و رئیس جمهور ،درسته یکسری
تو برخی از مسائل ،اخالف نظرهایی داریم ؛ اما اون دعوا و اختالفی که دشمن ها میگن ،بین ما نیست و تمام نقشه های دشمن با
حرف هاشون رو خنثی کردن .
بچه ها رئیس جمهور ایران یعنی سید محمد خاتمی شاید خودش انسان خوب و دغدغه مندی بود؛ ولی حاال اشتباهاتی
داشت و چیزهای اشتباه ی تو ذهنش بود و دوروبری های و نزدیکانی داشت که اون ها قطعا خائن و دشمن بودن .برخی از
کسانی که دور و بر سید محمد خاتمی بودن ،چنان خرابکاریهایی کردن که نگو و نپرس .
رهبرِ ما آقا سید علی ،همیشه به دنبال این بودن که به دشمن ها اختالفات رو نشون ندن ،از طرف دیگه همیشه می خواستن ،
مسائل قانونی حل بشه یعنی اگر تخلفی تو دولت میشه ،رئییس دولت ،رئیس جمهور با اون برخورد کنه ،نه اینکه رهبری بخوان
وسط بیان و بخوان کاری کنن .
رهبری ،هیچ وقت دنبال این نبودن که بجای بقیه تصمیم بگیرن و بجای بقیه کار کنند و هر زمان اشتباهی هم دیدن به اون
مسئول مربوطش می گفتن ،مثالً یه دوران آقای خاتمی ،اون کسانی که یه عمر از اسالم و انقالب کینه داشتن و اصال و ابدا از
امام خمینیِ ما خوششون نمی اومد ،اومدن و شدن مسئولین کشور ،حاال بعضی هاشون مسئولین رده باالتر ،و بعضی هاشون هم
مسئولین رده پایین تر؛ اما اونها شدن مسئولین کشور ،خصوصاً اون افراد ،توی مسئولیتهای فرهنگی رفتن ؛ آره بچه ها تا دیروز
دشمن به فکر جنگ نرم بود ،با هزار بدبختی می خواست یه چیزهایی وارد ایران کنه .نمی دونم یه ویدئوهایی و ...یه چیزی وارد
کشور کنه که جوون های ایرانی ببینن و تحت تأثیر قرار بگیرن؛ اما تو دوران آقای خاتمی رسانه های رسمی کشور ،مطبوعات،
صریحاً علیه اسالم و انقالب و حتی دین مطلب می نوشتن ،هیچ کسی هم نبود با اونها برخورد کنه.
رهبرِ ما اون اوایل می گفتن :رئیس جمهور ،خودشون باید این مسائل
رو حل کنن و باید پیگیری کنن ؛ باید به این مسائل رسیدگی کنن؛ اما رئیس
جمهور ایران قائل بود که ما باید به مردم آزادے بدیم ! باید آزاد بزاریم که
هرکی ،هرچی دوست داره بنویسه !
بچه ها شعار آزادے ،خیلی شعار قشنگیه و خیلی ام حرف خوبیه،
اصالً اسالم اومده که مردم به آزادے برسونه؛ ولی مسئله اینجاست که این آزادی یه حد و مرزی باید داشته باشه .نمیشه آزادے
مطلق !! هیچ جای دنیا نمیشه آزادے مطلق باشه ! اصالً مگه همین االن که من دارم براتون قصه میگم ،توی کشورهای اروپایی
و آمریکا اجازه میدن که کسی علیه اسرائیل فعالیت جدی کنه؟ اگر یه مسئولی یا یه روزنامه رسمی بخواد علیه مواضع اصلی
اون کشور یا مثالً اسرائیل و جنایت هایی که اروپایی ها و آمریکائی ها در طول این سالها در حق مروم دنیا کردن ،مطلب بنویسه
،آیا اون کشور اجازه میده؟ آیا اون کشور میگه آزادیه دیگه ،بزار بنویسن ،بزار هر حرفی دلشون میخواد به ما بزنن!؟ ؛ اصال وابدا
هیچ کشوری آزادے بدون قید و شرط نداره ،خیلی ام طبیعیه ،خیلی ام منطقیه؛ باالخره اگر درِ آزادے رو بازِ باز بزاری و هر کی
هرکاری دلش بخواد بکنه ،که خب قانون جنگل پیش میاد؛
قانون جنگل میدونین دیگه چیه؟ !جنگل یه جاییه که حیوون ها هرکار دوست دارن میکنن .هیچ کسی به هیچ کسی کار نداره .
هر حیوونی گرسنش که میشه ،یه حیوون دیگه میخوره ،هرجایی دوست داره دستشویی میکنه ،هر جا دلش بخواد میگیره و
میخوابه ،هر کار دوست دارن میکنن و کسی به کسی کاری نداره .فقط اونی که زورش بیشتره به بقیه زور میگه .
آزادے اگر بخواد بدون قید و شرطی باشه و بخواد بدون درو پیکر باشه ،آزادے به شکل جنگل پیش میاد .هم اسالم با چنین
آزادے مخالفه ،و هم کشورهای اروپایی و آمریکایی؛ هیچ کسی چنین آزادے رو قبول نداره؛ اما رئیس جمهور ایران ،به اسم
آزادے ،اجازه می داد که هر حرفی می خوان بزنن .جالبه !! پول از دولت می گرفتن ،پول نظام جمهوری اسالمی می گرفتن .بعد
علیه نظام و علیه حتی دولت و برخی بآروهای دینی مثل امام زمان چیزی می نوشتن و اگر کسی بهشون اعتراض می کرد ،فوری
داد می زدن و می گفتن :اینها مخالف آزادے اند ،اینها می خوان ما رو زندانی کنن ،اینها زورگوئن ،اینها بدجنسن !!
ای نامرد ،هرچی از دهنت دراومد ،توی روزنامه نوشتی و به ما گفتی ،هرچی دوست داشتنی به اعتقاداتِ ما،به امام خمینیِ ما،
به رزمندگانِ ما گفتی؛ اون وقت تا یه تذکر بهت میدن ،سر و صدا راه می اندازی؟ !
رهبرِ عزیزمون ،چند وقتی تحمل کردن و به آقای خاتمی ،به وزیر ارشاد ،به مسئولین مربوطه تذکر دادن؛ تو جلسات
خصوصی باهاشون جدی صحبت کردن و اتمام حجت کردن ؛ اما هیچ تأثیری نداشت که نداشت؛ این روزنامه ها هرکار دوست
داشتن می کردن ،آخر سر رهبری ،تو میدون اومدن و اعالم کردن که :اون روزنامه ها و مطبوعاتی که در حال لجن پراکنی تو
جامعه و دروغ گفتن هستن باید بسته بشن و باهاشون برخورد بشه؛ آره خب معلومه ،مگه میشه هر دروغی دوست داریم بگیم
و هیچ جا پاسخگو نباشیم.
برخی از اون کسایی که ،روزنامه می نوشتن پاشون به دادگاه بازشد .آره باید پاشون به دادگاه بازشه ،اگر کسی که دروغ میگه به
دادگاه نره ،دیگه مردم نمیتونن حق و باطل تشخیص بدن .باید دروغگو بره و به سزای اعمالش برسه؛ اما بچه ها ،اون نفوذیها و
آدم بدهایی که گفتم ،اومدن دورو بر آقای خاتمی و شروع به خرابکاری کردن ؛ دست بردار نبودن!! با اینکه تذکرات دلسوزانه
رهبرِما و مردمِ مؤمن کشورِ ما می دیدن ؛ اما باز هم بی خیال نشدن و به همون کسایی که اون روزنامه ها رو می نوشتن ،اجازه
دادن تا دوباره یه روزنامه جدید و یه مطبوعات جدید باز کنن و اون پیامهای دروغین خودشون این بار از یه رسانه دیگه بنویسن
و توی اون اوضاع سخت و وحشتناک ،از همه طرف به ذهن مردم خبرهای دروغ و تحلیلهای غلط وحرفهای اشتباه می رسید
عده ای از یاران آقا سید علی بودن که سکوت نکردن و شروع به روشنگری کردن ...
کسانی که بعدها خیلی مسخرشون کردن ،حرفهای الکی در موردشون زدن .خیلی تخریب شون کردن و کاری کردن که مردم
ایران ،قدر اونها رو ندونن .یکی از اون بزرگترین عمارهای رهبرِما ،مرحوم آیت اهلل مصباح یزدی بودن .ایت اهلل مصباح ،اون
زمان سکوت نکردن ،سخنرانی کردن ،کتاب نوشتن ،تو روزنامه ها مقاله چاپ کردن و اجازه ندادن که دشمنان اسالم و انقالب
هر کاری دلشون میخواد انجام بدن و کسی کاری به کارشون نداشته باشه .البته کسان دیگه ای هم که دلسوز انقالب بودن،
صحبت کردن مثالً :
_ آقای رحیم پور ازغدی ،ایشون یکی از اون روشنفکرانی بودن که توی روزنامه ها مقاله می نوشتن؛ برای دانشجوها سخنرانی
می کردن و روشنگری می کردن و اجازه نمی دادن دشمن های ایران ،هر کار دلشون می خواد انجام بدن .
_ حاج آقای پناهیان ،سخنرانی های خیلی خوب و جانانه ای می کردن و جلوی این عده دروغگو و هتاک می ایستادن و اجازه
نمی دادن هر کار دلشون می خواد انجام بدن و کسی بهشون چیزی نگه .
حاال دولت با اونها برخورد نمی کرد؛ اما اون کسانی که ذهن روشنی داشتن و زبان گویایی داشتن باید حرف میزدن و مبارزه می
کردن ...
بچه ها ،دشمنی این نفوذیهای دولت خاتمی ،فقط به بحث مطبوعات و روزنامه ها و دروغ گفتن های این چنینی ختم
نشد ! اونها نقشه های خیلی حساب شده ای برای براندازی انقالب ایران و از بین بردن اهداف و آرمانهای مردم ایران ریخته
بودن .ادامه قصه و ماجرای تالشهای فراوان رهبرِ ما برای جلوگیری از این اتفاقات خطرناک باشه برای قسمت بعد ...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
در پناه حق یاعلی مدد
کوی دانشگاه رایگان
🟢 ماجرای اعتراض دانشجویان به بسته شدن یک روزنامه و درگیری با...
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی برای شما بچه ها و مامان و باباهای عزیزی که قصه های زندگی حضرت آقا رو می شنوید ،گفتم که اون
دشمنان انقالب و اون کسانی که سالیان سال از مردم ایران شکست خورد بودن و ایرانی ها ،اونها رو از کشورشون بیرون
انداخته بودن ،دوباره برگشتند .منتها این بار پشت سر خودی ها ،این بار به صورتشون ماسک زدن و خودشون رو به شکل
طرفدارهای نظام و انقالب نشون دادن؛ اما کلی خرابکاری کردن ،کلی ضربه به کشور ما زدن و به فرهنگ کشور ما ،به باورهای
مردم ایران عزیز لطمه زدن ،
رهبر انقالب چه خون دلی خوردن ...اون دوران روشنگری می کردن و می گفتن :این ها دارن دروغ می گن ،جمهوری اسالمی
باید با این ها برخورد کنه ،با این مطبوعات ،با این روزنامه هایی که دارن مطالب دروغ و غلط می نویسن ،دولت باید جلوی این ها
رو بگیره ،وزارت اطالعات باید بررسی کنه ....
بچه ها ،دشمن های ایران وقتی می خوان یه نقشه ای برای ایران بکشن ،فقط به یه برنامه اکتفا نمی کنن یعنی اینطوری
نیستش که فقط بگن چهار تا مطبوعات بیان و علیه اسالم حرف بزنن و درباره ی انقالب و امام خمینی بنویسند .نه!! اون ها
برنامه های مختلفی می ریزن ،از چند زاویه ،می خوان حمله کنن چون می دونن اگر از یه زاویه حمله کنن ،احتمال شکست
خوردنشون زیاده ،خب برنامه بعدی شون چی بود؟! دیگه از کجا می خواستن حمله کنن ؟! برنامه بعدی شون این بود ،
دانشجوهای ایرانی که اون زمان قرار بود موذن این کشور باشند یعنی چی یعنی اذان بگن !! آره ،دانشجو اذان گوی کشوره یعنی
اگر وقتی ببینه کشورش داره راه اشتباهی میره و یا دشمنان نقشه ای برای کشورش دارن ،اون وقت باید فریاد بزنه و به همه
مردم ،به بازاری ها ،به کارمندها ،به کارگرها ،حتی به دانش آموزها اعالم کنه که دشمن ها چه نقشه هایی دارن .دانشجو
چنین جایگاهی داره؛ اما دشمن ها ،کاری کردن که برخی از دانشجوهای ایرانی ،دشمن کشور خودشون بشن ،دشمن نظام
جمهوری اسالمی بشن .چرا ؟! خب معلومه ،اون مطبوعات ،اثر خودش رو گذاشته بودند،از طرف دیگه برخی از استاد دانشگاه ها
اصال و ابدا کشور و نظام رو قبول نداشتن و از همه این ها مهم تر و خطرناک تر ،اینکه اون دانشجوها درس هایی خونده بودن که
درس هاشون توسط دشمنان ایران نوشته شده بود .اون دانشجوهای اقتصاد ،دانشجوهای علوم سیاسی و اون دانشجوهایی که
توی دانشگاه تهران و دانشگاه عالمه طباطبایی و غیره درس خونده بودن .اون های یه عده شون دشمن جمهوری
اسالمی شدن .خیلی عجیبه !! آخه جمهوری اسالمی باعث شده بود اینها به این جایگاه برسن!
قبال زمان شاه از این خبرها نبود ،مگه چند درصد مردم می تونستن درس بخونن؛ اصال بچه ها
برین از بابابزرگ هاتون ،که سنشون هفتاد و هشتاد ساله بپرسید که چند نفرشون درس
خوندن .خیلی هاشون فقط تا کالس ششم درس خوندن ،بیشتر نخوندن؛
اما جمهوری اسالمی کاری کرد که بچه ها دوازده سال با خیال راحت مدرسه برن و درس
بخونن .پولش رو کی بده؟ پولش رو دولت بده ،پولش رو نظام بده ،پول اون معلم ،پول اون
مدرسه ،پول اون خرج هایی که می شه .بعد از این هم که درس خوندن حاال بیان
دانشگاه ،پولشون رو دولت بده ،برای چی؟ برای اینکه درس بخونن و در آینده
برای کشورشون مفید بشن .برای اینکه بتونن سربازان کشورشون بشن ؛ اما دشمن
های ایران ،کاری کردن که همون جوون های دانشجویی که قرار بود موذن این
کشور باشد و سربازان علمی کشور باشن ،تبدیل به دشمنان این کشور شدن ؛البته
نه همشون ها ،برخی شون ...
این دانشجوها به جای اینکه کار علمی کنن ،به جای اینکه مشغول پیشرفت ایران
بشن ،به فکر اعتراض افتادن ،فکر می کنید به چی بچه ها؟!! اصال بگم شاید خنده تون بگیره ،اعتراض به اینکه چرا فالن روزنامه
رو جمهوری اسالمی بسته ؟ خب ،برای اینکه دروغ می گفت .برای اینکه خبرهای دروغ می نوشت و تحلیل های غلط می نوشت.
برای این ،جمهوری اسالمی اون روزنامه رو بست .همه ی کشورهای دنیا این کار رو می کنن ،اون روزنامه یا اون مقاله ای که
علیه کشور باشه ،علیه نظام اون کشور باشه ،باهاش برخورد می کنن .جمهوری اسالمی هم بعد از کلی تذکر و کلی صبر کردن با
اون ها برخورد کرد ؛اما این دانشجوها اعتراض کردن و بهتره بگم اغتشاش کردن،
دانشجوها توی خیابون ها ریختن و یه عده از پلیس های کشورمون رو کتک زدن ،باورتون می شه!! مسئوالن امنیتی کشور،
هم دائم می گفتن :ما صبر می کنیم ،ما با بچه های خودمون که درگیر نمی شیم ،ما نمی خوایم دعوا بشه ؛ اما یه عده از همون
نفوذی ها ،از همون جاسوس های آمریکا و اسرائیل بین این دانشجویان نفوذ کردن و شروع کردن به شعارهای خیلی بدی دادن
و از طرف دیگه یه عده کسانی خودشون رو شبیه طرفداران جمهوری اسالمی و طرفدار رهبر کردن و به این دانشجو حمله کردن
،پلیس هم با اون ها مبارزه کرد ؛اما پلیس طبق قوانین و ضوابط خودش ،اون عده ای که من دارم می گم خودش رو شبیه بسیجی
ها کردن و به کوی دانشگاه حمله کردن و بعضی از دانشجوها رو کتک زدن و اذیت کردن.
رهبر ما هیچ وقت موافق چنین چیزی نبودند .برای همین توی سخنرانی شون با صدای بلند اعالم کردن و گفتند :مطلبی
که از نظر مهم تر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده است ،حمله ی به خوابگاه جوانان و دانشجویان است .این حادثه ی
تلخی است و قلب مرا جریحه دار کرده ،حادثه غیرقابل قبولی در حکومت اسالمی بود .حمله به منزل و ماوا و مسکن یک جمعی
،به خصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت به هیچ وجه در نظام اسالمی قابل قبول نیست .جوانان این کشور چه دانشجویان ،
چه غیر دانشجویان فرزندان من هستند و برای من هرگونه چیزی که برای این مجموعه ها ،مایه اضطراب و ناراحتی و اشتباه در
فهم باشد ،بسیار سخت و سنگین است .برای اینکه کسانی در هر لباسی با هر نام وارد اون محیط بشوند و کارهای ناروایی انجام
بدهند ،هیچ کس نباید رفتار خشونت آمیز داشته باشد ،چون این کارها دشمن رو خوشحال می کند .این چنین رفتار نشان از
بچه های ما نیست.
بچه ها ،خوندید رهبر ما چی گفتن ؟! رهبر ما مخالف این کارها بودند ،مخالف این اقدام های خودسرانه بودند؛ اما چه می
شد کرد که یه عده بین مسئولین و بین دانشجوها نفوذ کرده بودند و می خواستند کاری کنند که مردم از جمهوری اسالمی زده
بشن و دیگه با رهبرشون دوست نباشن .از طرف دیگه برخی از مسئولین دولت مثال :معاون سیاسی وزیر کشور ،خیلی مقام
باالیی بود .او ،بین دانشجوها می رفت و اعالم می کرد ما طرفدار شماییم ،ما با شماییم و جلوی این حکومت می خوایم بایسیم
،مگه داریم؟! مگه می شه؟! چه جوری می شه یه کسی که خودش مسئول تو این کشور ،بره و اعالم کنه من با این نظام و با این
کشور مشکل دارم! عجب آدمای نامردی بودن ...
چه خون دلی خورد رهبر ما ؛ اما رهبر ما وقتی دیدند که این دشمنها دست بردار نیستن و خیابونهای تهران رو ناامن کردن و
اوضاع رو خراب کردن و اجازه نمی هند که کسی زندگی راحت داشته باشه ،توی یک صحبت از مردم ایران خصوصا از مردم
تهرانی و جوانان انقالبی تهران دعوت کردن که به خیابان ها بیاین و نشون بدید که شما هنوز طرفدار نظام هستید و 23تیرماه
سال 1378مردم مومن و انقالبی تهران ،به خیابان ها اومدن و در میدان انقالب تهران جمع شدن و شروع به شعار دادن علیه
اغتشاشگران کردند .
در پناه حق ،یا علی مدد
شکست در مذاکرات رایگان
🟢ماجرای مذاکرات بد با آمریکا و بی اعتنایی به نظر رهبری
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی برای شما ماجرای اعتراض برخی دانشجوها رو گفتم و براتون تعریف کردم که اون دانشجوها به خیابون
ها اومدن و شعار دادن و فقط به شعار دادن اکتفا نکردن؛ بلکه شروع به خراب کردن وسایل شهرکردن؛ مثال :آتش زدن سطل
زباله ها و ....و اعالم کردن که ما می خوایم تا بیت رهبری بریم و اونجا با رهبری بجنگیم .از طرف دیگه ،ماموران انتظامی کشور و
پلیس ها رو کتک زدن و با خودشون گروگان گرفتن .باورتون می شه؟! آدم یاد این فیلم های آمریکایی می افته؛ اما اینها توی
ایران خودمون اتفاق افتاد.
بچه ها ،با تمام مخالفت هایی که رهبر ما داشتن ،عده ای که لباس شخصی پوشیده بودن و یه عده از انسان هایی که حواس
شون به حرف های رهبری نبود ،به دانشجوها حمله کردن و برخی از دانشجوها رو بدجوری کتک زدن و خونه و زندگی شون رو
به هم ریختن و رهبر ما هم جلوی این کار ایستادن و اعالم کردن که با مجرمین ،هر کسی باشه برخورد می کنیم و اتفاقا هم
خیلی از اون کسانی که توی این ماجرها دست داشتن و مجرم بودن رو ،دستگیر کردن؛ اما بچه ها ،با اینکه این کارها نقشه های
دشمن ها بود و اونها برنامه می ریختن و اونها خرابکاری می کردن؛ اما هیچ وقت نباید نقش اون کسانی که خودی هستند و توی
کشور مسئول هستند و خرابکاری می کنن رو نادیده بگیریم؛ اصال و ابدا .ما باید حواسمون باشه که ما دو مدل دشمن داریم؛ یه
دشمن بیرونی که آمریکا و اسرائیله و اون خرابکارهای بیرونی هستند و یه دشمن درونی یعنی اون کسایی که ظاهرشون شبیه
دوسته .چه بسا لباس روحانیت می پوشن ،ریش می گذارن ،انگشتر دستشون می کنن ،تسبیح دستشون می گیرن؛ اما در
واقعیت دشمن و انقالب هستند .ما از این نمونه ها کم نداشتیم و هرچی ضربه خوردیم و تا االن عقب افتادیم و یا جایی شکست
خوردیم ،به خاطر همین منافقین داخلیه .همین کسانی که خرابکاری می کنند.
بچه ها ،امام خمینی و آقا سید علی از همون اول معتقد بودن که مشکالت کشور ایران هیچ وقت به دست آمریکا و
بیگانگان حل نمی شه .آمریکا هیچ وقت خیر و صالح ایرانی ها رو نمی خواد .فقط می خواد ضربه بزنه و ما رو بیچاره کنه .ما هم
نباید هیچ وقت به اونها امیدوار باشیم ،بلکه همیشه باید دشمن اون ها بمونیم؛ اما چه می شد کرد ،که رئیس جمهور ایران و
برخی از مسئولین دیگه نظرشون چیز دیگه ای بود...
آقا سید علی ما ،دیکتاتور نیستن؛ اینطوری نیستش که بگن «حرف حرف منه ،کسی حرف زیادی نزنه .باید به حرف من
گوش کنید و اال می اندازمتون بیرون» نه؛ آقا سیدعلی می دیدن که این ها رای آوردن و بخش زیادی از مردم ایران ،به این ها
رای دادن و حاال این ها اختالف نظرهایی با آقا سید علی دارن .هر چند که آقا سید علی مطمئن بودند که این دشمنان ایران
هیچ وقت به فکر ایران نیستند و هیچ وقت خوبی ،برای ایرانی ها و جمهوری اسالمی نمی خوان؛ اما وقتی دیدند که رئیس
جمهور ایران یعنی آقا سید محمد خاتمی و رئیس شورای عالی امنیت ملی یعنی آقای روحانی و خیلی از آدم های دیگه کشور
طرفدار مذاکره با آمریکا هستند ،اجازه دادن که اونها برن و با آمریکا مذاکره کنن.
مذاکره برای چی؟ مگه یه بار توی این کشور مذاکره نکردن که آقای هاشمی و شکست خورد؟ پس چرا دوباره مذاکره کنن؟! چی
می شه گفت بچه ها! آقا سید محمد خاتمی فکر می کرد مشکل سوء تفاهمه .یعنی آمریکایی ها درست حسابی ما رو نشناختن.
ما هم به آمریکا زیادی بدبینیم .زیادی به اون ها مشکوکیم ،واال آمریکا کاری به کار ما نداره .آمریکا سر جنگ با ما نداره .به اون
ها خیلی خوش بین بود و معتقد بود ما باعث سوء تفاهم شدیم.
ماجرای النه جاسوسی؛ اینکه جوون های ما رفتن و یه عده جاسوس رو از توی سفارت آمریکا بیرون آوردن ،این باعث شده
آمریکا از دست ما ناراحت بشه و ما کار اشتباهی کردیم.
آقا سید محمد خاتمی ،توی یکی از صحبت هاش توی آمریکا گفت«:من از مردم آمریکا عذر می خوام و بابت حمله جوانان
کشورمون به سفارت آمریکا متاسفم ».باورتون می شه؟ از طرف دیگه آقا سید محمد خاتمی می گفت ،ما باید با اروپایی ها
ارتباط برقرار کنیم .اینکه ما با کشور انگلیس بخوایم بیگانه باشیم و دشمن باشیم ،نمی شه.
خب مگه مشکل چی بود؟ مشکل این بود که انگلیس به یکی از دشمنان بزرگ اسالم پناه
داده بود .یعنی به کی؟ توی قصه زندگی امام خمینی براتون تعریف کردم که یه نفری به اسم
سلمان رشدی بود .یه کسی که یک کتاب علیه پیامبر ما نوشت و توی اون تهمت های خیلی
بدی به پیامبر زد.
امام خمینی هم اعالم کردن ،سلمان رشدی به خاطر این توهینی که کرده مجازاتش مرگه و
هر مسلمونی که دستش به سلمان رشدی رسید ،باید اون رو بکشه ؛ اما کشور انگلیس به سلمان رشدی پناه داد و گفت «:من
پشتیبان سلمان رشدی ام و اجازه نمی دم دست کسی بهش برسه»
به خاطر همین ماجرا بود که رابطه ایران و انگلیس تیره و تار شده بود ؛ اما آقا سید محمد خاتمی اعالم کرد ،این ماجرای حکم
امام خمینی ،حکم یک مرجع تقلیده .ما که فقط یه مرجع تقلید نداریم .مراجع دیگه هم هستن و ما الزم نیست فقط به حکم
امام خمینی گوش بدیم .ما این حکم رو کنار می گ ذاریم و با انگلیسی ها دوباره دوست می شیم و سفارت انگلیس رو داخل ایران
برقرار می کنیم.
آخه یکی نیست بگه بابا !! این انگلیس دویست_ سیصد سال کشور ما رو استعمار کرده .پدر کشورمون رو درآورده .اون بچه
هایی که کتاب های تاریخ شون رو خوب می خونن این رو می دونن ،که انگلیس چقدر بال سر ما آورده؛ اما حاال ما به خاطر چهار
تا مسئله اقتصادی که اون هم عمرا به نفع ما نخواهد شد ،بریم حکم مرجع مون ،حکم رهبر دینی مون «،امام خمینی» رو زیر
پامون بگ ذاریم و بگیم ما دیگه با سلمان رشدی کاری نداریم .مگه می شه همچین چیزی؟ اما آقای خاتمی این کار رو انجام دادن.
وای وای ،در کنار این آقا سید محمد خاتمی ،این رئیس جمهوری که به ظاهر خیلی روشنفکر و زرنگ بود .اعالم کرد که
ما می خواهیم به مذاکره با غربی ها و آمریکایی ها بریم .سه تا مذاکره کردن .سه تا توافقنامه نوشتن.
توی این توافقنامه ها ،اصلی ترین حرف دشمن های ایران این بود که ایران باید انرژی هسته ای و غنی سازی رو کنار بگذاره.
غنی سازی چیه مگه؟ یه علمی که باعث می شه ایران پیشرفته بشه و قوی بشه .اونها هم این رو نمی خواستن .برای
همین اعالم کردن ،اگر می خواید ما باهاتون دوست بشیم و تحریم ها رو برداریم و مشکالت اقتصادی کشورتون رو حل کنیم،
باید تمام این قدرت های هسته ای تون رو کنار بگذارید.
رهبر ما خیلی خیلی مخالف بودن ،بارها می گفتن «:من بدبینم ،شما دارید زیادی
عقب نشینی می کنید و دشمنان شما پررو و بی ادبن .هر چی شما عقب برین ،اونها
جلو میان ،هیچی بهتون نمیدن .اینطوری با اونها توافق نکنید» اما چه می شه کرد؟
یه عده کسانی که توی همون کشورها درس خونده بودن ،حاال هر چند لباس
روحانیت هم تنشون بود ؛ اما اون زمان به مذاکرات رفتن .آقای حسن روحانی به
عنوان سر تیم مذاکرات و آقای جواد ظریف به عنوان دستیار ایشون ،به مذاکرات رفتن .
آه ،چه بالهایی که این مذاکرات سر ایران ما آورد و رهبر ما چقدر گفت ،که آقا ،این راه راه غلطیه و هیچ مشکلی رو حل نمی
کنه و فقط گره مشکالت کشور رو کورتر و کورتر می کنه .ادامه قصه و ماجرای زحماتی که رهبر ما کشیدند و خون دل هایی که
خوردن باشه برای قسمت بعد ...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم.
در پناه حق یا علی مدد
مقتدر مظلوم رایگان
🟢 ماجرای مظلومیت رهبر ایران و بی کفایتی برخی ازمسئولین
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی برای شما ماجرای نفوذ دشمنان ایران در بین مسئولین رو گفتم؛ اما بچه ها ،مامان و باباها ،این ماجرا یه
توضیح خیلی مهم داره ،نفوذ دشمنان به این شکل نیست که ،بگی اون فرد جاسوسه و داره از دشمنها حقوق می گیره ،من
چنین چیزی رو قبول ندارم؛ اما نفوذ به این معناست که دشمنهای ایران کاری می کنن که مسئولین ایرانی ،رئیس جمهور ایران،
وزرای دولت ،رئیس مجلس و غیره طوری فکر می کنن و طوری حساب کتاب می کنن که دشمن می خواد .آره ،مثال :فکر می
کنن اگر ما ،با آمریکا دوست نشیم و مذاکره نکنیم و توافقنامه انجام ندیم ،قطعا کشورمون شکست می خوره و نابود می شه،
این دقیقا همون چیزیه که دشمنان می خوان و مسئولین ایران و حتی مردم ایران بهش فکر کنن؛ اما رهبر ما کامال مخالف این
ماجرا بودن.
رهبر ما بارها و بارها اعالم کردند گره مشکالت کشور بیرون از این خاک ها نیست ،داخل ایرانه .مشکالت تالش نکردن و کار
نکردنه ،مشکالت اینه که ما همه چی رو به آمریکا گره بزنیم و بگیم اگه تحریم ها برداشته بشه ،همه چی درست می شه .اگر می
خواید مشکالتتون حل بشه باید روی پای خودتون بایسین و کار و تالش کنید تا اوضاع مملکت درست بشه،
اما بچه ها ،مامان و باباها دولتمردها ،اون سال ها به مذاکرات رفتن ،دهه هشتاد شده بود و دیگه آقای خاتمی صحبت از
گفت وگوی تمدن ها و اینطور چیزها می کرد می گفت :ما یه بار هم شده ،باید با هم آشتی کنیم ،دیگه دعوا و قهر و اینطور
چیزها رو باید کنار بگذاریم ،
در حالیکه یکی نبود بگه آقای خاتمی ،ما که با کسی دعوا نداریم .اون ها یک عمر ما رو چاپیدن و پدر کشورمون رو درآوردن
واال سر ما که برای دعوا درد نمی کنه ،ما که الکی نمی خوایم با دنیا درگیر بشیم ،بعدم دنیا چهار تا کشور اروپایی و آمریکا
نیست .صد و خورده کشور توی این دنیاست ،چرا ما فکر کنیم دنیا یعنی فقط آمریکا و اروپا؛ اما بگذریم از این حرف ها ،دلم
خیلی پره ،درد دل های خیلی زیادی دارم ....
خالصه ،محمد جواد ظریف و حسن روحانی به مذاکرات رفتند و به یک توافقنامه رسیدن ،توافقنامه سعدآباد که توی اون
ماجرا ،ایران قبول کرد که :
_ کلیه فعالیت های مرتبط با غنی سازیش رو تعلیق کنه و کنار بگذاره،
_ هر چی آژانس بین المللی سوال داشت و براش ابهامی بود .ایران بیاد و پاسخ بده .چرا ایران باید به سواالت آژانس پاسخگو
باشه؟ علتش اینه که اون ها می خوان توی کشور ما فضولی کنن و می خوان ایران پیشرفت نکنه.
_ آخری که از همه بدتر بود ،این بود که اجازه بازرسی و دسترسی بدون محدودیت به دشمن های ایران دادن یعنی دشمن ها هر
وقت دوست داشتن ،شریف بیارن ایران رو بررسی کنن که یه موقع خدای نکرده ایران پیشرفت علمی و هسته ای نکنه .
خیلی عجیبه !! اصال من نمی دونم چطور چنین قراردادی رو انجام دادن!! بگذریم ...
این قرارداد اول بود و قرار بود که دشمنان ایران یعنی اروپا و آمریکا بعد از این ماجرا تحریم ها رو بردارن؛ اما نه تنها تحریم ها
رو برنداشتن؛ بلکه اعالم کردن ما باید یه توافقنامه ی دیگه انجام بدیم ،چون هنوز مشکوکیم و به نظرمون شما دارید کارهای
خطرناک می کنید و یه قرارداد دیگه انجام دادن ،توافقنامه بروکسل تعلیق مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژ یعنی هر چی محسن
آقای فخری زاده و یارانش تالش کرده بودن که ایران رو به قدرت هسته ای برسونن
همش رو دادن رفت ،تعلیق ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژ یعنی ما خودمون خودکفا
شده بودیم ،قدرتمند شده بودیم؛ اما این ها رو هم دادن و رفت؛ اما باز هم اونها دست
بردار نبودن و باز هم می گفتن ،ایران یه جای کارش می لنگه ،ایران همچین بگی نگی
درست نمی گه ،راستگو نیست ،بابا نامردها شما دیگه چی از این کشور می خواین ؟! چی
می خواین از این مملکت؟!
مسئولین ایرانی ،یه جوری غنی سازی رو تعلیق کردن و کم کردن و از بین بردن که آدم با وسایل های اضافه اش هم این کار رو
نمی کنه .به خدا اینجوری نیستش که آدم بگه ،حاال هر چی تو انباری مون هست رو آتیش بزنیم .بابا ،این یه قدرت برای ایران
بود ،یه علم بود ،بازهم ایرانی ها عقب نشینی کردن ولی دشمن های ایران پررو و پررو جلوتر اومدن.
رهبر ما دیگه محکم وایستادن و اومدن جلو و گفتن :من دیگه ادامه مذاکرات رو اجازه نمی دم و حق نداره کسی به مذاکرات بره
،حق نداره کسی بخواد توافقنامه انجام بده ،اصال و ابدا ...اتفاقا حاال که دشمنان ایران پررو شدن و هر کار دلشون می خواد می
کنن و زیر قراردادشون می زنن .شما هم باید این توافقنامه ها رو دور بریزید و دوباره شروع کنید به ساختن سانتریفیوژ و غنی
سازی هسته ای .باید کاری کنید ،دوباره کشورمون قدرتمند شه و رهبر فرمودند :این حرف جدیست ،ما یه جاهایی اعتماد
کردیم به دشمن ضربه خوردیم .اطمینان به دشمن نمی شه کرد یه نمونه اش همین مذاکرات هسته ای و برجام است ،طرف مقابل
طرف خبیثی است ،طرف نامردی است .ما قدرت رو برای صلح و برای خوشبختی مردم دنیا می خوایم ،ما هیچ وقت بمب اتم
نمی سازیم ،ما مثل آمریکایی ها نیستیم که بمب اتم ،روی سر دو تا شهر ژاپن بندازیم و مردم اون شهر رو به یکباره نابود کنیم،
نه ما با خدا هستیم ،ما اعتقادمون اینه این سالح ها ،حتی ساختنش هم حرامه .چه برسه به اینکه بخوایم استفاده کنیم پس ما
انرژی هسته ای رو برای ساخت بمب و اینطور چیزا نمی خوایم.
بچه ها ،انرژی هسته ای خیلی برای کشور خاصیت داره ،باعث پیشرفت ایران می شه .باعث قوی تر شدن ما می شه
باالخره یه علمه یه علمی که توی پزشکی ،توی صنعت و توی خیلی چیزهای دیگه به کار می آد و به درد ایران می خوره ،چرا
دشمن های ایران اینقدر حساسن ؟ چون یه علم جدیده ،یه علمیه که هفت_ هشت _ ده تا کشور بیشتر تو دنیا اون رو ندارن و
ایران خودش اون رو به دست آورده ،دانشمندان بزرگ ایران ،اون ُمخ های ایرانی محسن آقای فخری زاده و یارانش و نیروهاش
به این علم رسیده بودن .برای همین بود که دشمن های ایران ،چند سال بعد نقشه کشیدن ،تا این دانشمندان بزرگ ما رو به
شهادت رسوندن .
ای وای ،ای وای ...و چه خون دلی خورد رهبر مظلوم و مقتدر ما....
در پناه خدا ،یا علی مدد
نامه جام زهر رایگان
🟢 ماجرای نامه نماینده های مجلس به رهبری برای تسلیم شدن
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجراهای مذاکرات شکست آمیز و فاجعه بار دولت آقای سید محمد خاتمی رو گفتم و براتون
تعریف کردم که مسئولین مذاکرات یعنی دکتر حسن روحانی و دکتر محمدجواد ظریف رفتن و چه امتیازهایی به اروپایی ها و
خارجی ها دادن ؛ اما آخر سر ،هیچ امتیازی به دست نیاوردن که نیاوردن و بعد هم به ایران برگشتن و سه بار توافق کردند؛ اما
توی هر سه بار شکست خوردن و آبروریزی به بار آوردن.
بچه ها ،مامان و باباها ! اوضاع به همین جا ختم نشد ،این کسانی که به اصطالح ،اصالح طلب بودن و می خواستن
اوضاع رو درست کنن ،در کنار این همه مذاکره ای که با آمریکایی ها کردند و این همه امتیازی که به آمریکایی ها دادن ،باز
هم دست بردار نبودن و پر رو ،پر رو از رهبر طلبکار بودن یعنی چی؟ یعنی چی می گفتن؟!
بچه ها ،اون موقع یه اتفاقی پیش اومد که باعث شد ،آمریکا بیاد و به اسم مبارزه با طالبان ،خاک کشور عزیز افغانستان رو
اشغال کنه و وارد افغانستان بشه و چه جنایت هایی که نکردند و چه خرابکاری هایی که به بار نیاوردند و از طرف دیگه
اسرائیل هم به جون مردم فلسطین افتاد و این مردم بی گناه و بی پناه که خونه هاشون رو می خواستن ،رو تیکه و پاره کرد و
کلی از اون ها رو شهید کرد .
آمریکا توی منطقه ما اومده بود و توی کشور عراق هم کلی پایگاه نظامی داشت .حاال توی افغانستان هم بود یعنی در شرق و
غرب کشور عزیزمون ایران ،آمریکایی ها حضور داشتن .خیلی اوضاع سختی بود .اسرائیل هم قدرتش خیلی زیاد بود .آخرین
موشک ها ،آخرین بمب ها ،آخرین تسلیحات نظامی رو داشت و به جون مردم غزه افتاده بود.
توی این اوضاع خطرناک که آمریکا دور تا دور ایران رو محاصره کرده بود ،به بهانه های مختلف یه عده از داخل کشور با
آمریکایی ها همدست شدن یعنی چیکار کردن؟! کی بودن اینها ؟! اینها نمایندگان مجلس بودند ،باورتون می شه ! صد و
بیست و هفت نفر از نمایندگان مجلس برای رهبر ما نامه نوشتن .چه نامه ای ؟چی گفته بودن؟
اوال که توی این نامه اوضاع کشور رو خیلی خیلی خراب نشون داده بودن و از رهبر طلبکار بودن که چرا اوضاع اینطوریه؟ آخه
یکی نبود بگه بابا شماها خودتون این خرابکاری ها رو کرده بودید .هم دولت دست شما بود وهم مجلس .اگر کسی باید
پاسخگو باشه اون شما هستید ،نه رهبری .شماها مسئولین اجرایی این کشورید! قانون و مجلس تصویب می کنه و کار رو
دولت انجام میده و باز هم مجلس باید حواسش باشه که دولت کارها رو درست انجام بده؛ اما چه می شه گفت ،که اون ها با بی
انصافی تمام و نامردی هرچه تمام تر به رهبر عزیز ما نامه نوشته بودند که :بیا اوضاع رو درست کن .این چه کشوریه تو درست
کردی ؟! خیلی نامرد بودن و بعد گفته بودن حاال که انقدر اوضاع ما خرابه و ما اینقدر بدبختیم و آمریکا ما رو محاصره کرده
باید ،تسلیم آمریکا بشیم و هرچی اون میگه گوش کنیم و به رهبر ما گفته بودند ،اگر الزمه جام زهر خورده بشه ،باید دوباره
این جام زهر رو بخورید .باورتون می شه! خیلی باید آدم پرروباشه.
ماجرای این جام زهر ،به قطعنامه جنگ ایران و عراق برمی گرده .امام خمینی اصال راضی نبودن که قطعنامه رو امضا
کنن ؛ اما همون طوری که توی قسمت های قبلی همین مجموعه قسمت گفتم ،مسئولین کشور ،رئیس مجلس ،فرمانده سپاه
،نخست وزیر ،وزرا به امام نامه نوشتند و گفتند :اوضاع خیلی خراب تر از اونیه که فکر می کنیم و باید جنگ رو تموم کنیم.
امام خمینی هم که دیکتاتور نبودن و نمی خواستند خود رایی کنند ،نمی خواستن بگن فقط حرف حرف منه ،امام خمینی که
رضاخان و این ها نبود ،امام خمینی اهل مشورت بودن .وقتی دیدن مسئولین دارن چنین پیشنهادی میدن و چنین مشورتی
میدن ،قبول کردن؛ اما بعد گفتند که :این قبول کردن برای من مثل جام زهر بود .
شما فکر کنید یه لیوان پر از زهر به شما بدن و بگن این رو نوشه جان کن .خب ،شما اگه بخوری خیلی حالت بد می شه ،اصال
می میری .امام خمینی گفتند :این ماجرای قطعنامه برای من مثل جام زهری بود که دادن دستم و به زور گفتن این رو بخور .
حاال این نمایندگان مجلس ششم ،این کسایی که به اصطالح ،اصالح طلب بودن و دنبال اصالح امور کشور بودن و می خواستن
اوضاع رو درست کنن ،حاال همه راه کارشون این شده بود که ،رهبر باید تسلیم آمریکا بشه و گفته بودن اوضاع کشور خیلی
خرابه ،شما رهبر خوبی نبودید .خیلی پررو بودن !!
حیف که من اون زمان نبودم و اال یه جواب دندون شکن بهشون می دادم .آخه خجالت نمی کشید !! این رهبری که اینقدر
شما رو حمایت کرد ،اینقدر کمکتون کرد ،اینقدر پشتیبان رئیس دولت تون ،آقای خاتمی بود ،اجازه داد برین مذاکره
کنید! اجازه داد برین با اروپایی ها و آمریکایی ها صحبت کنید !حاالکه همه چی خراب شده ،گردن رهبر می اندازید و بعد به
رهبر می گید تسلیم آمریکا شو و جام زهر بخور .خیلی رو می خواد .
بچه ها ،این ها توی مجلس تحصن کردن .می دونید یعنی چی؟ یعنی تو مجلس نشستن و گفتن ما از جامون تکون نمی
خوریم ،تا رهبر بی خیال مبارزه با آمریکا نشه ،ما از اینجا جایی نمیریم .ما باید تسلیم آمریکا بشیم؛ اما رهبر ما خیلی سفت
و محکم اعالم کردن که :ما یک قدم عقب تر نمیریم ،آمریکا دشمن بزرگ ماست ،آمریکا شیطان اکبره و ما هیچ وقت با
آمریکا دوست نخواهیم شد .ما هیچ وقت جلوی آمریکا تسلیم نمی شیم و استقامت می کنیم. .آمریکا شیطان بزرگ است.
اون نمایندگان مجلس که دیدن رهبر ما قدرتمندتر و مقتدرتر از این حرف هاست ،خیلی هاشون استعفا دادن .همون بهتر که
برن؛ اما رهبری باز هم مخالفت کردند و گفتن :رای مردم به شما حق الناسه .شما نباید رای مردم رو استعفا بدید و همین
جوری زیر پاتون بگذارید ،باید بمونید...
اما بچه ها !خیلی از اون کسانی که این نامه جام زهر رو برای رهبر عزیز ما نوشته بودن و می خواستن کشورمون رو
تسلیم دشمنها کنن ،بعدا معلوم شد که اون ها خیلی هم طرفدار دین و اسالم و رهبر و امام خمینی و این حرف ها نبودن .
اون وقتی که تونستن از ایران برن .کجا برن ؟یه عده به آمریکا و یه عده شون به اروپا رفتن ،یه عده خانم هایی بودن که چادر
می گرفتند بیا و ببین؛ اما اونها به محض اینکه به آمریکارفتن .چادر و روسری و همه حجابشون رو برداشتن و اعالم کردن که
ما نه اسالم رو قبول داریم و نه جمهوری اسالمی رو ...
بچه ها ،از اولم قبول نداشتن ،دروغ می گفتن .الکی چادر سرشون کرده بودن تا خودشون رو شکل دوستان جمهوری اسالمی
جا بزنند ،اعتقادی به این چیزها خیلی هاشون نداشتن .حتی وزیر ارشاد اون موقع که رهبر ما خیلی از دستش ناراحت بودن و
بارها و بارها بهش انتقاد کرده بودن ،هم از کشور ایران فرار کرد و به خارج رفت و دشمن جمهوری اسالمی شد ؛ اما اوضاع به
این شکل ادامه پیدا نکرد و بعد از اینکه دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی در سال 1384به پایان رسید و این
نمایندگان مجلس هم دوره شون تموم شد و مجلس هفتم فرا رسید .
حاال موقع انتخاب بزرگ مردم ایران شده بود و مردم ایران باید انتخاب می کردن که می خوان همین دولت اصالحات ادامه
پیدا کنه و یک نفر دیگه از همین اصالح طلب ها رئیس جمهور بشه و نماینده مجلس شون یا یک فرد انقالبی...
ادامه ی قصه و ماجرای انتخابات مهم و اساسی سال هزار و سیصد و هشتاد و چهار باشه برای قسمت بعد ....
تا قسمت بعد همه ی شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
در پناه حق ،یا علی مدد
سبک زندگی رهبری رایگان
🟢 ماجرای سبک زندگی رهبری از زبان منتقدان ایشان و زلزله بم 📿🌋
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای اون دولت و مجلس اصالح طلب ،البته به ظاهر اصالح طلب رو گفتم و براتون تعریف
کردم که اون ها به اسم اینکه ،ما می خوایم اوضاع کشور رو اصالح کنیم و اوضاع رو بهتر کنیم ،روی کار اومدن و چه مشکالتی
ایجاد کردن ؛ اما بیشترین مشکلی که برای کشور عزیزمون ایران درست کردن ،مشکالت فرهنگی بود .اونها با آمریکا مذاکره
کردن و توی اون مذاکرات هم شکست خوردن.
دولت آقای سید محمد خاتمی ،بعد از هشت سال به پایان رسید و حاال دوباره مردم ایران باید انتخاب می کردن که می
خوان ،همون راه دولت های آقای هاشمی و آقای خاتمی ادامه پیدا کنه یا می خوان مسیر کشور تغییر کنه ؟!
انتخابات سال 1384برگزار شد .چهره های مختلف از هر طرفی اومدن و توی انتخابات ثبت نام کردن .از محمد باقر قالیباف
گرفته تا محسن رضایی و آقای هاشمی رفسنجانی !! بله ،آقای هاشمی رفسنجانی دوباره تصمیم گرفته بودن که رئیس جمهور
ایران بشن و مطمئن بود که این بار رای میاره و با قدرت رئیس جمهور ایران می شه و هیچ رقیب جدی براش وجود نداره.
اصالح طلب ها دو تا گزینه به اسم آقای محسن مهرعلیزاده و دکتر معین داشتند؛ اما شورای نگهبان این دو نفر رو رد
صالحیت کرد .یعنی چی؟ یعنی گفت ،شما دو نفر نمی تونید بیاید کاندیدای ریاست جمهوری بشین.
این اصالح طلب ها تا این موضوع رو دیدن ،نمی دونید چه قشقرقی تو کشور به پا کردن .چه سروصدایی درست کردن که :
_ آی جمهوری اسالمی دیگه طرفدار آزادی نیست.
_ جمهوری اسالمی دیگه حرف های خودش رو زیر پا گذاشته.
_ رهبر ایران دیکتاتوره.
_ شورای نگهبان زورگوی و می خوان اصولگراها رای بیارن و ...
چه سروصدایی درست کردن؛ اما رهبر ما ،آقا سید علی از اون جایی که می خواستن تمام طیف های کشور ،توی انتخابات باشن،
یه نامه برای شورای نگهبان نوشتن و از اونها خواستند که اگر می شه ،دوباره بررسی کنن و اگه راه داره آقای مهرعلیزاده و
دکتر معین؛ یعنی هر دو تا نماینده اصالح طلب ها رو توی انتخابات راه بدن .شورای نگهبان هم روی حرف رهبری حرف نزد.
طبق خواسته ایشون آقای مهرعلیزاده و دکتر معین رو هم تایید صالحیت کردن و این دو نفر هم توی انتخابات اومدن ؛ اما این
انتخابات یه چهره ی جدید هم داشت .یه چهره ای که برای مردم ایران خیلی آشنا نبود .اون چهره کسی نبود جز ،دکتر محمود
احمدی نژاد !!
آقای احمدی نژاد ،قبل از این حدود دو سال شهردار تهران بود و هیچ مسئولیت بزرگ و کشوری دیگه ای نداشت.
آقای احمدی نژاد یک انقالبیه به تمام معنا بود .توی این انتخابات اومد و شروع کرد به شعارهای انقالبی دادن و گفت :از خدا
بخواهیم یه دولتی نصیب ما کنه که وامدار هیچ کس جز وامدار ارزش ها و ملت و انقالب و اسالم و والیت نباشد.
همون شعارهایی که خیلی ها فکر می کردن ،دیگه دورانش گذشته و قدیمی شده .شعار در مورد عدالت داد .اعالم کرد که من
می خوام عدالت رو به کشورم برگردونم .من می خوام انقالبی باشم و با دشمنان ایران با استکبار جهانی ،آمریکا و اسرائیل،
مبارزه کنم .من می خوام ایران رو پیشرفت بدم؛ اما در کنار این پیشرفت عدالت هم حفظ بشه و مردم عادالنه زندگی کنن.
شعارهای آقای احمدی نژاد خیلی خیلی انقالبی بود .هیچ کسی فکر نمی کرد ،کسی با این شعارها بیاد و رای بیاره .هیچ
کسی باورش نمی شد ،حتی اصولگراهایی که اون دوره ،توی انتخابات اومده بودن ،مثل آقای رضایی ،آقای قالیباف و غیره
همگی شعارهای مالیم تری می دادند .هیچ کسی اینقدر شعار انقالبی نمی داد و از عدالت اجتماعی نمی گفت؛ اما آقای احمدی
نژاد بدون تعارف ،شعارهای اول انقالب رو سر دست شون گرفتن و اعالم کردن که من اگر رئیس جمهور شما بشم ،می خوام
دولت اسالمی ایجاد کنم و می گفت :عزیزان من ،انقالب اسالمی هم یک هدف و آرمان بیشتر نداره .انقالب اسالمی آمده است تا
در این سرزمین مقدس ،یک جامعه پیشرفته اسالمی برپا کند ،تا این جامعه بشود ،مقدمه اون حرکت جهانی.
مردم ایران هم که حسابی از اوضاع اصالح طلب ها و دوران قبلش؛ یعنی آقای هاشمی خسته شده بودند ،این بار پای صندوق
های رای اومدن و یه رای بسیار خوب به آقای احمدی نژاد دادن ؛ البته این رو هم بگم که هنوز هم عده ای طرفدار آقای هاشمی
بودند .برای همین رای آقای هاشمی از آقای احمدی نژاد بیشتر بود .ای بابا ،یعنی آقای هاشمی دوباره رئیس جمهور شد ؟! نه،
رای آقای احمدی نژاد با آقای هاشمی رفسنجانی اختالف خیلی زیادی نداشت ،برای همین انتخابات به دور دوم رفت یعنی مردم
دوباره باید پای صندوق های رای بیان و این بار فقط بین دو نفر انتخاب کنند که چه کسی رئیس جمهور ایران بشه؟!
رسانه های اصالح طلب و طرفداران آقای هاشمی و سایر شخصیت های دیگه ،همگی علیه آقای احمدی نژاد کار می کردن و
علیه ایشون شعار می دادند و خیلی تالش می کردن که ایشون رای نیاره ؛ اما مردم به طور جدی طرفدار ایشون بودن و می
خواستن یه بار هم که شده ،بگ ذارن یه نفر رئیس جمهورشون بشه تا شعارهای انقالبی رو اجرا کنه و مردم طعم خوش و مزه
شیرین انقالب رو بچشن .برای همین مردم دوباره پای صندوق های رای اومدن و این بار آقای محمود احمدی نژاد با یک اختالف
رای خیلی زیاد ،رئیس جمهور ایران شد.
توی مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری یعنی اون مراسمی که رهبر ما
اعالم می کنه که این آقا از امروز به بعد رئیس جمهور ما هستند و من هم ایشون
رو به عنوان رئیس جمهور قبول دارم ،آقای احمدی نژاد یه کاری کرد که تا اون
موقع قبل از ایشون هیچ کس این کار رو نکرده بود .یه کار جدید و متفاوت !
آقای احمدی نژاد توی اون مراسم خم شد و دست رهبری رو بوسید .هیچ کدوم از
رئیس جمهورهای قبلی این کار رو نکرده بودن .اصال این کار برای رئیس جمهور های قبلی ،انگار زشت بود ؛ اما آقای احمدی
نژاد ،دست رهبر را به عنوان اینکه یک عالم بزرگ هستند و یک سید محترم و خوب هستن ،بوسید و با این کارش به همه مردم
دنیا و حتی مسئولین قبلی ایران پیغام داد ،که من مطیع رهبر ایران هستم و می خوام هرچی ایشون گفتن رو گوش کنم.
رهبر ما هم به محض اینکه آقای احمدی نژاد رای آوردن ،شروع به حمایت از ایشون کردن .رهبری توی یکی از دیدارهاشون
گفتن :من اون وقتی که ایشون در تبلیغات انتخاباتی بودن به همون افراد خانواده خودمون می گفتم اگر آقای احمدی نژاد رای
هم نیاره ،این خدمت بزرگ ایشون کرد به انقالب که این شعار عدالت محوری رو مطرح کرد ،نگذاشت که به فراموشی سپردن
این شعار بشه یک سنت .خوشبختانه مردم هم خواستن ،دوست داشتن ،رای دادن .این کار ،کار مهمی است .بنابراین عدالت
محور بودن این دولت ،یک حرف بزرگیست .طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت ،یک کار جدید ،خودش یه تحول .این
رو بهش پایبند باشید .
اما بچه ها ،اما بچه ها ،این آقای احمدی نژاد یک یاور بزرگ به اسم رهبر داشت ؛ اما کلی دشمن و مخالف داشت .از آقای
هاشمی رفسنجانی گرفته تا سید محمد خاتمی و سایر مسئولینی که توی این چند ساله ،توی کشور مسئولیت داشتن .اینها
همگی مخالف آقای احمدی نژاد و برنامه های ایشون بودن .روزنامه هاشون و خبرگزاری هایی که داشتن ،همه علیه آقای احمدی
نژاد کار می کردند؛ اما رهبر ما مثل کوه ،پشت آقای احمدی نژاد ایستاد و از ایشون حمایت کرد و اعالم کرد که محکم باید پیش
رفت و باید عدالت رو به کشور عزیزمون ایران برگردوند .ادامه قصه و ماجرای عملکرد دولت آقای احمدی نژاد و حمایت های
رهبری باشه برای قسمت بعد ...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
در پناه حق .یا علی مدد.
انتخابات ۱۳۸۴ رایگان
🟢 ماجرای انتخابات سال ۱۳۸۴ و شعارهای متفاوت رئیس جمهور...
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای اون دولت و مجلس اصالح طلب ،البته به ظاهر اصالح طلب رو گفتم و براتون تعریف
کردم که اون ها به اسم اینکه ،ما می خوایم اوضاع کشور رو اصالح کنیم و اوضاع رو بهتر کنیم ،روی کار اومدن و چه مشکالتی
ایجاد کردن ؛ اما بیشترین مشکلی که برای کشور عزیزمون ایران درست کردن ،مشکالت فرهنگی بود .اونها با آمریکا مذاکره
کردن و توی اون مذاکرات هم شکست خوردن.
دولت آقای سید محمد خاتمی ،بعد از هشت سال به پایان رسید و حاال دوباره مردم ایران باید انتخاب می کردن که می
خوان ،همون راه دولت های آقای هاشمی و آقای خاتمی ادامه پیدا کنه یا می خوان مسیر کشور تغییر کنه ؟!
انتخابات سال 1384برگزار شد .چهره های مختلف از هر طرفی اومدن و توی انتخابات ثبت نام کردن .از محمد باقر قالیباف
گرفته تا محسن رضایی و آقای هاشمی رفسنجانی !! بله ،آقای هاشمی رفسنجانی دوباره تصمیم گرفته بودن که رئیس جمهور
ایران بشن و مطمئن بود که این بار رای میاره و با قدرت رئیس جمهور ایران می شه و هیچ رقیب جدی براش وجود نداره.
اصالح طلب ها دو تا گزینه به اسم آقای محسن مهرعلیزاده و دکتر معین داشتند؛ اما شورای نگهبان این دو نفر رو رد
صالحیت کرد .یعنی چی؟ یعنی گفت ،شما دو نفر نمی تونید بیاید کاندیدای ریاست جمهوری بشین.
این اصالح طلب ها تا این موضوع رو دیدن ،نمی دونید چه قشقرقی تو کشور به پا کردن .چه سروصدایی درست کردن که :
_ آی جمهوری اسالمی دیگه طرفدار آزادی نیست.
_ جمهوری اسالمی دیگه حرف های خودش رو زیر پا گذاشته.
_ رهبر ایران دیکتاتوره.
_ شورای نگهبان زورگوی و می خوان اصولگراها رای بیارن و ...
چه سروصدایی درست کردن؛ اما رهبر ما ،آقا سید علی از اون جایی که می خواستن تمام طیف های کشور ،توی انتخابات باشن،
یه نامه برای شورای نگهبان نوشتن و از اونها خواستند که اگر می شه ،دوباره بررسی کنن و اگه راه داره آقای مهرعلیزاده و
دکتر معین؛ یعنی هر دو تا نماینده اصالح طلب ها رو توی انتخابات راه بدن .شورای نگهبان هم روی حرف رهبری حرف نزد.
طبق خواسته ایشون آقای مهرعلیزاده و دکتر معین رو هم تایید صالحیت کردن و این دو نفر هم توی انتخابات اومدن ؛ اما این
انتخابات یه چهره ی جدید هم داشت .یه چهره ای که برای مردم ایران خیلی آشنا نبود .اون چهره کسی نبود جز ،دکتر محمود
احمدی نژاد !!
آقای احمدی نژاد ،قبل از این حدود دو سال شهردار تهران بود و هیچ مسئولیت بزرگ و کشوری دیگه ای نداشت.
آقای احمدی نژاد یک انقالبیه به تمام معنا بود .توی این انتخابات اومد و شروع کرد به شعارهای انقالبی دادن و گفت :از خدا
بخواهیم یه دولتی نصیب ما کنه که وامدار هیچ کس جز وامدار ارزش ها و ملت و انقالب و اسالم و والیت نباشد.
همون شعارهایی که خیلی ها فکر می کردن ،دیگه دورانش گذشته و قدیمی شده .شعار در مورد عدالت داد .اعالم کرد که من
می خوام عدالت رو به کشورم برگردونم .من می خوام انقالبی باشم و با دشمنان ایران با استکبار جهانی ،آمریکا و اسرائیل،
مبارزه کنم .من می خوام ایران رو پیشرفت بدم؛ اما در کنار این پیشرفت عدالت هم حفظ بشه و مردم عادالنه زندگی کنن.
شعارهای آقای احمدی نژاد خیلی خیلی انقالبی بود .هیچ کسی فکر نمی کرد ،کسی با این شعارها بیاد و رای بیاره .هیچ
کسی باورش نمی شد ،حتی اصولگراهایی که اون دوره ،توی انتخابات اومده بودن ،مثل آقای رضایی ،آقای قالیباف و غیره
همگی شعارهای مالیم تری می دادند .هیچ کسی اینقدر شعار انقالبی نمی داد و از عدالت اجتماعی نمی گفت؛ اما آقای احمدی
نژاد بدون تعارف ،شعارهای اول انقالب رو سر دست شون گرفتن و اعالم کردن که من اگر رئیس جمهور شما بشم ،می خوام
دولت اسالمی ایجاد کنم و می گفت :عزیزان من ،انقالب اسالمی هم یک هدف و آرمان بیشتر نداره .انقالب اسالمی آمده است تا
در این سرزمین مقدس ،یک جامعه پیشرفته اسالمی برپا کند ،تا این جامعه بشود ،مقدمه اون حرکت جهانی.
مردم ایران هم که حسابی از اوضاع اصالح طلب ها و دوران قبلش؛ یعنی آقای هاشمی خسته شده بودند ،این بار پای صندوق
های رای اومدن و یه رای بسیار خوب به آقای احمدی نژاد دادن ؛ البته این رو هم بگم که هنوز هم عده ای طرفدار آقای هاشمی
بودند .برای همین رای آقای هاشمی از آقای احمدی نژاد بیشتر بود .ای بابا ،یعنی آقای هاشمی دوباره رئیس جمهور شد ؟! نه،
رای آقای احمدی نژاد با آقای هاشمی رفسنجانی اختالف خیلی زیادی نداشت ،برای همین انتخابات به دور دوم رفت یعنی مردم
دوباره باید پای صندوق های رای بیان و این بار فقط بین دو نفر انتخاب کنند که چه کسی رئیس جمهور ایران بشه؟!
رسانه های اصالح طلب و طرفداران آقای هاشمی و سایر شخصیت های دیگه ،همگی علیه آقای احمدی نژاد کار می کردن و
علیه ایشون شعار می دادند و خیلی تالش می کردن که ایشون رای نیاره ؛ اما مردم به طور جدی طرفدار ایشون بودن و می
خواستن یه بار هم که شده ،بگ ذارن یه نفر رئیس جمهورشون بشه تا شعارهای انقالبی رو اجرا کنه و مردم طعم خوش و مزه
شیرین انقالب رو بچشن .برای همین مردم دوباره پای صندوق های رای اومدن و این بار آقای محمود احمدی نژاد با یک اختالف
رای خیلی زیاد ،رئیس جمهور ایران شد.
توی مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری یعنی اون مراسمی که رهبر ما
اعالم می کنه که این آقا از امروز به بعد رئیس جمهور ما هستند و من هم ایشون
رو به عنوان رئیس جمهور قبول دارم ،آقای احمدی نژاد یه کاری کرد که تا اون
موقع قبل از ایشون هیچ کس این کار رو نکرده بود .یه کار جدید و متفاوت !
آقای احمدی نژاد توی اون مراسم خم شد و دست رهبری رو بوسید .هیچ کدوم از
رئیس جمهورهای قبلی این کار رو نکرده بودن .اصال این کار برای رئیس جمهور های قبلی ،انگار زشت بود ؛ اما آقای احمدی
نژاد ،دست رهبر را به عنوان اینکه یک عالم بزرگ هستند و یک سید محترم و خوب هستن ،بوسید و با این کارش به همه مردم
دنیا و حتی مسئولین قبلی ایران پیغام داد ،که من مطیع رهبر ایران هستم و می خوام هرچی ایشون گفتن رو گوش کنم.
رهبر ما هم به محض اینکه آقای احمدی نژاد رای آوردن ،شروع به حمایت از ایشون کردن .رهبری توی یکی از دیدارهاشون
گفتن :من اون وقتی که ایشون در تبلیغات انتخاباتی بودن به همون افراد خانواده خودمون می گفتم اگر آقای احمدی نژاد رای
هم نیاره ،این خدمت بزرگ ایشون کرد به انقالب که این شعار عدالت محوری رو مطرح کرد ،نگذاشت که به فراموشی سپردن
این شعار بشه یک سنت .خوشبختانه مردم هم خواستن ،دوست داشتن ،رای دادن .این کار ،کار مهمی است .بنابراین عدالت
محور بودن این دولت ،یک حرف بزرگیست .طرح این شعار به عنوان محور حرکت دولت ،یک کار جدید ،خودش یه تحول .این
رو بهش پایبند باشید .
اما بچه ها ،اما بچه ها ،این آقای احمدی نژاد یک یاور بزرگ به اسم رهبر داشت ؛ اما کلی دشمن و مخالف داشت .از آقای
هاشمی رفسنجانی گرفته تا سید محمد خاتمی و سایر مسئولینی که توی این چند ساله ،توی کشور مسئولیت داشتن .اینها
همگی مخالف آقای احمدی نژاد و برنامه های ایشون بودن .روزنامه هاشون و خبرگزاری هایی که داشتن ،همه علیه آقای احمدی
نژاد کار می کردند؛ اما رهبر ما مثل کوه ،پشت آقای احمدی نژاد ایستاد و از ایشون حمایت کرد و اعالم کرد که محکم باید پیش
رفت و باید عدالت رو به کشور عزیزمون ایران برگردوند .ادامه قصه و ماجرای عملکرد دولت آقای احمدی نژاد و حمایت های
رهبری باشه برای قسمت بعد ...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
در پناه حق .یا علی مدد.
ایران روبه پیشرفت رایگان
🟢 ماجرای پیشرفت های ایران در دولت آقای احمدی نژاد•••
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای انتخابات سال ۱۳۸۴رو گفتم .احتمال زیاد خیلی از شما بچه هایی که این قصه ها رو
گوش می دید ،اون زمان قطعا خیلی هاتون به دنیا نیامده بودید ؛ اما اون دوران یکی از بهترین دوران ها ،برای انقالب اسالمی
بود .البته این حرف من به این معنا نیست که نفرات قبلی هیچ کار نکردند و اصالا کارهاشون خوب نبود .نه ،هرکسی خوبی هایی
و بدی هایی دارد ؛ اما نفرات قبلی ،خیلی به فکر اختالف طبقاتی وعدالت اجتماعی نبودند ،حداقل میشه گفت که برنامه هاشون
باعث شد که بین مردم اختالف طبقاتی ایجاد بشود .تصمیم هایی که گرفتند و اون تیم های اقتصادی و فرهنگی که داشتند
باعث شد که مردم از انقالب فاصله بگیرند ؛ اما آقای احمدی نژاد با آمدنش یک روح تازه به کشور عزیزمان ایران داد ،روح
انقالبی دوباره بین مردم زنده شد .
آقای احمدی نژاد شروع کرد به سفر های استانی رفتن ،از این استان به اون استان می رفتند و صحبت های مردم رو می
شنیدن و پای درد و دل مردم نشستن ،درست همان چیز هایی که اول انقالب وجود داشت.
دهه ی شصت ،مسئولین بین مردم بودن و جزئی از آنها بودند ،اصال یکی از خودِ مردم بودن و مثل آنها زندگی میکردند .آن باال
باالها نبودند ،خبری از این چیز ها نبود.
آقای احمدی نژاد ،با اون لباس ساده ای که داشت و اون کاپشن ساده ایکه تنش بود ،بین مردم می رفت تا صحبت ها و درد و
دل های اونها رو بشنود .رهبر ما هم خیلی از این کار ایشان تقدیر کردند و میگفتند :این سفر های استانی باعث شده که گالیه
مردم از مسائل کم بشود ،چه بسا هنوز خیلی از مشکالت کم نشده؛ اما مردم همین که ببینند رئیس جمهور شان یکی از
خودشان هست و آمده بین آنها نشسته و صحبت میکند ،خیلی از درد هایشان کم میشود .
از طرف دیگه آقای احمدینژاد در مقابل دشمنان ایران یعنی آمریکا و اسرائیل خیلی سفت ومحکم وایستاد و گفت :ما هیچ
توافقی نمی خواهیم باآنها کنیم مذاکره بی مذاکره،آمریکایی ها لیاقت این را ندارند که ایران با آنها مذاکره کند آنها میخواهند
انرژی هسته ای را از ما بگیرند ما نمیگذاریم انرژی هسته ای حق مسلم ما است
من خودم یادم است آن زمان یک کودک دبستانی بودم در مدرسه این شعار را با بچه ها میگفتیم :انرژی هسته ای با یک
کیلو بستنی حق مسلم ماست ....بله دیگه ،ما کنار انرژی هسته اییک کیلو بستنی هم میخواستیم.
خالصه که کشور ما در آن دوران مذاکره با آمریکا را گذاشت کنار به جای آن تمام تمرکز اش را گذاشت روی پیشرفت
ایران انرژی هسته ای به یک پیشرفت چشمگیری رسید .یک رشد بسیار خوب شاگردان شهید فخری زاده داشتند .از طرف
دیگر پیشرفت های ما فقط در علم و انرژی هستهای نبود نه،ما در علوم دیگر هم پیشرفت کردیم از جمله سلولهای بنیادی
دکتر کاظمی آشتیانی آن نابغه بزرگ ،دانشمند بینظیر که خیلی از شما بچه ها ومامان باباها ایشان را نمیشناسید با تالش
هایی که کرد و با اون تیم خوب و درجه یکی که داشتند باعث شدند ما در زمینه سلولهای بنیادی هم پیشرفت فراوان کنیم ،از
طرف دیگر اوضاع اقتصادی مردم هم روز به روز داشت بهتر میشد من این را از خیلی از مردم آن زمان شنیدم که اوضاع
اقتصادی آن چهار سال خیلی خیلی خوب بود ،پول دست مردم زیاد بود .
آقای احمدی نژاد به فکر طبقات متوسط رو به پایین (کارگران ،کارمند های معمولی وکسانی که تا به حال تحت فشار بودند )سعی
می کرد طوری اقتصاد کشور را بچیند که آن گروه هم به نفع شان بشود وپول دار بشوند .صاحب خانه وماشین و ...شوند و
بتوانند یک زندگی خوب برای خودشان درست کنند؛ اما بچه ها دشمنان ایران هیچ وقت نمیتوانند پیشرفت مردم ایران را
ببینند .هرزمانی که ببینند ایران دارد پیشرفت میکند ودولت ایران با مردم همدل ویکدست شده ؛ قطعا یک خرابکاری درست
میکنند .دشمنان ایران تحمل ندارند ببینند ایران قوی را ،تحمل ندارند ببیند ایران رو به پیشرفت هست .هرچند که ما در تمام
این دولت ها پیشرفت هایی کردیم ،هیچ کس نمیتواند این را انکار کند چه در دوران آقای هاشمی رفسنجانی که یک عالمه
پیشرفت کردیم و چه در دوران آقای خاتمی ؛ اما این پیشرفت ها ،همراه با عدالت نبود .خیلی بی عدالتی ها پیش آمد .طبقه
اجتماعی به وجود آمد .یک عده خیلی پول دار شدند و یک عده فقیر و فقیرتر شدند؛ اما آقای احمدینژاد داشت دوباره انقالب
را بین مردم می آورد و مردم را با انقالب آشتی می داد و کاری میکرد که مردم عاشق جمهوری اسالمی ایران بشون و مردم
برای پیشرفت کشورشون ،تالش کنند و زحمت بکشند.
آقای احمدینژاد ،کارهای خیلی بزرگی کرد؛ اما روزنامه های اصالح طلب ها و طرفدار آقای هاشمی شروع به تخریب
ایشون به سفر های استانی اش کردند و میگفتند :این کارها ادا بازی هست و میخواهد تو چشم مردم شود و دوباره رای بیاورد
این کارها را میکند .این ها همه اش ادا بازی وکارهای بدرد نخور است .
درمورد پیشرفت های ایران هم میگفتند :اصال و ابدا ،این پیشرفت ها درکار نیست .کی گفته؟! کجا ما چنین پیشرفت هایی
کردیم!! ایرانی جماعت ،مگه چنین عرضه هایی دارد !!
اما وقتی آمریکایی ها و اروپایی ها به ایران می آمدند و پیشرفت های ایران را
میدیدند ،انگشت به دهن می ماندند و اعتراف میکردند که شما ایرانی ها آنقدر مخ
های بزرگی هستید که باعث شده پیشرفت هایی که ما حدود صد سال
بدست بیاوریم ،شما در طی بیست سال بدست آوردید .شما خیلی مردم
فوق العاده ای هستید؛ اما یک عده داخلی ،نمی خواستند این رو قبول
کنند و باور کنند که کشور ما در حال پیشرفته و اوضاع مملکت داره بهتر
میشه .خصوصا در زمینه های عدالت و پیشرفت علمی و ....
رهبر ما ،سفت و سخت پشت آقای احمدینژاد بودند .در طی دیدار های مختلفی که با ایشان داشتند دائم میگفتند :
شما دارید تالش می کنید و زحمت میکشید .من این پیشرفت ها را میبینم .آقای رئیسجمهور ما ،که الحمدهلل پر انرژی و
خستگی نشناس هستند و حقا پا به پای ایشان دویدن هم خیلی سخته ،خیلی زیاد زحمت میکشند ،زیاد تالش میکنند و
ماشاال پر انرژی هم هستند .خداروشکر ،گاهی اوقات بعضی ها انتقاد هایی دارند بعضی از انتقاد ها هم خوبه ،الزمه که رئیس
جمهور به آن انتقاد ها گوش کند ؛ اما بعضی از انتقاد ها هم ،بی انصافیه .همه پیشرفت های خوب را زیر پاهایشان میگذارند و
نمی خواهند باور کنند ؛ اما من دارم می بینم که کشور رو به پیشرفت هست و قطار انقالب دوباره دارد روی ریل اش برمیگردد
یعنی قطار انقالب یک جاهایی منحرف شده بود ،حاال دوباره دارد به ریل بر میگردد .
اما بچه ها ،این دشمن های ایران ،وقتی این پیشرفت های همه جانبه رو میدیدند و این رضایت مردم نسبت به این
دولت رو میدیدند ،شروع کردند به نقشه کشیدن که البته از سال ها سال های قبل این ها نقشه ها رو توی سرشون داشتند؛
اما این بار با یک نقشه جانانه وتمام عیار به میدان آمدند .یک نقشه برای از بین بردن جمهوری اسالمی ادامه قصه و ماجرای
نقشه های خطرناک دشمنان برای نابود کردن ایران و پیشرفت های ایران ،باشه برای قسمت بعد ...
تا قسمت بعدی همه شما را به خدای بزرگ و مهربان میسپارم .
درپناه حق ،یا علی مدد
جنگ ۳۳ روزه حزب الله رایگان
🟢 ماجرای جنگ ۳۳ روزه حزب الله و پیشبینی جالب و دقیق رهبری 🇮🇷🪖
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای تالش های شبانه روزی دولت آقای احمدی نژاد و حمایت های فراوان رهبر از این دولت
رو گفتم و براتون تعریف کردم که اون کسانی که بانیان اوضاع خراب ،توی ایران بودند و دشمنان ایران ،شروع به خرابکاری و
تخریب علیه آقای احمدی نژاد و دولت ایشون کردند ؛ اما رهبر ما ،سفت و سخت پشت ایشون بودند و اعالم کردند که دولت ،
مسیر درستی رو میره و داره پرقدرت حرکت می کنه و امروز همه ی ما وظیفه داریم تا از این دولت به طور کامل حمایت کنیم.
اما بچه ها ،دشمن های ایران ،وقتی پیشرفت کشور ما رو می دیدند ،شروع به نقشه ریختن کردند .دشمن ها با
خودشون فکر می کردند حاال که آمریکا ،توی عراق و افغانستان اومده و دور تا دور ایران رو گرفته ،ما به وسیله ی اون کسانی
که درون ایران داریم ،یه جورایی می شه گفت ،نفوذی هایی که درون ایران داریم ،می تونیم کاری کنیم که ایران وارد جنگ با
آمریکا بشه و اوضاعش روز به روز بدتر بشه و اقتصادش فروپاشی بشه و ما بتونیم جمهوری اسالمی رو نابود کنیم و بعد هم ایران
رو تیکه تیکه کنیم ؛ اما رهبر ما ،اجازه این اتفاق رو ندادند ...
رهبر ما ،اول از همه اجازه جنگ و درگیری با آمریکا رو ندادن و به اون افراد عصبانی که می گفتند :باید با آمریکا بجنگیم.
یا به اون ترسوهایی که می گفتند :باید بریم با آمریکا آشتی کنیم ،زانو بزنیم و تسلیم بشیم.
رهبر گفتند که :ما راه پیشرفت ایران رو می ریم و ایران رو ،روز به روز قوی و قوی تر می کنیم تا جایی که دشمن های ما
نتونند هیچ غلطی علیه ملت ایران انجام بدند.
اما بچه ها ،این اسرائیلی های خبیث ،این آدمهای خونخوار بی رحم ،وقتی
دیدند که جمهوری اسالمی داره روز به روز قوی و قوی تر می شه و کنار گوش اسرائیل
تونسته یک لشکر بزرگ به نام حزب اهلل لبنان ایجاد کند و این حزب اهلل لبنان وابسته
به ایران نیست ،یعنی این طوری نیست که حقوق بگیر از ایران باشند ،نه ؛ اما کاری که
ایران می خواد رو انجام می دهند،
تصمیم گرفتند که با حزب اهلل وارد جنگ بشن و حزب اهلل رو توی لبنان نابود کنند و بعد از اینکه حزب اهلل رو نابود کردند ،گام
بعدی شون ایران باشه .برای همین به یه بهانه الکی ،با حزب اهلل وارد یک جنگ تمام عیار شدند .یک جنگ بسیار بسیار
وحشتناک ...
حزب اهلل لبنان و اون فرمانده بزرگش یعنی سید حسن نصراهلل مشغول جنگ با اسرائیلی ها شدند ؛ اما فرمانده بزرگ ایرانی،
فرمانده سپاه قدس جمهوری اسالمی ایران ،توی همون روز اول جنگ به لبنان رفت .آره ،همتون اون فرمانده رو می شناسید !
اون فرمانده بزرگ کسی نبود جز حاج قاسم سلیمانی .
حاج قاسم به نیابت از ایران به کمک حزب اهلل لبنان رفت تا اونجا بتونن دمار از روزگار اسرائیل دربیارند؛ اما بچه ها ،اون اول ها
،اوضاع جنگ خیلی بد بود ،اسرائیل به این امید که بتونه مقرهای مهم حزب اهلل رو نابود کنه ،شب و روز ،جنوب بیروت رو
بمباران می کرد .توی اون اوضاع جنگی ،یک پیغام از طرف ایران به حاج قاسم رسید که توش گفته بودن که رهبر ایران می
خواد شما رو ببینه و باهاتون صحبت کنه.
حاج قاسم سلیمانی هم فورا سوار هواپیما شد و به شهر مشهد اومد ،آخه اون زمان رهبرما به شهر مشهد ،برای زیارت امام رضا
(ع) اومده بودند .حاج قاسم پیش ایشون رفت و یک گزارش بسیار بسیار ناامید کننده به رهبر داد ،یه گزارشی که هر کی دیگه
می شنید افسرده می شد .اوضاع خیلی بد بود .اسرائیل سه هیچ بازی رو برده بود و جلو بود .رهبر ما وقتی صحبت های حاج
قاسم رو شنیدند ،لبخندی زدند و گفتن :من یه پیغام برای شما و برای سید حسن نصراهلل دارم .این پیغام رو شما ببرید و به
سید حسن بگید .
حاج قاسم وقتی این رو شنید گفت :به روی چشم ،هر چی شما بگید رو ،به گوش آقا سید حسن می رسونم .
رهبر ما گفتند :به سید حسن اعالم کنید که شما قطعا پیروز می شوید و این جنگ مثل جنگ خندق است ،یعنی دشمن تمام
ظرفیت شون رو برای نابود کردن شما آوردند ؛ اما نتیجه اش این می شه که اون ها شکست می خورند و شما پیروز می شید!
اصال نگران نباشید .این پیغام من برای سید حسن نصراهلل است .
حاج قاسم وقتی این رو شنید خیلی جا خورد ،خیلی تعجب کرد !! آخه اوضاع اصال خوب نبود .می خوام یه مثال بزنم که شما
بچه ها قشنگ متوجه بشین ،مثل این می مونه که شما توی فوتبال ،تا دقیقه هشتاد ،سه هیچ عقب باشید بعد مربی تون بگه
شما قطعا این بازی رو می برید ،با یه نتیجه خوب هم می برید! این خیلی عجیبه! مگه همچین چیزی می شه؟ ؛ اما حاج قاسم ،به
آقا سید علی ما ،اطمینان کامل داشت .برای همین فورا به لبنان برگشت و این پیغام رهبری رو به سید حسن نصراهلل رسوند.
سید حسن نصراهلل هم که از همون قدیم و ندیم ها ،ایمان کامل به آقا سید علی داشت وقتی این پیغام رو شنید ،مطمئن
شد که پیروز این جنگ می شن و اتفاقا همین طور هم شد .بعد از این ماجرا ورق جنگ رو برگردوند و حاال وقت حمله های حزب
اهلل بود ،اسرائیلی ها پا به فرار گذاشتند ،دیگه جرئت نکردند موشک بزنند ،به جاش حزب اهلل ،چند تا موشک خوب به ناوهای
اسرائیلی زد و بهشون اعالم کرد که ما اومدیم تا پاسخ شما رو بدیم .
آره بچه ها ،حزب اهلل لبنان اون جنگ رو پیروز پیروز شد و پیش بینی رهبر
عزیز ما ،کامال درسته از کار دراومد .انگار رهبر ،از آسمون خبر بهش می
رسه ،انقدر مطمئن گفت که حزب اهلل پیروز می شه که حتی حاج قاسم هم
تعجب کرد!!
اما بچه ها رهبر ما ،آقا سید علی قصه ما ،در کنار اینکه مشغول قوی
کردن ایران بود ،تمام تالشش رو هم می کرد تاحزب اهلل لبنان قوی و قوی
تر بشه .برای همین دستور دادن تا نخبگان ایرانی ،تا اون انسان های بزرگ
ایران به لبنان برن و علم و تجربیات شون رو به حزب اهلل انتقال بدن مثال :حاج حسن طهرانی مقدم به لبنان رفت و شیوه
ساخت موشک رو به لبنانی ها یاد داد و یا همین حاج قاسم سلیمانی خودمون ،بارها و بارها به لبنان می رفت تا بتونه به لبنانی
ها و فرماندهان حزب اهلل شیوه جنگیدن حرفه ای رو یاد بده .رهبر و آقامون ،بارها و بارها توی مشکالتی که برای حزب اهلل
پیش می اومد بهشون مشورت می دادند ،بهشون می گفتند بیاید ایران با هم صحبت کنیم .هر باری که اون ها به ایران می
اومدن و با رهبر ما صحبت می کردند ،مشکالت شون به کلی حل می شد .آقا داشتند حزب اهلل لبنان رو روز به روز قوی و قوی و
قوی تر می کردند برای اون روزی که بخواد اسرائیل از صفحه روزگار محو بشه ...
اما بچه ها ،همین طوری که رهبر ما در حال نقشه ریختن و برنامه ریزی برای شکست آمریکا و اسرائیل بودند ،اونها هم
مشغول برنامه ریزی برای شکست جمهوری اسالمی ایران بودند .ادامه قصه ماجرای فتنه ی 88و تالش های دشمنان ایران
برای نابود کردن کشورمون رو به شما می گم ،پس تا قسمت بعدی همه ی شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم.
در پناه حق ،یا علی مدد .
دعوا در انتخابات رایگان
🟢 ماجرای مناظرات سال۸۸ و دعواهای کاندیدها با یکدیگر ••• 🎙👥
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای جنگ سی و سه روز حزب اهلل لبنان و اسرائیل رو گفتم و براتون تعریف کردم که رهبر
عزیزتر از جان ما ،چه پیش بینی درمورد اون جنگ داشتند و پیش بینی رهبر ما کامال درست از آب درآمد وحزب اهلل لبنان
موفق شد ،اسرائیل رو در آن جنگ شکست بدهد و مجبور به عقب نشینی کنه ؛ اما بچه ها ،دشمنان ایران که از جنگ با ایران
نا امید شده بودند و البته بهتر بگم جرات نداشتند با جمهوری اسالمی وارد جنگ بشوند و با این متحدین جمهوری اسالمی یعنی
حزب اهلل لبنان و امثالهم ،وارد جنگ میشدن .یک نقشه کامل و جانانه برای نابود کردن جمهوری اسالمی کشیدن .منتها این
بار نقشه شون یک فرق خیلی بزرگ داشت .چه فرقی؟! چه تفاوتی؟!
این بار نقشه شون این بود که جمهوری اسالمی را از درون نابود کنند و کاری کنند جمهوری اسالمی از داخل فرو بپاشد
مثال چیکار کنند ؟! االن براتون میگم ...
چهار سال دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد گذشت و زمان انتخابات سال 1388فرا رسید .این سال ،سال خیلی مهمی
بود .چرا که دولت احمدی نژاد داشت با قدرت هر چه تمام تر پیش می رفت و محبوبیت هاش خیلی باال بود .از طرف دیگر اون
کسانی که چندین سال ،داخل کشور مسئولیت داشتند و مخالف آقای احمدینژاد بودند ،حاال به عرصه انتخابات آمدند .
خُب ،تا این جای کار خیلی طبیعی هست .همیشه گروه های مخالف ،داخل
انتخابات میآن تا رای بیاورن تا بتونن کشور رو مدیریت کنند .
این بار از طرف اصالح طلب ها آقای میر حسین موسوی و آقای کروبی آمدند .
میر حسین موسوی رو که یادتون هست دیگه ؟ اره ،همان نخست وزیر دوران
ریاست جمهوری آقا سید علی ،همون کسی که آقا سید علی اختالف های
خیلی زیادی باهاش داشتند .این ها در انتخابات شرکت کرد .آقای کروبی هم
رئیس همان مجلسی بودند که به رهبری ،نامه جام زهر رو نوشته بودند و آقای
محسن رضایی هم همان فرمانده بزرگ سپاه بودند .همان فرمانده دوران جنگ ،این ها به رقابت با آقای محمود احمدینژاد
اومدند و حاال برای اولین بار ،داخل کشور عزیزمان ایران قرار بود که بین کاندید های ریاست جمهوری مناظره بگذارند .اره ،
قرار بود این کاندید ها روبه روی هم بنشینند و با همدیگر صحبت کنند.
رهبر ما ،خیلی این ایده رو دوست داشتند و از آن استقبال کردند و بعدها گفتند که :این مناظرات باعث شد که مردم
رک و پوست کنده حرف افراد مختلف را بشنوند .مردم همگی بفهمند که انتخاب آن ها باعث میشود یک کشور به کدام طرف
حرکت کند .در این مناظره ها و در این گفت وگو ها در این گفتار های تلویزیونی همه شفاف و راحت حرف میزدند ،حرف
دلشان رو بر زبان آوردند .این جور مباحثات و گفتوگو ها ،ذهن ها را پرورش میده و قدرت انتخاب را باال میبرد این از نظر
جمهوری اسالمی چیز مطلوبی است.
داخل اون مناظرات ،افراد روبه روی هم مینشستند و در مورد اختالف نظر هایی که داشتند و پیشنهاد ها و انتقاد هایی که
داشتند صحبت میکردند .خیلی از همین افراد با کلی انتقاد از دولت آقای احمدی نژاد آمده بودند؛ اما اقای احمدینژاد داخل
اون مناظرات ،آنچنان حرفه ای صحبت کرد و علیه خودشان حرف زد که آنها نتوانستند آن طوری که باید و شاید حرف هاشون
رو بزنند.
آقای احمدینژاد ،استاد مناظره بود و من خودم یادمه که اون مناظرات مثل یک فوتبال پر هیجان شده بود و مردم دورهم جمع
می شدند و مناظرات را نگاه میکردند .من خودم یادم هست که برای مناظره اقای احمدینژاد و میرحسین موسوی کلی تخمه
خریدیم و خانوادگی دورهم جمع شدیم تا این مناظره رو نگاه کردیم .خیلی عجیب بود و پر بیننده ترین برنامه صدا و سیما در
طول دوران انقالب همین مناظره آقای احمدینژاد و میرحسین موسوی بود .خیلی برنامه جنجالی بود .
آقای احمدینژاد بدون تعارف با آنها صحبت میکردند و همه تعارف رو کنار گذاشته بودند و بدون رو دروبایستی باهم صحبت
میکردند و نکته هاییکه داشتند میگفتند .هیچ کس از هیچ کسی نمیترسید و راحت بدون ذره ای خجالت با هم صحبت
میکردند .آقای احمدی نژاد می گفت :ماجرای کردان به این ترتیب بود که در دهه 8۰یعنی از سال ۷۰به بعد اتفاقا در دوره
اقای هاشمی که حامی جناب آقای موسوی است .یک موجی در مدیران درست شد که همه میخواستند دکترا بگیرند .آقای صفا
فراهانی مدیر دولت شماست و از دولت شما پولدار شده ،فهرست بلندی است من نمیخواهم اینجا اسم ببرم .پسرهای آقای
هاشمی چیکار میکنند در کشور ؟!!
مردم ایران هم با دقت داشتند گوشمیدادند تا انتخاب کنند که رئیس جمهور بعدی شان چه کسی باشه ...
اما بچه ها ،من یادم هست که این دعواهای انتخاباتی بین اینکاندیدها به کف خیابان ها همکشیده شد و اون زمان چه
اوضاعی شد!! وقتی از کنار ستاد طرفداران آقای میرحسین موسوی رد می شدی ،میدیکه خانم ها شال های سبز و اقایان
پیراهن سبز پوشیده بودند و میزدند و می رقصیدند .از کنار ستاد آقای احمدینژاد هم که رد می شدی میدیدی جوان ها
پرچم ایران دست شان گرفتند و دارند شادی میکنند؛ اما تا این جای کار اوضاع خیلی خوب بود ،ولی دیگر این اختالف ها کم
کم داشت بیشتر و بیشتر میشد .بی اخالقی ها وسط کار آمد و آقای احمدینژاد یک جاهایی بی اخالقی کرد و حرف هایی زد
که نباید داخل مناظره میزد ،باید اگر ادعایی داشت ،داخل دادگاه می گفت ،نه داخل مناظرات ....مثال درمورد خانواده چندین
نفر از مسئولین حرف هایی زد که هنوز داخل هیچ دادگاهی اثبات نشده بود .حاال شاید آقای احمدینژاد یک چیزهایی می
دانست ؛ اما اون حرف ها جاش داخل مناظره نبود و باید داخل دادگاه علیه آن افراد می گفت ،نه درمناظرات ...
از طرف دیگه ،مخالف های آقای احمدینژاد داخل بی اخالقی کم نگذاشتند هر حرفی توانستند گفتند میگفتند :احمدینژاد
رمال و جادوگر یک آدم دروغ گو و فریب کار هست.
این حرف ها ،حرف های خوبی نبود؛ اگر قرار مناظره بشه ،باید صحبت های علمی کنند وحرف های منطقی بزنند تا مردم
ایران بتوانند منطقی تصمیم بگیرند و انتخاب کنند ؛ اما بچه ها این مخالف های آقای احمدینژاد وقتی فهمیدند که داخل این
انتخابات رای شان بسیار بسیار کم است و به احتمال زیاد بازنده این انتخابات هستند .یک نقشه جدید رو کردند! چه نقشه ای؟!
نقشه شان این بود که همه جا اعالم کنند که ما پیروز قطعی این انتخابات هستیم .عه! مگه میشه چنین حرفی زد ،اصال چنین
حرفی دروغه ،شما که هنوز رای مردم رو ندیدین ،چه جوری آنقدر مطمئن حرف میزنید.
همسر آقای هاشمی رفسنجانی آن روزی که رفته بودن تا به آقای موسوی رای بدن ،اعالم کرد که
برنده این انتخابات آقای موسوی است و اگر ایشان برنده نشد بدانید تقلب شده و داخل خیابان
بریزید.
خبر نگار از ایشون پرسید :با این جمعیتی که در نظر گرفته شد ،فکر نمیکنید انتخاب کاهش پیدا
کرده؟
همسر آقای رفسنجانی گفت :نه ،کاهش پیدا نکرده ،به شرطی که مردم خودشان بیاند جلو
خبرنگار پرسید :توصیه تون چیه برای بعد انتخابات؟
همسر آقای رفسنجانی پاسخ داد :اگر تقلب کردند بریزند توخیایان ها .
و از طرف دیگر خود آقای میرحسین موسوی ،برای مردم صحبت کرد و گفت :برابر اطالعاتی که ما از ستادهامون داریم ،در
سطح کشور برنده قطعی با نسبت آرای زیاد اینجانب هستم.
بچه ها این ها خیلی محکم میگفتند ،ما برنده قطعی این انتخابات هستیم .ای بابا !! خب صبر کنید تا رای مردم از
داخل صندوق ها در بیاد تا ببینیم کی برنده شده ؛ اما بچه ها ،یک روز بعد از انتخابات نتیجه اعالم شد و بیشتر از 8۵درصد
ایرانی ها ،داخل این انتخابات شرکت کردند و بیشتر مردم به دکتر محمود احمدینژاد رای دادن .ادامه این قصه و ماجرای آن
فتنه وحشت ناک و آن نقشه های دشمن برای ضعیف کردن جمهوری اسالمی ایران باشد برای قسمت بعد ...
تا قسمت بعد همه شما را به خدای بزرگ میسپارم.
درپناه حق ،یا علی مدد
فتنه ی تقلب رایگان
🟢 ماجرای فتنه ی تقلب در انتخابات سال ۱۳۸۸ توسط.... ✉️😤
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای اون انتخابات پر هیجان سال 1388رو تعریف کردم .اون انتخاباتی که بیش تر از 85
درصد مردم ،پای صندوقهای رای اومدن تا گزینه مد نظر خودشون رو انتخاب کنن ؛ اما بیشتر مردم ایران طرفدار دکتر احمدی
نژاد بودند و به ایشون رای دادن و دکتر احمدی نژاد برای دومین بار رئیس جمهور ایران شد.
بچهها ،مخالف های آقای احمدی نژاد یعنی آقایان هاشمی رفسنجانی ،میرحسین موسوی ،کروبی و همه مخالفهای
احمدی نژاد به محض اینکه دیدن ایشون رای آورده و به عنوان رئیس جمهور دوباره انتخاب شده ،شروع به حاشا کردن .حاشا
کردن یعنی چی؟ یعنی زیر همه چیز زدن و گفتن ما این انتخابات رو قبول نداریم ،ما این رو نمیخوایم ،اصال ما نمیخوایم
احمدی نژاد رئیس جمهورمون باشه .این انتخابات توش تقلب شده .
رهبر ما به محض اینکه این رو شنیدن ،خیلی حساس شدن .آخه تقلب در انتخابات یعنی خیانت به مردم یعنی مردم یه نفری رو
انتخاب کردن؛ اما یه عده نامردِ خائن ،رای مردم رو زیر پاشون گذاشتن و یه نفر دیگه رو انتخاب کردن .این خیلی خطر بزرگی
بود .رهبر ،فورا گفتن که شورای نگهبان یه بررسی خیلی جدی بکنه.
شورای نگهبان هم شروع به بررسی کردن .پیش کاندیداها و رئیس ستادهاشون رفت و گفت کجا تقلب شده؟! بگید ببینم .کدوم
شهر؟! کدوم روستا؟ ! کجاها تقلب شده که شما چنین حرفی میزنید؟ !
اون کاندیداها هم چند جا رو معرفی کردن .مثال گفتن :فالن شهرستان به ما گزارش دادن که اونجا تقلب شده،
شورای نگهبان ،نماینده خودش رو فرستاد و بررسی کرد ،دیدن نه تقلبی اونجا نشده .اومدن بهشون گفتن :دیگه کجا تقلب
شده؟!
گفتن :فالن جا ،ما شنیدیم تقلب شده؟
بررسی کردن دیدن نه اونجا هم تقلب نشده .از قضا میرحسین موسوی توی تهران
بیشترین رای رو آورده بود؛ اما تو جاهای دیگه کشور خصوصا مناطق محروم تر،
مناطقی که توی این سال ها خیلی خیلی بهشون نرسیدن ،آقای احمدی نژاد رای خیلی بیشتری آورده بود .اصال اختالف آقای
احمدی نژاد با بقیه یکی دو میلیون نبود ،اختالف زیادی بود؛ اما بچهها ! این مخالفهای آقای احمدی نژاد ،این کاندیداهایی که
خودشون رای نیاورده بودن ،شروع به سر صدا کردن و گفتن :تقلب شده و دارن دروغ میگن.
اصال یه چیزی بهتون بگم خنده تون بگیره ،اینها قبل از اینکه انتخابات تموم بشه اعالم کردن ،تقلب شده .چی؟! مگه میشه
همچین چیزی؟ !
آره بچه ها! مهندس میرحسین موسوی پیش از اینکه انتخابات بخواد شروع بشه و به پایان برسه .توی یه سخنرانی گفت :برابر
اطالعاتی که ما از ستاد هامون داریم ،در سطح کشور برنده قطعی با نسبت آرای بسیار زیاد ،اینجانب هستم .این علی رغم این
مسئله است که ما در سطح کشور با اخراج وسیع ناظران خودمون روبرویم .
بچهها خوندین ،این خیلی عجیبه !! از طرف دیگه همسر آقای هاشمی رفسنجانی هم اون وقتیکه رای اش رو توی صندوق
انداخت ،اعالم کرد که اگر میرحسین رئیس جمهور نشه و یا احمدی نژاد دوباره بخواد رئیس جمهور بشه ،قطعا تقلب شده .
خبرنگار پرسید :حاج خانم توصیه تون به هوادارها چیه؟ به نامزدها بعد از روز انتخابات؟
گفت :اگر تقلب کردن ،تو خیابونها بریزن .
وای وای وای ،چطوری این حرفها رو زدن؟ چطوری باعث شدن کشور چند ماه به هم بریزه.
آره بچه ها کشور ما ،ایران عزیز ما ،چند ماه توی آشوب بود ،خیلی از مردم باور کردن تقلب شده .با اینکه شورای نگهبان
و رهبر خودمون بررسی کردن ؛ اما مردم ،خصوصا اون طرفدارای آقای موسوی خیلی جدی میگفتن که تقلب شده و ما این
انتخابات رو قبول نداریم .بعضی از اونهایی هم که این حرف رو می زدن ،کف خیابون اومدن و شعار دادن ،اون هم چه شعارهای
عجیب غریبی ،شعارهایی که هیچ ربطی به انتخابات نداشت .چی میگفتن؟
با
صدای بلند میگفتن :نه غزه ،نه لبنان ،جانم فدای ایران!
چه حرف الکی میزدن !! یک نفر از اونها حاضر نشد ،جانش رو فدای ایران کنه ،اون موقعی که داعشیها اعالم کردن که ما
سوریه و عراق رو می گیریم و بعد هدف مون ایرانه .هیچ کدوم اونها حاضر نشدن ،اصال اونها توی جنگ هم شرکت نکرده
بودن .این شعار هم یه شعاری بود که آمریکاییها یادشون داده بودن .شبکه های آمریکایی و انگلیسی یادشون داده بودن؛ اما
این شعار رو با صدای بلند میگفتن و خیابونهای تهران و شهرهای بزرگ رو به آشوب میکشیدن .سطل آشغالها رو آتیش می
زدن،به پایگاه بسیج حمله میکردند ،به مسجدها حمله می کردن ،اگر دست شون به بسیجیها می رسید ،اونها رو فورا می
کشتن ؛ اتفاقا یکی از شهدای خیلی بزرگ کشور ما توی اون ماجراها جانباز و مجروح شد ،آره ،شهید مصطفی صدرزاده رو
میگم .آقا مصطفی توی اون ماجراها زخمی شد چه زخمی شدنی!!
رهبر ما وقتی دیدن که این کاندیداهای دیگه یعنی میرحسین موسوی ،کروبی و ....دارن کشور رو به آشوب می کشن
فورا دستور دادن که این کاندیداها یا رئیس ستاد هاشون به دفتر من بیان تا با همدیگه صحبت کنیم.
رئیس ستادهای آقای میرحسین موسوی ،آقای رضایی ،آقای کروبی و رئیس ستاد آقای احمدی نژاد ،همگی به دفتر ایشون
اومدن و با رهبر انقالب شروع به صحبت کردن.
رهبر ما هم اعالم کرده بودند که چند نفر از اعضای اصلی شورای نگهبان هم توی این جلسه تشریف بیارن و صحبت هایی که
می شه رو بشنون .رهبر ،این جلسه رو برگزار کردن و همون اولش اعالم کردن که امروز من مدیر این جلسه هستم یعنی
مدیریت زمان ها و مدیریت این جلسه به عهده خودمه .بعد هم یکی یکی اجازه دادن تا رئیس اون ستادها صحبت کنن و
اعتراضهاشون رو بگن .رهبر ما هم با دقت کامل ،گوش دادن؛ اما هیچ کدوم اونها یک دلیل درست و منطقی برای اینکه تقلب
شده نمی آوردند.
حرفشون این بود که ما از آقای احمدی نژاد دل خوشی نداریم ،ما نمی خوایم ایشون رئیس جمهور بعدی باشه ،ما دوست نداریم
ایشون رئیس جمهور باشه .
رهبر ما هم میگفتن :خب مردم دوست داشتن ایشون باشه شماها چی کاره اید ؟ شما هر کدومتون یه دونه رای داشتید ،اون
رای تون رو هم دادید؛ اما اینکه بگید ما دوست نداریم معنی نداره.
بعضی از اونها پررو پررو رو کردن به رهبر و میگفتن :اصال شورای نگهبان برای چی آقای احمدی نژاد رو تایید کرد و برای چی
گفت آقای احمدی نژاد آدم خوبیه و بهش اجازه دادن که تو این انتخابات بیاد ،دیدید چه آدم بدیه.
رهبر ما گفتن :این حرفها رو نزنید ،شورای نگهبان تایید کرده و ایشون رای آورده ،اینکه از نظر شما ایشون آدم بدیه ،دلیل
نمیشه .شورای نگهبان ایشون رو رد صالحیت کنه .این شورا بررسی کرده و فهمیده آقای احمدی نژاد می تونه ،رئیس جمهور
ایران باشه .
اما بچهها! اون جلسه رهبر ما ،خیلی جدی با این ها صحبت کردن و بهشون گفتن :گیریم اعتراض دارید ،چرا خیابونهای
شهر رو شلوغ کردید؟! چرا آشوب به پا کردید؟ چرا کشور رو به هم ریختید؟ چرا از راه قانونیش وارد نشدید؟
اونها میگفتن :از راه قانونیش اومدیم ؛ اما نتیجه نداد.
رهبری میگفتن :خب برای اینکه دلیل هاتون اشتباهه .اگه دلیل خوب و یه سند معتبر می آوردید که تقلب شده ،قطعا ما
بررسی می کردیم و اعمال نظر می کردیم .جلوی این انتخابات رو می گرفتیم؛ اما شما هیچ کدوم دلیل درستی نداشتید .
بچهها ،این شلوغ کاریها همین طور ادامه پیدا کرد .شاید باورتون نشه ؛ اما سال 1388در روز عاشورا ،روز جشن و
پایکوبی این کسایی بود که به ظاهر طرفدار میرحسین موسوی بودن.
روز عاشورا ،همون روزی که تمام مسلمونها ،نه تمام انسان های آزاده توی دنیا
عزادار امام حسین (ع) هستند ،طرفدارای میرحسین ؛ البته اونهایشون که از طرف
خارجی ها دستور گرفته بودن ،کف خیابون اومدن و دست و سوت زدن و کِل
کشیدن و رقصیدن و البته خیابون ها رو هم به آتیش کشیدن ؛ اما اینکه رهبر ما
برای مقابله با این خرابکاری بزرگ چیکار کردن ،برای جلوگیری از این آشوب،
ادامهاش باشه برای قسمت بعد...
قسمت بعدی ماجرای یکی از مهم ترین سخنرانی های رهبرمون رو می خوام برای شماها بگم پس تا قسمت بعد همهی شما رو به
خدای بزرگ و مهربون میسپارم .
در پناه حق یا علی مدد
سخنرانی مهم رهبری رایگان
🟢 ماجرای سخنرانی مهم رهبری در زمان فتنهی تقلب سال ۱۳۸۸ 🎙👳🏻♂️
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی برای شما ماجرای فتنه سال ۱۳۸۸رو گفتم .فتنه یعنی اون فضایی که آدمها نمی تونن ،حق و باطل رو
تشخیص نمیدن .دیگه نمیدونن چی درسته و چی غلط ؟!! خیلی از بزرگها توی فتنهها ،فریب میخورن ،اشتباه میکنن .توی
فتنه ۸۸هم ،همین طوری شده بود .برخی از بزرگان با خودشون فکر کردن که تقلب شده .درسته با آقای احمدی نژاد اختالف
داشتن ،درستکه خیلیها ایشون رو قبول نداشتن؛ اما آقای احمدی نژاد و خصوصا دولت ایشون اهل تقلب نبودن.
از طرف دیگه اگر هم می خواستن تقلب کنن ،شورای نگهبان ،وزارت اطالعات ،اطالعات سپاه ،دفتر رهبری ،تمام اینها جلو
تقلب رو میگرفتن ،اجازه تقلب نمیدادن .رهبر ما ،رای مردم رو حق الناس می دونستن و معتقد بودن که هر یک رای مردم باید
بهش احترام بگ ذاریم و اجازه ندیم که تقلب بشه .رهبر ما خیلی از اول انقالب روی این مسئله حساس بودن ...
طرفدارهای اون کاندیدها ،ادعای تقلب میکردن؛ البته نه فقط طرفدارها ،بلکه خود کاندیدهای محترم هم ادعای تقلب
میکردن و از این بدتر مردم رو دعوت میکردن که توی خیابونها بریزید و شلوغ کاری کنید.
_ میرحسین موسوی به همراه خانمش هم توی این شلوغ کاریها شرکت میکردن .باورتون میشه؟!
_ دختر آقای هاشمی رفسنجانی هم توی این اغتشاشات شرکت میکرد و جوونها و طرفدارهاشون
رو دعوت میکرد که کشور رو به هم بریزن.
_ آقای خاتمی هم توی این شلوغکاریها شرکت می کرد .ای وای آدم اصال باورش نمیشه !!
_ خود آقای هاشمی رفسنجانی هم یه نامه خیلی تند و تیز ،توی همون ایام انتخابات برای رهبری
نوشتن ،یه نامهای که به نامهی بدون سالم و والسالم معروف شد یعنی ایشون نه اولش سالم کرده
بود ،نه آخرش سالم گفته بود ،یعنی نامه تموم بشه .یه نامه خیلی ناراحت و تند و تیز به رهبری
نوشته بود .بیشتر مسئولین قبلی جمهوری اسالمی به این ماجرا اعتراض داشتند .رئیس
جمهورهای ایران کیا بودن؟ آقای هاشمی ،آقای خاتمی ،نخست وزیر هم که آقای میرحسین
موسوی بود .رئیس مجلس هم که آقای کروبی بود.
بچه ها ،یه جورایی میشه گفت تمام مسئولین قبلی نظام ،علیه این انتخابات شورش کردن و میخواستن هر جور شده
رهبری رو مجبور کنن که این انتخابات رو ابطال کنن و اعالم کنن دوباره انتخابات برگزار بشه .مثل بچهها ،که وقتی توی بازی
می بازن ،زیر همه چی میزنن .گریه میکنن و میگن این بازی قبول نیست ،من این رو قبول ندارم ،باید دوباره برگزار بشه؛
اما رهبر ما قبول نمیکردن .برای همین رهبر عزیزتر از جان ما در بیست و نهم خرداد ماه سال ۱۳۸۸به نماز جمعه تهران اومدن
تا حق رو از باطل مشخص کنن و به اون یاران دیروزشون ،اون کسانی که هشت سال رئیس جمهور ایران بودن ،رئیس مجلس
بودن ،کلی برای این انقالب زحمت کشیده بودن ،با اون ها صحبت کنن و نظرشون رو در مورد اون اشخاص به مردم بگن .اون
نماز جمعه غلغله شده بود .نمیدونید چه جوری مردم به نماز جمعه اومده بودن!! نمی دونید چه جوری جوونها اومده بودن.
رئیس جمهور هم اومده بود .آره آقای احمدی نژاد ،آقای هاشمی و همه ی مسئولین اومده بودن تا صحبتهای رهبری رو از
نزدیک بشنوند.
رهبر ما ،شروع به صحبت کردن .اولش راجبه نقشه ی آمریکا برای شکست ایران گفتن .رهبری اعالم کردند که :من
خبر دارم که آمریکا و سیستمهای جاسوسی اونها ،از خیلی وقت پیش برای خراب کردن این انتخابات نقشه میکشیدن ؛ اما
نقشههاشون همه از بین رفت .چرا که ۸۵درصد مردم پای صندوقهای رای اومدن و بیشتر از چهل میلیون رای دادن .این
خارجی ها اعصابشون خرد شد .برای همین نقشههای دیگهای شروع کردن؛ اما این خارجیها کم کم ،نقاب از چهره برداشتن و
شروع به بهم ریختن کشور کردن .من به همه این آقایون ،این دوستان قدیمی ،این برادران توصیه میکنم بر خودتون مسلط
باشید ،سعه صدر داشته باشید .دستهای دشمن رو ببینید .گرگهای گرسنهی کمین کرده رو که امروز دیگه نقاب دیپلماسی رو
یواش یواش دارن از چهرههاشون برمیدارن و چهره حقیقی خودشون رو نشان میدن ،اینها رو ببینید .از اینها غفلت نکنید.
دیپلمات های برجسته چند کشور غربی ،که تا حاال با تعارفات دیپلماتیک با ما حرف میزدن ،این چند روز نقاب از چهره
برداشتن .چهره واقعی خودشون رو دارن نشان میدن ".قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ ِمنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ " .دشمنیهای
خودشون با نظام اسالمی رو دارن نشان میدن .از همه هم خبیثتر ،دولت انگلیس".
رهبری توی اون سخنرانی نظرشون رو در مورد مسئولین قبلی انقالب ،علی الخصوص آقای هاشمی رفسنجانی و آقای
دکتر احمدی نژاد گفتن و از زحمات فراوانی که آقای هاشمی رفسنجانی برای ایران کشیده بود،گفتن .از تالشهای شبانه روزی
ایشون توی دوران ریاست جمهوری شون گفتن.
رهبر ما ،به آقای احمدی نژاد اعتراض کردن و گفتن :اینکه ما یه طوری صحبت کنیم که انگار تا حاال کسی درست و حسابی کار
نکرده و فقط ما کار کردیم این حرف خوبی نیست .این کار درستی نیست.
اما مهمترین نکته رهبری اینجا بود که فرمودند :آقای هاشمی رفسنجانی و رئیس جمهور
از همون سال ۸۴با هم اختالف های زیادی بود ؛ االن هم هست ،اختالف نظر دارند با هم.
هم در زمینه مسائل خارجی و هم در زمینه نحوه ی اجرای عدالت اجتماعی اختالف نظر
دارند ،هم در برخی مسائل فرهنگی اختالف نظر دارند و نظر آقای رئیس جمهور به نظر
بنده نزدیکتر است...
بچهها سخنرانی رهبری خیلی داغ شده بود ،کلی نفر توی دنیا ،این سخنرانی
بسیار مهم رو از نزدیک مشاهده میکردند که رهبر ایران چی میخواد بگه؛ اما بچهها این
خارجیها دوباره اعصابشون خرد شد ،چون رهبری اینقدر منطقی و اینقدر عاقالنه صحبت میکردن که هر کسی هم که مخالف
ایشون بود و یا مخالف این انتخابات بود قانع میشد.
رهبر ما ،خیلی منطقی حرف میزدن؛ اصال این خارجی ها یک بار اعتراف کردند که گاهی اوقات نقشههای ده سالهی ما رو
یه سخنرانی رهبری از بین می بره و نقش بر آب میکنه.
اون سخنرانی رهبر ما ،جزو مهم ترین سخنرانیهای طول تاریخ زندگی شون بود؛ اما انتهای سخنرانی ،آقای ما ،رهبر عزیزتر از
جان ما ،یک مرتبه گلوشون رو بغض فرا گرفت یعنی صداشون پر از گریه شد و بعد با یه صدای پر از گریه رو کردن به امام زمان
شون و شروع کردن با ایشون صحبت کردن و گفتن " :ای سید ما ،ای موالی ما ،ما آنچه باید بکنیم انجام میدهیم ،آنچه باید
گفت ،هم گفتیم و خواهیم گفت .من جان ناقابلی دارم ،جسم ناقصی دارم ،اندک آبرویی هم دارم که این رو هم خود شما به ما
دادید .همه این ها رو من کف دست گرفتم ،در راه این انقالب و در راه اسالم فدا خواهم کرد .اینها هم نثار شما باشه .سید ما،
موالی ما ،دعا کن برای ما .صاحب ما تویی ،صاحب این کشور تویی .صاحب این انقالب تویی .پشتیبان ما شما هستید .ما این راه
رو ادامه خواهیم داد ،با قدرت هم ادامه خواهیم داد .در این راه ما رو با دعای خود ،با حمایت خود ،با توجه خود ،پشتیبانی
بفرما".
در پناه حق یا علی مدد
ೋخدانگهدار
مخالفت با رهبری رایگان
🟢 ماجرای تغییر رفتار عجیب رئیس جمهور و مخالفتش با رهبری... 🎭 🇮🇷
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای اون سخنرانی بسیار بسیار مهمه رهبر عزیزتر از جانمون رو گفتم و براتون تعریف کردم
که ،رهبر عزیز ما ،با یک سخنرانی جانانه همه مسائل رو روشن کردند .ایشون روشنگری و جهاد تبیین کردن و بعد از این
سخنرانی رهبری و بعد از اون خرابکاری های اغتشاشگرها ،توی روز عاشورا ،مردم انقالبی ایران توی خیابون ها ریختند تا این
فتنه گرا رو و این کسایی که خرابکاری می کنن رو ،از کف خیابون جمع کنن و ببرن...
روز ،نهم دی ماه سال 1388بود .یه روز خیلی بزرگ ،یه روزی که باعث شد همه مردم دنیا و حتی اون مخالف های
داخلی جمهوری اسالمی و مخالفان رهبری بفهمن که ،رهبر ما از نظر مردم ،قوی ترین رهبر دنیاست یعنی بیشترین یار و یاور رو
توی دنیا داره .رهبر ما ،کافیه اشاره کنه تا یارانش فتنه گرا رو جمع کنن .بله باید همین طوری باشه ....
رهبری که با مردم خودش صادق باشه ،ساده زیست باشه ،خوش اخالق و مهربون باشه ،در مقابل دشمن ها جدی باشه و به
دشمن ها لبخند نزنه و با اونها دوست نباشه و از همه مهم تر دائما به فکر مردم خودش باشه ،خوب معلومه مردم مومن ،اون
مردمی که همیشه قدردان نعمت های خدا هستند ،پای کار این رهبر می مونن و حتی جونشون رو پای این رهبر میدن .درست
مثل اون کسانی که توی آشوب های سال 88کف خیابون به شهادت رسیدند.
آره این فتنه گرا ،فقط سطل آشغال آتیش نزدن ؛ بلکه برخی از بسیجی ها رو هم اینقدر اذیت
کردن و زدن تا اینکه به شهادت رسیدند .براتون گفتم مصطفی صدرزاده تا آستانه شهادت رفت ؛
اما خدا خواست که زنده بمونه و شهید مدافع حرم بشه.
بچه ها بعد از به پایان رسیدن فتنه ،88حاال دولت آقای احمدی نژاد شروع به کار کرد ؛
اما بچه ها! اما بچه ها ! از تنهایی و مظلومیت رهبرمون همین رو بگم که ،آقای احمدی نژاد هم با
اینکه رهبری این همه براش زحمت کشیدن و این همه ازش دفاع کردن و پشتیبانش بودن؛ اما باز
هم قدردان نبود .مگه چی کار کرد؟! چه اتفاقی افتاد؟ !
ای وای ! این یکی از غم انگیزترین اتفاقات انقالب ماست ،که دکتر محمود احمدی نژاد که تو روز اولی که حکم ریاست
جمهوریش رو از دست رهبری گرفت ،خم شد و دست ایشون رو بوسید .بعد از سال 88که دوباره رئیس جمهور شد ؛ اما این
بار یه راه دیگه رو در پیش گرفت؛ یه راهی خالف اون چیزی که رهبری می خواست .چی کار کرد ؟! مگه چه اتفاقی افتاد ؟
بچه ها ،آقای احمدی نژاد یک دوست خیلی نزدیک داشت ؛ البته یه جورایی هم با هم فامیل بودن .اسم اون آقا اسفندیار
رحیم مشایی بود .این آقای مشایی ،جزو یاران نزدیک آقای احمدی نژاد بود؛ اما اعتقادات عجیب غریبی داشت و هر چند وقت
یکبار ،یه حرفهای عجیب و غریبی می زد که باید یکی می اومد و اون رو جمع می کرد .مثال یه بار می گفت :ما با مردم اسرائیل
دوست هستیم...
همه تعجب و اعتراض کردن یعنی چی دوستیم؟!! مردم اسرائیل مردم عادی نیستند ،یه عده غاصبند که خونه ی مردم فلسطین
رو به زور ازشون گرفتن؛ اما آقای احمدی نژاد هم اعالم کرد ،نظر من هم همینه.
رهبر ما ،توی یکی از سخنرانی هاشون گفتن ":این حرف ها اشتباهه که ما بگیم ،مردم اسرائیل آدمهای خوبی اند و ما باهاشون
دوست هستیم .ابدا .ما با اونها دوست نیستیم ،مردم اسرائیل یه عده آدم کشن ،یه عده زورگو اند .جمهوری اسالمی و ما
مسلمون ها هیچ وقت با زورگوها و آدمکش ها دوست نمی شیم".
بچه ها ! آقای احمدی نژاد بدجوری طرفدار این آقای مشایی بود و همون اولی که به ریاست جمهوری رسید ،برای آقای
مشایی یک جایگاه خیلی بزرگ در نظر گرفت ؛ چه جایگاهی ؟! جایگاه معاون اول یعنی بعد از رئیس جمهور ،همه کاره دولت...
خیلی ها اعتراض کردن؛ خیلی از دلسوزها به آقای احمدی نژاد گفتند :این آقای مشایی خیلی آدم جالبی نیست .چرا اون رو
معاون اول گذاشتی ؟! چرا این جایگاه مهم رو به ایشون دادید ؟! ؛ اما آقای احمدی نژاد اصال زیر بار نمی رفت .
بچه ها ،رهبر عزیز ما ،مجبور شدن که به آقای احمدی نژاد یه نامه بنویسن و توی اون نامه ،از آقای احمدی نژاد بخوان
که اسفندیار رحیم مشایی رو از این جایگاه برداره .جایگاه کلیدی و مهمی بهش دادی ،این جایگاه رو به ایشون نده و ایشون رو
کنار بگذار .
احمدی نژاد ،وقتی این نامه رهبری رو دید و از طرف دیگه ،این نامه عمومی شد و پخش شد؛ فورا اسفندیار رحیم مشایی رو
کنار گذاشت ؛ اما توی دلش کلی اعتراض داشت ،کلی ناراحت بود ،این تصمیم رهبری رو قبول نداشت ؛ اما بچه ها! اما بچه ها!
این آقای احمدی نژاد ،اسفندیار رحیم مشایی رو از اون جایگاه برداشت و رئیس دفتر خودش کرد یعنی یه جایگاه مهم دیگه
بهش داد .ای بابا ،رهبری داره بهت می گه اون آدم خوبی نیست ،توی اون جایگاه نگذارش ؛ اما آقای احمدی نژاد به حرف
رهبری گوش نداد .راستش رو بخوایم بگیم حرف رهبری براش مهم نبود؛ از طرف دیگه وزیر اطالعات از طرف آقای احمدی نژاد
تحت فشار بود یعنی آقای احمدی نژاد خیلی دوست نداشت که این آقا رئیس اطالعات بمونه .می گفت :شما باید کنار بری.
اما رهبر ما خیلی محکم می گفت :ایشون باید وزیر اطالعات بمونه چون ایشون
کارش رو خیلی خوب انجام می ده و جایگاه مهمی هم داره...
اما بچه ها! بعد از این ماجرا ،دکتر احمدی نژاد که خودش رو یک انقالبی
دو آتیشه نشون می داد ،با رهبر و با کشور و با مردم ایران قهر کرد و رفت توی
خونه خودش نشست و به محل کارش نیومد .چی؟! مگه می شه؟!
مگه دکتر احمدی نژاد بچه شده؟! چی بگم به خدا ! ...
آقای احمدی نژاد ،توی خونه اش رفت و یازده روز بیرون نیومد .نماینده های مختلفی می رفتن و باهاش صحبت می کردن .
نماینده های مجلس می رفتن و پیشش گریه می کردن؛ بابا دولت روی زمین مونده ،مگه می شه رئیس جمهور تو خونه اش
بشینه! چرا نمی آی بیرون ؟ آقای احمدی نژاد می گفت :یا رهبری دوباره اجازه میده رحیم مشایی رو معاون اول بگذارم و وزیر
اطالعات رو عوض کنم و هر کار دوست دارم خودم انجام بدم ،یا من دیگه از خونه بیرون نمی آم .
بهش می گفتن :آخه تو رای مردم رو داری ،میلیون ها نفر به تو رای دادن .مگه می تونی قهر کنی و اینجوری تو خونت بری ؟
این چه کار عجیب غریبیه که تو می کنی؟
بچه ها ،آقای احمدی نژاد یازده روز از خر شیطون پایین نیومد و قهر کرده بود و توی خونه اش نشسته بود.
ای وای! ای وای! از این مظلومیت رهبرمونه ،که یک نفر هم پیدا شد که نظراتش به نظرات رهبری نزدیک تر بود ،اون آدم
اینطوری به رهبری پشت پا زد ،اینطوری با رهبر ما برخورد کرد.
خالصه آقای احمدی نژاد بعد از اون یازده روز ،از توی خونه اش بیرون اومد ؛ ولی دیگه اون احمدی نژاد سابق نشد که
نشد .نه دیگه اون طوری حرف شنوی از رهبر داشت و نه دیگه مثل قبل مردم انقالبی دوستش داشتن .آخه ما انقالبی ها خط
قرمزمون رهبرمونه ،کسی که بخواد جلوی ایشون وایسته ،دیگه کاری به کارش نداریم .اگه تا دیروز باهاش دوست بودیم و همه
ی جانمون رو پای کارش می گذاشتیم به محض اینکه مخالف رهبر ما بشه و بخواد به ایشون پشت پا بزنه ،دیگه مردم انقالبی
ایران کاری به کارش ندارن...
ادامه قصه و ماجراهای جذاب از اون دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد باشه برای قسمت بعد ....
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم.
در پناه حق یا علی مدد
ೋخدانگهدار
ترور دانشمندان رایگان
🟢 ماجرای ترور دانشمندان ایرانی توسط دشمنان خبیث اسرائیلی 🇮🇷🩸
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت های قبلی براتون ماجرای فتنه ۸۸و ماجرای بی وفایی رئیس جمهورِ انقالبی ایران ،دکتر احمدی نژاد رو
گفتم و براتون تعریف کردم که رهبر ما چه خون دلی خوردن ! در اون سالها چه غصه ای خوردن ! آخه از یک طرف یاران قبلی
انقالب ،رئیس جمهور های قدیمی انقالب ،همگی فتنه گر شده بودند و مشغول خرابکاری بودن .از طرف دیگه رئیس جمهور
همین االن انقالب هم ،مشغول خرابکاری بود .هر چی رهبری می گفت گوش نمیداد ،رهبری دلسوزش بودند و می گفتند :این
کار باعث میشه دوستان شما ،از اطرافتون پراکنده بشن و دیگه با شما یار نباشن ؛ اما آقای احمدی نژاد اصال براش مهم نبود.
آخر سر هم همون طوری که توی قسمت قبلی تعریف کردم قهر کرد و یازده روز توی خونه اش نشست و هیچ کاری نکرد .این
رفتارش خیلی خیلی زشت بود...
دشمن های ایران ،وقتی این اختالف داخلی رو دیدند و متوجه شدند داخل کشور چه اختالفی بین مسئولین کشور و
رهبری افتاده ،حاال به فکر نقشه های پلید خودشون افتادند .آره ! نقشه هایی که باعث می شد کشور ما ضربه ی خیلی بزرگی
بخوره چه نقشه ای ؟! چیکار کردند ؟! بچه ها ،دشمن های ایران تصمیم گرفتند جلوی پیشرفت علمی ما رو بگیرند چرا ؟! چون
علم باعث قوی تر شدن کشور میشه ،باعث پیشرفت روز افزون کشور میشه .علم باعث میشه که ایران قدرت پیدا کنه و
دشمنانش رو شکست بده .
یکی از اون مهمترین علم هایی که همیشه دشمن های ما باهاش مشکل داشتند و جلوش ایستادند و به خاطر اون علم با کشور
ما مبارزه کردند ،علم هسته ای بود .یک علمی که کلی جا به درد میخوره .هزاران
جا برای کشور ما فایده داره .یکی از جاهاش توی مسائل جنگی؛ اما در زمینه های
دیگه هم به درد می خوره مثال :تولید برق ،علوم پزشکی و ....توی هزاران علم
دیگه علم دانش هستهای به درد ایران می خوره.
پس چرا دشمن های ایران مخالفت می کردند و جلوی کشور ما می ایستادند ؟! خب
معلومه دیگه ،چون دشمن های ایران ،هیچ وقت نمی تونند پیشرفت کشور ما رو
ببینند و باور کنند که ایران عزیز قوی و مقتدر بشه .برای همین چند سال تحریم های اقتصادی درست کردند و خواستندکه
ایران رو پای میز مذاکره بکشانند و بعد هم کاری کنند که غرب گرا ها ،اونها که دلشون در گرو غرب بیان و صحبت کنند و
امتیاز های زیادی به دشمن ها بدن .چندین بارگفتند که انرژی هسته ای ما ،باید تعطیل بشه .
آمریکایی ها و اروپایی ها نمیتوانستند این علم و پیشرفت علمی رو توی کشور ما ببینند ،برای همین وقتی توی دولت آقای
احمدی نژاد دیدن که دانشمندان ما دارند روز به روز پیشرفت می کنند و آقای احمدینژاد هم بطور خیلی جدی و انقالبی پشت
دانش هستهای در اومده و اجازه نمیده کسی نگاه چپ به این علم بکنه .تصمیم به ترور دانشمندان هستهای ما گرفتند .ای
وای ! ای وای ! این دشمن های خبیث ایران ،این اسراییل نامرد بی رحم ،دست به ترور دانشمندان ما زد .
******
بیست و دوم دی ماه سال ۱۳۸۸ساعت های ۷صبح بود که توی خیابان قیطریه تهران ،یک ماشین از توی یک خونه بیرون
اومد؛ اما دشمن ها یک بمب توی یک موتور سیکلت جاساز کرده بودند ،موتور سیکلت هم اومد و کنار این
ماشین ۲۰۶ایستاد و یک مرتبه منفجر شد و دکتر مسعود علی محمدی این دانشمند بزرگ ایرانی همون جا
به شهادت رسید ...
دکتر مسعود علی محمدی عالوه بر اینکه توی انرژی هستهای به ایران کمک میکرد به صنایع موشکی
کشور ما هم کمک میکرد همین موشک هایی که توی سر اسراییل می زنیم ؛ اما این آخرین ترور اسراییلی
های نامرد نبود.
بعد از ترور دکتر مسعود علی محمدی این اسراییلی های خبیث سراغ یک دانشمند خیلی بزرگ دیگه
رفتند .یک دانشمندی که اسمش رو االن نمی گم آخر قصه میگم .این قصه با همه ی قصه هامون فرق میکنه ...
******
اسرائیلی ها ،بعد از این دانشمند که اسمش رو نگفتم ،سراغ یک دانشمند دیگه رفتند ،اسم اون دانشمند بزرگ ،دکتر مجید
شهریاری بود .دکتر مجید شهریاری از اساتید دانشگاه شهید بهشتی بود؛ اما چون باعث شده بود
ایران قوی بشه و توی صنعت هستهای پیشرفت کنه ترورش کردند .
بچه ها ،این اسرائیلی های ،باز هم دست بردار نبودند و بی خیال این دانشمندای بزرگ ما نمیشدند.
آخه یه نفر نیست توی دنیا سوال کنه که شما به چه جرمی یک دانشمند رو می کشید؟ مگه دانشمند
نظامی هست که می کشیدش؟ مگه جلوی شما اسلحه کشیده ؟ مگه با شما جنگیده ؟
******
دشمن ها ،برای سومین گزینه سراغ یک دانشمندی رفتند که آنقدر ها هم حزب اللهی نبود ،اینطوری نبود که بگی این
دانشمند ،یک بسیجیه .نه بابا یک دانشمند بود که به فکر کشورش بود ،به فکر پیشرفت ایران بود .این
دانشمند روز اول مرداد ۱۳۹۰ترور شد .اسمش داریوش رضایینژاد بود .
داریوش رضایینژاد ،جلوی دانشگاه خواجه نصیر در حالی که همراه همسرش و دختر کوچولوش سوار
ماشین بودند و داشتند .حرکت می کردند .یک موتوری اومد و اسلحه اش رو سمت اینها گرفت و تیر
اندازی کرد ،داریوش رضایینژاد همون جا به شهادت رسید و همسرش جانباز شد و چند تا تیر خورد؛ اما
بچه ها این آخرین ترور نبود...،
******
دشمن های ایران این بار سراغ یک دانشمند بسیار بسیار حزباللهی رفتند .اسم اون دانشمند مصطفی احمدی روشن بود .
مصطفی احمدی روشن ،از اون بچه های بسیجی هایی بود که می گفت :برای قوی کردن ایران ،یک روزی
رفتیم توی میدون نبرد جنگیدیم .امروز باید بریم توی دانشگاه ها بجنگیم .باید درس هامون رو خوب
بخونیم تا دانشمند های بزرگی بشیم و بتونیم دشمن های ایران رو شکست بدیم.
این دشمن های ایران هم به سراغش رفتند و به شهادت رسوندنش.
******
اون دانشمندی که ترورش کردند؛ اما ترورش ناموفق بود و شهید نشد و من اسمش رو اول های داستان نگفتم کسی نبود
جز دکتر فریدون عباسی .
دکتر فریدون عباسی ،از اون دانشمندان بزرگی بود که اسراییلی ها تصمیم به ترورش گرفتند؛ اما خدا خواست که زنده بمونه و
باز هم برای پیشرفت بیشتر کشور عزیزمون ایران ،تالش کنه.
قبل از اینکه این قصه رو تموم بکنم می خوام یه قول خیلی مهم به شما بچه ها و مامان و بابا ها بدم .چه قولی؟ می خوام
قول بدم که به زودی قصه زندگی این دانشمندان بزرگ رو براتون بسازم .پس تا قصه های بعدی همه ی شما به رو به خدای
بزرگ و مهربون می سپارم .
درپناه حق ،یا علی مدد.
ೋخدانگهدار
قوی شدن ایران رایگان
🔵 اقای احمدی نژاد با وجود اینکه 🟢 ماجرای پیشرفت در زمینه های مختلف و قوی شدن کشور عزیزمون ✌🏻🇮🇷رهبری انقدر براش زحمت کشیدند، ازش دفاع کردند و پشتیبانش بودند ولی قدردان نبود و ••• 👳🏻♂️🌤
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی برای شما تعریف کردم که ،این دشمنان خبیث ایران ،این آمریکا و اسرائیل وقتی دیدن که داخل ایران
بین مسئولین با همدیگه اختالف پیش اومده و رئیس جمهورهای قبلی ،دشمن رهبری شدن و به حرف های رهبری گوش نمیدن.
رهبری دائم به اونها می گفتن این فتنه رو جمع کنید ،این کارا رو نکنین ؛ اما اون ها گوش شون بدهکار نیست .اونها وقتی این
اوضاع رو دیدن با خودشون خیاالتی کردن و با خودشون فکر کردن حاال وقتشه که به ایران عزیز ضربه وارد کنن .چیکار کنن .
یکی از اون کارهایی که انجام دادن که توی قسمت قبلی برای شما بچه ها تعریف کردم این بود که ،دشمنان خبیث ایران به
سراغ ترور دانشمندان هسته ای رفتن ؛ البته بچه ها این دشمن ها خیلی بیشتر از این می خواستن بکشن ،اما نیروهای امنیتی
ما جلوشون رو خیلی جاها گرفتن ولی اونها تونستن ،چهار نفر از دانشمندان بزرگ ما به شهادت رسیدن ...
حاال ممکنه شما بچه ها با خودتون فکر کنید که ای وای! چه اوضاع وحشتناکی ! دیگه ایران شکست خورد .نه بچه ها ،
رهبر ما دستور دادن که :راه این دانشمنده ا باید ادامه پیدا کنه ،باید ایران روز به روز قوی و قوی تر بشه .باید ما به نقطه ای
برسیم که دشمن های ما دیگه کامل ناامید بشن .دشمن های ما بفهمن که دیگه شکست خوردن و هیچ کاری از دست شون بر
نمیآد .ما برای پیشرفت هسته ای مون از هیچ کشور قلدری توی دنیا اجازه نمی گیریم؛ ما روز به روز پیش می ریم و دانشمندان
بیشتری تربیت می کنیم و ایران رو قوی و قوی و قوی تر می کنیم .
از طرف دیگه رهبر عزیزتر از جان ما ،توی این سال های رهبری شون دائم تاکید داشتند که ایران باید توی زمینه های مختلف
قوی شه .مثال یکی از اون زمینه هایی که ایران خیلی توش قوی شده بود و قدرت منطقه شده بود .یعنی چی ؟! یعنی ایران به
بیخ گوش اسرائیل رسیده بود ! مگه می شه؟! بله ،حزب اهلل لبنان ،سید حسن نصراهلل ،طرفدارهای جدی رهبر ما بودن و کنار
گوش آمریکا و اسرائیل بودن و اگر رهبر ما ،لب ترمی کردن چند تا موشک به خاک اسرائیل فرود می اومد .بله ،ایران از نظر
منطقه ای خیلی قوی شده بود .این ها حاصل زحمات شبانه روزی حاج قاسم سلیمانی بود.
حاج قاسم از سال 1376فرمانده سپاه قدس شده بود .سپاه قدس ،وظیفه اش این بود که ،کشورهای دیگه و گروه های
دیگه ای که توی کشورهای منطقه هستن رو قوی کنه تا بتونن به وقتش سراغ اسرائیل برن و کار اسرائیل رو بسازن .حاج قاسم
سلیمانی شب و روز نمی شناخت و روز به روز داشتن حزب اهلل لبنان رو قوی و قوی و قوی تر می کرد .
از طرف دیگه ایران ،یه قدرت خیلی بزرگ دیگه هم پیدا کرده بود ،یک قدرتی که دشمن ها همین امروز خیلی ازش می ترسن
و خیلی ازش ضربه خوردن .چه قدرتی؟ جمهوری اسالمی اسالمی به قدرت موشکی رسیده بود! یعنی
تونسته بود موشک هایی بسازه که از ایران برن و بخورن وسط تل آویو ،وسط حیفا و این موشک ها نقطه
زن بودن یعنی همون جایی که بهش می گفتن ،همون جا فرود می اومد ،نه این طرف تر ،نه اون طرف تر .
این توی دنیا خیلی پیام مهمی داشت .
این پیشرفت موشکی ایران به این معنا بود که دیگه اسرائیل در امنیت نیست و اگر رهبر ایران اراده کنن و
لب تر کنن ،سربازان ایشون تل آویو و حیفا رو با خاک یکسان می کنن و این پیشرفت هم مدیون زحمات
شبانه روزی بچه های موشکی ایران ،علی الخصوص سردار حسن طهرانی مقدم بود .من توی قصه های زندگی شهید طهرانی
مقدم برای شما بچه ها تعریف کردم که ،حاج حسن چه زحمت هایی کشید ،چه سفرهایی رفت و چه تالش هایی کرد تا بتونه
قدرت موشکی ایران رو روز به روز بیشتر و بیشتر کنه.
اما بچه ها ،در سال 1390در بیست و یکم آبان ماه ،یک اتفاق خیلی بد افتاد ! یک اتفاقی که رهبر ما رو خیلی ناراحته
کرد .چی شد ؟! اون بچه هایی که قصه های زندگی شهید ط هرانی مقدم و گوش کردن خوب می دونن که توی اون روز چه اتفاق
تلخی افتاد .بچه ها ،توی اون روز ،زاغه مهمات موشکی ما توی یه منطقه ای نزدیکی های تهران منفجر شد و حسن آقای
طهرانی مقدم روحش پرواز کرد و به طرف آسمون ها رفت و حسن آقا به شهادت رسید .
رهبر ما ،سر ظهر یک صدای انفجار بزرگ شنیدن که تهران لرزید .رهبر ،فورا به دفتر کارشون رفتن و خبره شهادتِ حسن
آقای طهرانی مقدم و یاران درجه یکش رو شنیدن ،وقتی ایشون به خونه اومدن و به همسرشون گفتن :من امروز یکی از
بهترین یارانم رو از دست دادم.
حسن آقای طهرانی مقدم ،یک قدرت فوق العاده برای ایران درست کرده بود .یک قدرتی که همین امروز
هم دشمن ها ،ازش وحشت دارن و البته هنوز از اون قدرت هایی که حسن آقای طهرانی مقدم و بعد از
ایشون یارانشون یعنی سردار امیرعلی حاجی زاده و سایر فرماندهان موشکی و دانشمندان موشکی مون
درست کردن ،هنوز ما از اون ها رونمایی درست و حسابی نکردیم؛ هنوز مونده و وقتش نرسیده که از
اون موشک های عجیب و غریبمون رونمایی کنیم .اون موشک هایی که هیچ جای سالمی توی تل آویو و
حیفا باقی نمی گذاره و هیچ فرماندهی رو زنده نخواهد گذاشت .هیچ کدوم از موش های کثیف اسرائیل
با این موشک ها زنده نخواهند بود .حاال حاالها مونده تا قدرت ایران رو ببینند.
بچه ها ،این پیشرفت های روزافزون ایران ،دشمن ها رو خیلی خیلی ترسوند و نگران کرد .اونها شروع به تحریم ایران
کردن .تحریم های خیلی بزرگ ،تحریم های به قول خودشون فلج کننده .اونها بانک مرکزی مون رو تحریم کردن و ما رو
تحریم نفتی کردن ،یعنی اجازه نمی دادن ما نفت به کشورهای دنیا بفروشیم و به اونها می گفتن :اگه از ایران نفت بخرید ما می
دونیم و تو ،حواست باشه .
کشورهای دنیا هم می ترسیدن از ایران نفت بخرن .از طرف دیگه اگر هم نفتی خریداری می شد ،پولش رو به ایران پس
نمی دادن .اوضاع خیلی سخت شده بود .
رئیس جمهور ایران به فکر مذاکره با آمریکا افتاد؛ اما می دونید که رهبر ما همیشه با این مذاکرات بی نتیجه مخالف بودن ،پس
ادامه قصه و ماجرای صحبت های رهبر ما و اتفاقاتی که افتاد باشه برای قسمت بعد....
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپرم.
در پناه حق ،یا علی مدد
ೋخدانگهدار
اقتصاد مقاومتی رایگان
🟢 ماجرای راه حل رهبری برای تحریم ها و اقتصاد مقاومتی•••
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای روز به روز قوی تر شدن ایران عزیزمون رو گفتم و براتون تعریف کردم که دشمن های
ایران اون زمانیکه دیدن داخل کشور اختالف است و رئیس جمهوری های قبلی با رئیس جمهور فعلی ،آبشون توی یک جوی
نمی ره و با هم نمی تونن دوست بشن و از طرفی رئیس جمهور ایران یعنی آقای دکتر احمدی نژاد هم ،یک جورایی به رهبری
پشت کرده و به حرف رهبری توجه نمی کنه .دشمن های ایران از فرصت استفاده کردن و گفتند بهانه ی خیلی خوبیه که به
جمهوری اسالمی ایران ضربه بزنیم .چیکار کردند؟! دانشمندان بزرگ هسته ای ما رو به شهادت رسونند ...
حسن آقای طهرانی مقدم هم همچین عادی به شهادت نرسید ،اینطوری نبود که بگیم فقط یک انفجار ساده بود ،نه ،احتمال
اینکه دشمنان در این ماجرا دست داشته باشند خیلی زیاد بود .در عرض یکی دو سال کلی شخصیت مهم رو از جمهوری اسالمی
گرفتند .
بچه ها ،دشمن ها ،وقتی دیدن که داخل دعوا شده با خودشون گفتند :این بهترین فرصت است که ما بخواییم ،ایران رو
تحریم کنیم .یعنی چی؟! یعنی کاری کنیم که ایران نتونه نفت بفروشه؛ آخه ما بیشترین درآمد کشورمون از فروش نفت
است .دشمن های ایران گفتند این بهترین فرصته که ما جلوی فروش نفت ایران رو بگیریم و یا اگر هم نفت فروخت ،پول هاش
رو بهش پس ندیم یعنی کاری کنیم اقتصاد ایران فلج بشه .از طرف دیگه ،این نامردها به جمهوری اسالمی می گفتند :بیاید با
ما مذاکره کنید ،اگر می خواید تحریم های فلج کننده برداشته بشه .باید مذاکره کنید و تن به از بین بردن انرژی هسته ای
خودت بدی !
اما رهبر عزیز تر از جان ما خیلی محکم ایستادن و گفتند :این صحبت های که امریکایی ها
امروز می کنند در مورد مذاکره حرف جدیدی نیست ،امریکا بد عهد است و زیر قولش می
زنه .امریکا نمی خواد مذاکره کنه تا تحریم ها برداشته بشه ،می خواد مذاکره کنه تا ما رو روز
به روز ضعیف و ضعیف تر کنه .ما اعتقادی به مذاکره با امریکا نداریم ....
دولت آقای احمدی نژاد برای اینکه بهونه را از دست امریکا بگیرند یک نفر رو به مذاکرات فرستادند و آقای دکتر سعید
جلیلی برای مذاکره با امریکایی ها ،به اونجا سفر کرد ؛ اما نه یه مذاکره مثل دفعه های قبلی که کلی امتیاز بدیم و چیزی
نگیریم ! نه .نماینده ایران در مذاکرات خیلی سفت و محکم ایستاد و اجازه نداد که دشمن های ایران هر غلطی که دلشان بخواد
بکنند .اجازه نداد که ایران رو تهدید کنند .
در یکی از این مذاکرات ،آمریکایی ها تهدید کردند که اگر شما قدرت هسته ای رو کنار نگذارید ،با شما می جنگیم ،اون نماینده
ایران که برای مذاکره رفته بود ،پاش جانباز دوران جنگ بود تا این صحبت های امریکا را شنید ،فورا یک اخم کرد و پای
جانبازش رو درآورد و روی میز گذاشت و با جدیت گفت :شما ما را از چی می ترسونید ؟! از جنگ ! من در جوانی این پام رو توی
جنگ از دست دادم .اگر دوباره بخواد جنگ بشه ،وجودم رو پای ایران می گذارم ،پس بار آخرتون باشه که کشورما رو تهدید به
جنگ می کنید .
آره بچه ها ،این اقتدار ایرانی هست .ما با دشمنان هامون از سر ترس مذاکره نمی کنیم؛ اما بچه ها این تحریم ها ،انصافا
خیلی سخت بود و مشکالت زیادی برای ایران عزیز ما درست کرده بود ،اوضاع اقتصادی داشت بد می شد و گره های زیادی در
زندگی مردم می افتاد ...
رهبر عزیزتر از جانمان که از همون اول انقالب تا دوران رهبریشون ،همیشه به فکر قوی کردن ایران بودند ،وقتی دیدن
دشمنان چنین تهدیدی می کنند و می خوان ایران رو از لحاظ اقتصادی شکست بدن فوراً یک برنامه خیلی مهم به کل مسئولین
کشور و به مردم عزیز ایران اعالم کردند .چه برنامه ایی ؟! چی گفتند؟! اسم اون برنامه چی بود؟!
اسم اون نقشه رهبری ما ،اقتصاد مقاومتی بود .یعنی چه ؟! یعنی اقتصادی که خود مردم ،تولید کنند و فقط وابسته به نفت
نباشیم .این طوری نباشه که اگر نفت فروختیم پول داشته باشیم و اگر دشمنان نگذاشتن نفت بفروشیم ،پول نداشته باشیم .
اقتصاد ایران را قوی کنیم ،صادرات رو زیاد کنیم .از طرف دیگه اون چیزهایی که ،کارخانه ها و مردم خودمون تولید می کنند
رو استفاده کنیم و به سراغ تولیدات خارجیش نریم یعنی خودکفا بشیم و روی پای خودمون بایستیم و محصولی که خودمون
تولید می کنیم رو استفاده کنیم .
اقتصاد مقاومتی می گفت که ایران عزیز باید طوری بشه که هیچ تحریمی روش اثر نگذاره ،باید کشورمون رو از لحاظ اقتصادی
خودکفا کنیم و تمام احتیاجات مون رو خودمون تولید کنیم و وابسته به خارجی ها نباشیم .رهبر فرمودند «:ما باید قوی بشیم
باید در داخل خودمون رو قوی کنیم .من مکرر عرض کردم این قوتی که برای کشور الزم است چه جوری تأمین می شود؟! اوال از
راه اقتصاد قوی ،همین اقتصاد مقاومتی که سیاست های اون ابالغ شده است و بر روی زمین و به صورت کار عملیاتی هم باید به
شدت هرچه تمامتر بدون فوت وقت باید دنبال بشود »
رهبر عزیزتر از جان ما ،اسم سال 13۹1رو ،سال حمایت از کار و سرمایه ایرانی گذاشتند ،
یعنی مردم ایران به فکر تولیدات داخلی باشید ،از تولیدگر حمایت کنید ،نگذارید تولید گر ما براش
مشکل اقتصادی پیش بیاد ،از طرفی به بانک ها گفتند شما باید از تولیدگرها حمایت کنید و وام های
خوبی بهشون بدید و هواشون رو داشته باشید و به دولت گفتند که شما هم
باید راحت مجوز بدید و راه تولید ی ها رو آسون کنید و کاری کنید که کشور
ما بتونه از نظر تولید قوی بشه ...
اما اینها حرف های جدید رهبر ما نبود .چی ؟! یعنی قبال هم می گفتند ؟ بله .رهبر ما از همون اوایل رهبری ،از همون
زمانی که یک عده به اصطالح ،اقتصاد دان می گفتند ،ما برای حل مشکالت کشورمون باید به سمت امریکا برویم و باید هر چی
امریکایی ها می گن رو گوش کنیم ،رهبر ما می گفتند :راه عالج مشکالت کشور اینکه که سراغ تولید برویم و وابستگی مون رو
از نفت ،از بین ببریم و کاری کنیم که کشور روی پای خودش بایسته ،چرا ما نفت رو به شکل خام می فروشیم ؟ چرا تبدیل به
بنزین نمی کنیم ؟ چرا تبدیل به هزار محصول دیگه نمی کنیم و بعد بفروشیم .
رهبر ما فریاد می زنند؛ اما رهبر در جایگاه کار اجرایی نیستند ،ایشون باید برنامه ها رو بگن و دولت باید اجرا بکنه و مجلس هم
باید دقت کنه که صحبت های رهبری و قوانین کشور رو درست اجرا کنه ؛ اما اینکه اوضاع اقتصادی کشورمون بعد از تحریم ها
یهو دچار مشکل شد .مال این بود که رهبر ما حرفهاش رو گفته بود و کارهاش رو کرده بود ،برنامه های که الزم بود رو به
دستگاه های کشور گفته بود؛ اما اونها آنچنان درست حسابی گوش نکرده بودند.
اما بچه ها ! زمانیکه رهبر ما فهمیدن که دشمنان کشور ما ،دارند همه جور تالش می کنند و با همدیگه متحد شدند تا
کشور عزیزمون ایران را شکست بدن و کمر اقتصاد ایران رو بشکنند .یک عده ،داخل کشور به جون هم افتاده بودن و با هم
دعوا می کردند .فکر کنید وسط یک جمگ تمام عیار که دشمن داره از همه طرف به ما تیر می زنه حاال یاران خودمون شروع
کنند به سمت همدیگه تیر زدند!!! اوضاع چه جوری می شه ؟خیلی اوضاع بدی می شه .ادامه قصه و ماجرای این درگیری های
مسئولین ایران باشه برای قسمت بعد ....
تا قسمت بعد همه ی شما را به خدای بزرگ و مهربان می سپارم .
در پناه حق یا علی مدد.
ೋخدانگهدار
اختلاف بین مسئولین رایگان
🟢 ماجرای شکل گیری داعش.. 🗡🥷🏻
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی برای شما ماجرای نقشه های دشمن برای شکست دادن کشور عزیزمون ایران توی مسائل اقتصادی رو
گفتم و براتون تعریف کردم که دشمن های ایران به فکر تحریم همه جانبه افتادن ،اون هم چه تحریم هایی !!
تحریم هایی که تو کل دوران انقالب سابقه نداشت .فروش نفت و بانک های ما رو تحریم کردن یعنی به هیچ کشوری توی دنیا
اجازه نمی دادن که از ما نفت بخره یا اگر می خرید ،اجازه نمی دادن پولمون رو پس بده .
توی این اوضاع خیلی سخت ،رهبر عزیزِتر از جان ما یک طرح وبرنامه ی خیلی خیلی خوب برای حل مشکالت کشور آوردن ،یه
طرح و برنامه ای که اگر بهش درست و حسابی گوش می کردن و به دستورات رهبری عمل می کردن ؛ قطعاً اوضاع ایران فوق
العاده خوب می شد و کشور عزیزمون ایران ،توی اقتصاد جزو قدرتهای برتر دنیا می شد .اون برنامه چی بود؟! اسمش بود
اقتصاد مقاومتی ،یعنی اقتصادی که تکیه اش روی مردم ایرانه نه روی خارجیها ،دیگه اینجوری نیستش که به نفت تکیه نکنیم و
توی زمینه های مختلف تولید کنیم و مردم خودمون از تولیدات داخلی استفاده کنند نه از تولیدات خارجی...
این برنامه رهبرِما چیزی بود که سالهای سال گفته بودن ؛ اما بچه ها کی باید این برنامه ها رو اجرایی کنه ؟! وقتی رهبری یه
چیزی میگن ،خودشون که وظیفه اجرا ندارن و رهبر ،تو کشور نقش شون اجراکننده نیست بلکه رییس جمهور ،مجلس ،و
مسئولین کشور وظیفه دارن که دستورات رهبری گوش کنند و اجرا کنند؛ اما رئیس جمهور ما ،آقای دکتر احمدی نژاد درگیر
دعوا های شدید با رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه شده بود .باورتون میشه؟ !
رئیس مجلس آقای علی الریجانی و رئیس قوه قضائیه هم صادق الریجانی بود .این دو تا باهم داداش بودن .آقای احمدی نژاد هم
با این دو تا به مشکل خورده بود .اون ها هرچی می گفتن رئیس جمهور گوش نمی
داد .
رئیس جمهور اصالً به حرف مجلس گوش نمی داد .با اینکه مجلس باید روی دولت
نظارت داشته باشه و چیزی که میگه دولت گوش کنه؛ اما آقای احمدی نژاد یک
دندگی می کرد و با جدیت می گفت :من کاری به این حرفهای شما ندارم ،من هرکاری بدونم درسته اون رو انجام میدم .
نماینده های مجلس هم که می دیدن رئیس جمهور اینجوری رفتار میکنه ،عصبانی می شدن و دائم به وزرای ایشون می گفتن :
بیاین مجلس ،می خوایم شماها رو استیضاح کنیم ،یعنی ازتون سوال کنیم اگرجواب درستی ندین شما برکنار کنیم.
البته که ،دولت هم کارهای اشتباهی می کرد؛ اما این دعواها نتیجش این بود که دودش توی چشم کل مردم ایران و رهبر ایران
می رفت ...
درست تو اون زمانی که مسئولین کشور باید با هم متحدتر می بودن و پشت سر رهبرشون بودن و اقتصاد مقاومتی رو
اجرا می کردن ،درگیر دعوا و اختالف شدن .حاال اینکه کی مقصره و کی مقصر نیست!! بحث مفصلیه ....
قطعا دو طرف تو این دعواها تقصیراتی داشتن؛ اما مهم اینکه حرف رهبر ما روی زمین مونده بود ،اون توقعی که رهبر ما ،برای
رشد و پیشرفت و تولید کشور داشتن ،اتفاق نمی افتاد.
رهبرعزیزتر از جان ما ،راه عالج مشکالت کشور رو ،اقتصاد مقاومتی می دونستند و می فرمودند :عالج مشکالت کشور،
پیمودن راه اقتصاد مقاومتی است یعنی تکیه به درون .چشم ندوزیم به دست دیگران .ما تواناییم .ماثروتمندیم ،هم ثروت
انسانی داریم ،ثروتهای زیرزمینی ما ثروتهای فوق العاده ای است که دنیا به ما احتیاج دارن .ما به دنیا به قدری که دنیا به ما
احتیاج داره ،احتیاج نداریم ....
البته البته این نکته خیلی مهم رو بگم ،این حرف هایی که من می زنم به این معنا نیست که رییس جمهور و رییس مجلس و
رییس قوه قضائیه داشتن بد عمل می کردن ،قطعاً داشتن زحماتی می کشیدن؛ اما اینجای کارشون اشتباه بود ،اینکه دعوا
درست کردن و توی مجلس داد و بیداد می کردن و با همدیگه دعوا می کردن .اینکار قطعاً اشتباه و غلطه.
بچه ها من میخوام یه مطلب خیلی خیلی مهم به شما یاد بدم .یه درس خیلی مهم ،بگم؟
بچه ها ،هر زمانیکه مسئولین کشور ما و مردم کشورمون با همدیگه دعوا کنن و بینشون اختالف بیفته ،باید منتظر باشیم تا
دشمن های ما یک نقشه خیلی خطرناک علیه کشور ما رو شروع کنند و یک ضربه خیلی محکم به کشور عزیزمون ایران بزنن .
نتیجه ی دعواهای دوتا دوست این میشه که دشمن هاشون میان و اونها شکست میدن .
حاال این دعواهایی که داخل کشور اتفاق افتاده بود بهانه خیلی خوبی شد تا دشمن ها ما رو تحریم کنن و دانشمندهای ما رو به
شهادت برسونن و باعث شد که دشمن های ایران به فکر نابودی ایران بیفتن چی؟ چه جوری؟ مگه میشه؟ بله میشه،
دشمن های ایران سالهای سال یه گروهک آموزش داده بودن و تربیت کرده بودن ،تا اون زمانی که فرصت پیش اومد ،
اونها بیان و کشور عزیزمون ایران رو نابود کنند .البته قبل ازاینکه بخوان به ایران برسن باید همسایه های ایران رو شکست می
دادن تا بتونن به ایران برسن ،آخه کشور عزیزمون ایران ،همسایه هایی داشت که تا
اونها بودن دشمن نمی تونست به ما برسه ،مثال حزب اهلل لبنان ،دولت سوریه ،کشور
عراق ...بله اینها همسایه های ما بودن که تازمانیکه اینها بودن ،دشمن جرأت نمی
کرد سمت ایران بیاد ،برای همین دشمنان همیشگی ایران ،آمریکا واسرائیل به فکر
ساختن یک گروه تقلبی مسلمون به اسم داعش افتادن ...
داعش یعنی دولت اسالمی عراق و شام؛ اینها خودشون رو مسلمون نشون می دادن ،
قرآن می خوندن ،نمازمی خوندن ،این هوا ریش می گذاشتن ،نمی دونید چه ادا و
اصوالیی در می آوردن؛ اما اگر بهشون می گفتی امروز با کی می خواین بجنگین ؟
بجای آمریکا و اسرائل ،می گفتن :ما می خوایم با ایران و یاران ایران بجنگیم ،با متحدان ایران بجنگیم .
وای وای وای چرا آخه؟ چون می گفتن :ما باید ایران نابود کنیم ،آمریکا اون قدر خطر نداره ! اسرائیل هم اونقدر مهم نیست!
بچه ها ،تازه این داعشی ها مصدوم که می شدن به بیمارستانهای اسرائیل می بردنشون تا اونجا مداواشون کنن .این
یعنی اینکه این داعشی ها با اسرائیل ،دست شون تو یه کاسه است ،یه نقشه دارن و می خوان ایران رو نابود کنن .بهانه شون
هم مبارزه با کشور سوریه بود .بهانه شون این بود که ما رئیس جمهور سوریه ،بشار اسد رو قبول نداریم ،می خوایم اون رو کنار
بزنیم تا بتونیم قدرت پیدا کنیم؛ اما دراصل هدفشون ایران بود ،خودشون هم با صدای بلند می گفتن :مابعد ازاینکه عراق و
سوریه بگیریم ،بعدش نوبت ایرانه.
رهبرِ ما وقتی متوجه شدن که آمریکائیها و اسرائیلیها چنین نقشه خطرناک و عجیب غریبی کشیدن ،به سرباز درجه
یک خودشون حاج قاسم سلیمانی دستوردادن که به سمت سوریه وعراق بره تا با این داعشیهای خبیث بجنگه و اونها رو
شکست بده .ادامه قصه و ماجرای نبرد حاج قاسم سلیمانی و سربازانش با این داعشیها و با این دشمنان ایران باشه برای قسمت
بعد...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
درپناه حق ،یاعلی مدد .
مبارزه با داعش رایگان
🟢 ماجرای مبارزه با داعش و شکل گیری گروهک های نظامی ⚔️🥷🏻
به مذاکرات خوش بین نیستم رایگان
🟢 ماجرای رفتن تیم مذاکره کننده به ژنو و راهنمایی های مهم رهبری 👨🏻💼✈️
خیانت آمریکایی رایگان
🟢 ماجرای انجامِ تعهدات تیم مذاکرهکننده و خیانت آمریکایی... 👨🏻💼🇺🇸
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای اصرارهای زیاد دولت آقای روحانی برای مذاکره با آمریکا رو گفتم و براتون تعریف کردم
که آقای حسن روحانی معتقد بودند راه حل تمام مشکالت کشور از مذاکره ی با آمریکا میگذره ؛ اما رهبر ما نظر دیگه ای
داشتند .این نظر رهبر ما ،مال یک روز و دو روز نبود .نه ! از همون دوران ریاست جمهوری خودشون و ازهمون اول رهبری
نظرشون این بود که آمریکا فریبکاره ،دروغگوه ،پای عهد و پیمانش نیست ،برای همین ما معنی نداره بخواهیم باهاش مذاکره
کنیم ؛ اما وقتی دیدند که دولت مردان و یه تعدادی از مردم می خوان مذاکره انجام بشه ،مخالفت نکردند چون رهبر ما دیکتاتور
نیستند یعنی اینجوری نیست که بگن حرف ،حرف منه ،کسی روی حرف من حرف نزنه ! اصال و ابدا ....
رهبر ما اجازه میدن مردم خودشون فکر کنند ،آدم ها خودشون تشخیص بدن و خودشون انتخاب کنند ؛ حاال انتخاب این دولت
این بود که مذاکره کنه ،هر چند که رهبری بارها گفتند :من خوش بین نیستم ...
آقای دکتر حسن روحانی برای این مذاکرات یک نفر رو انتخاب کرد که سالهای سال با هم دوست و همکار بودند و توی
مذاکرات قبلی دوران آقای خاتمی هم دکتر حسن روحانی و دکتر محمد جواد ظریف با همدیگه به مذاکره رفتند .حاال هم آقای
حسن روحانی ،دکتر ظریف رو انتخاب کرد تا با آمریکاییها و اروپایی ها مذاکره کنه و به همه مردم ایران وعده دادند که ما با
این مذاکرات سایه تحریم رو از روی کشور شما برمیداریم و ما می تونیم مشکالت اقتصادی رو درصد روز برطرف کنیم .
آقای روحانی گفت :برنامه کوتاه مدت یک ماه و صد روزه وجود دارد ،ما میتوانیم در یک زمان کوتاه تحول اقتصادی در کشور
بوجود آوریم .
حرف عجیب و غریبی بود !! ؛ اما آقای روحانی و تیمش خیلی به این مذاکرات دل بسته بودند...
آقای دکتر محمد جواد ظریف و دوستانش و یارانش به اروپا رفتند و شروع به مذاکره کردند .بچهها می دونید که مذاکره
کردن یعنی معامله کردن مثال :شما وقتی میری یه مغازه صد هزار تومن پول میدی یه چیزی می خری ،مذاکره هم دقیقا
همینطوریه یعنی باید یک چیزی بدی و یک چیزی بگیری ...
حاال ایرانی ها چی می خواستند بدن ؟! دکتر محمد جواد ظریف چی می خواست بده ؟!
معلومه مثل همیشه یک علم ایرانی رو ...کدوم علم رو ؟! علم هسته ای ...
این علمی رو که دکتر فخری زاده و دکتر شهریاری و کلی دانشمند هستهای براش خون دل خوردن و براش سختی های شبانه و
روزی کشیدن ،اینها رفتند که معامله کنند.
خب ! طرف آمریکایی و اروپایی قراره بود چی بده ؟!
اون ها می خواستند تحریم ها رو بردارند و کاری کنند که مشکالت اقتصادی ایران برطرف بشه .هر چند که رهبر ما بارها می
گفتند :گره اصلی مشکالت به تحریم ها ربطی نداره ،داخل ایران مشکل اینکه ما سراغ تولید نمیریم ،اگه کشور ما سراغ تولید
بره مشکالت کشور حل میشه ؛ اما نظر رئیس جمهور و وزیر خارجه و اینها چیز دیگه ای بود ...
خالصه ،چند وقت مذاکره کردن و مدت های زیادی صحبت کردند .دکتر حسن روحانی همون اوایل ریاست جمهوریش
یه سفر به آمریکا رفت و بعد وزیر خارجه ایشون یعنی آقای ظریف یک دیدار مستقیم با وزیر
خارجه آمریکا داشتند و خود حسن آقای روحانی هم موقعی که میخواستند از آمریکا بیرون بیان
یه تماس تلفنی با رئیس جمهور آمریکا که اون زمان یک مرد سیاه پوست به نام باراک اوباما بود،
گرفتند و چند دقیقه با هم صحبت کردند و به قول خود آقای روحانی برای اولین بار توی تاریخ
انقالب ایران بود که رئیس جمهور ایران با رئیس جمهور آمریکا صحبت کردند و یک جورایی میشه
گفت با همدیگه دوستی کردند ..
آقای روحانی ،خیلی خوش بین بود که مشکالت ایران یک مرتبه حل میشه ؛ولی زمان اعالم نتایج این مذاکرات رسید .
آخه مردم از این مذاکرات خبرنداشتند که چه اتفاقاتی داره میفته و مردم منتظر بودند ببینند چی میشه و چه اتفاقی میفته ؟!!
زمان اعالم نتایج مذاکرات فرا رسید و حاال اقای دکتر محمد جواد ظریف به همراه وزیر امور خارجه اون پنج تا شش تا کشور
دیگه توی یک سالن کنفرانس جمع شدند و نتیجه مذاکره رو اعالم کردند.
نتیجه مذاکره این بود که :ایران انرژی هسته ایش رو کنار بگذاره و آمریکا و اروپا تحریم های ایران رو بردارند و مشکل ایران رو
برطرف کنند.
وای ! وای ! نمی دونید توی کشور اون شب چه خبر شد؟ طرفدارهای اقای روحانی ،اون کسایی که منتظر نتیجه مذاکرات
بودند ،کف خیابون ریختند و شروع به زدن و رقصیدن و شادی کردن !
_ یه نفر بود که روی تیشرتش عکس پرچم آمریکا زده بود یعنی دیگه رسما می گفت من آمریکایی ام !
_ یکی دیگه یه هزار تومنی رو ،کنار یک یه دالری گرفته بود !
آنقدر خوشحال بودند که نگو .دست و پا و جیغ و هورا ...
دکتر روحانی هم خیلی خیلی خوشحال بود و به دکتر محمد جواد ظریف هم لقب امیر کبیر ایران می دادند ! می گفتند :تو یه
آدم خیلی بزرگی ،کارهای خیلی خیلی بزرگی کردی؛ اما رهبر ما همچنان می دونستند اونها به تعهداتشون عمل نمیکنند.
موقع حرف زدن قشنگ قشنگ حرف می زنند ،ولی موقع عمل کردن که برسه مرد عمل نیستند ،نمیخوان تحریم های ایران رو
بردارند و مشکالت ایران رو برطرف کنند.
خالصه که دکتر حسن روحانی و دولت شون ،توی یکی _ دو ماه تمام امکانات هستهای ما رو از کار انداختند .چه
میدونم ؟!! قلب راکتور اراک رو درآوردند و توش بتن ریختند .هر چی دکتر فخری زاده و دیگران با خون دل و با زحمت فراوان
ساخته بودند و به یکباره از کار انداختند و نابودش کردند و حاال منتظر موندند تا طرف آمریکایی به تعهداتش عمل کنه اما...
آمریکایی ها طبق معمول همون طور که رهبر ما می گفتند زیر همه چی زدند ،زیر همه قول و قرار هایی که داده بودند .به هیچ
حرف شون پایبند نبودند.
از طرف دیگه سازمان انرژی اتمی به ایران اومد و همه جا بررسی کرد و خوب جاسوسی کرد و همه ی اطالعات محرمانه ما رو دید
و بعد اعالم کرد که ایران به همه تعهداتش عمل کرده و هرچی قول داده بود رو انجام داده ؛ اصال جلو جلو رفته همه چی رو نابود
کرده .این ایرانی ها خیلی خوبن بابا ! ؛ ولی آمریکا اعالم کرد نخیر ،قرار نیست من تحریم هاتون رو بردارم .باید بیایید دوباره
مذاکره کنیم در مورد مسائل دیگه تا ببینیم چیکار می خواهیم بکنیم .
آقای دکتر حسن روحانی که این نامردی آمریکایی ها رو برای چندمین بار دید به ظاهر خیلی ناراحت شد و اعالم کرد
آمریکایی ها نقض برجام کردند .یک چیزی بگم شما بچهها خنده تون بگیره ؟ من که گریه ام میگیره ،هر وقت به این فکر می
کنم .آخه آمریکایی ها نه تنها تحریم های قبلی رو بر نداشتند بلکه چند تا تحریم دیگه هم کشور ما رو کردند و حاال آقای دکتر
حسن روحانی چیکار می خواست بکنه ؟ چه جوری می خواست پاسخ مردم رو بده؟ چه جوری می خواست از اون حرفی که زده
بود دفاع کنه ؟چه جوری میخواست مشکالت ایران رو برطرف کنه ؟
خب دیگه ادامه اش باشه برای قسمت بعد...
قسمت بعدی براتون تعریف میکنم که دکتر روحانی بعد از اینکه نامردی آمریکایی ها رو دید به چه فکری افتاد .پس تا قسمت
بعد همه ی شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم.
در پناه حق یا علی مدد
ೋخدانگهدار
دولت ناکار آمد رایگان
🟢 ماجرای خیانت و اقدامات عجیب و غریب دولت یازدهم ... ‼️💁🏻♂️
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای مذاکرات ایرانی ها با آمریکائی ها و اروپایی ها گفتم .بهتون گفتم که هدف از این
مذاکره چی بود؛ هدف ایرانی ها این بود که تحریم های ظالمانه ای که آمریکائی ها کردن رو از بین ببرن و هدف آمریکائی ها و
اروپایی ها این بود که ایران یک علم فوق العاده ای که دانشمندان خودش به دست آوردن یعنی علم هسته ای از تو کشورش
بریزه بیرون و نابود کنه !
آقای دکتر حسن روحانی و تیم مذاکره کنندش یعنی آقای محمدجواد ظریف به اروپا رفتن و چند وقت طوالنی مذاکره کردن؛
نتیجه این مذاکرات این شد که ایران به همه ی تعهداتی که داده بود توی حدود ۱۰۰روز جلوجلو عمل کرد ؛ اما نوبت آمریکائی
ها و اروپایی ها که رسید ،زیر حرف خودشون زدن و به تعهد و قولی که داده بودن عمل نکردن .
دکتر حسن روحانی وقتی این خیانت آمریکائی ها رو دید ناراحت شد و برای مردم صحبت کرد و گفت :اصالً بهتر که
بیرون رفتن ،راحت تر شدیم .حاال ما با اروپایی ها مذاکره میکنیم .من خوشحال هستم که
یک موجود مزاحم از برجام خارج شده است .بی تردید ما به راه مون با موفقیت ادامه
میدیم .
خیلی خنده داره !!! آخه دکتر روحانی اون اول ریاست جمهوریش گفته بود ما می خوایم
بریم و سرراست با کدخدا صحبت کنیم و با همون آمریکا مشکالت مون حل کنیم ؛ اما وقتی
دید کدخدا بهش محل نمیده و گره مشکالتش رو باز نمیکنه ،به فکر صحبت کردن با
اروپایی ها افتاد .اروپاییهای نامردم به آقای روحانی و دکتر ظریف می گفتن که :حق با شماست ،شما آدم های خوبی هستین،
شما کاپ اخالق گرفتین و فوق العاده هستید ،ما مشکالتتون برطرف می کنیم ،
اونها هی وعده می دادن و می گفتن تا دو هفته دیگه تحریم ها برداشته میشه ....باز دوهفته می شد و اونها به حرفشون عمل
نکرده بودن می گفتن تا یه ماه دیگه قطعاً تحریم ها برداشته میشه ...
خالصه که دولت آقای حسن روحانی حدود یک سال معطل اروپایی ها موندن تا اونها بیان و این تحریم هایی که قول داده
بودن رو ،بردارن ؛ اما اونها باز هم مثل سال ۸۲و ۸۳زیر قول و قرارهاشون زدن و خیانت کردن ،باز هم مذاکره کننده های ما رو
فریب دادن و از همه ی این ها تلخ تر این بود که تیم مذاکره کنندها از خط قرمزهای رهبر عزیزتر از جان ما رد شدن ...
رهبرِما ،خیلی شرط و شروط گذاشتن و اعالم کردن که مبادا فریب اونها بخورین .اونها دروغگو و فریبکارن ،به چشم دشمن به
اون ها نگاه کنین ،نه به چشم دوست ،فکر نکنین اونها خیرخواه ما شدن و ما رو دوست دارن ،اونها عاشق چشم و ابروی ما شدن
؛ اما چه میشه کرد که دولت آقای روحانی فکر می کرد با مذاکره همه مشکالت ایران برطرف میشه؛ اما وقتی که رفت و مذاکره
کرد و توی این مذاکرات شکست خورد پررو پررو اعالم کرد که :یه عده ای داخل کشور هستن که نمی گذارن مذاکرات پیروز
بشه .یه عده ای دوست ندارن ایران موفق بشه .یه عده ای هستن سنگ اندازی میکنن !!
اقای روحانی گفت :اون جایی که خواستیم برجام بهم بزنیم دیدین چکار کردند.امدن چگونه شهرهای زیرزمینی رو نشون دادن
تا برجام رو بهم بزنن ،روی موشک شعار نوشتن تا برجام بهم بزنن ،برای اینکه ما نتونیم از برجام ٪۱۰۰استفاده کنیم.
یکی نبود بگه :بابا اون اروپا و آمریکا هستند که دارن سنگ اندازی میکنن و دارن ما رو فریب میدن .اونها هرچی تعهد میدن
عمل نمی کنند،ما که هرچی اونها خواستن انجام دادیم !! فقط کم مونده بود که دست های حاج قاسم مون رو ببندیم و تحویل
اونها بدیم .چکار دیگه باید می کردیم؟ !!
اما اروپا و آمریکا گفتن :ما می خوایم یه بار دیگه با شما مذاکره کنیم!!
در مورد چی می خواین مذاکره کنید؟ انرژی هسته ای که ما از کار انداختیم .
اونها گفتن :ما می خوایم در مورد موشکی با شما صحبت کنیم .در مورر منطقه؟ درمورد اینکه چرا شما تو عراق و لبنان و سوریه
هستین!؟ گمشین برین بیرون!
بچه ها ،به ما ایرانی ها می گفتن باید برین بیرون تا نرین بیرون تحریم ها برداشته نمیشه .این همه موشک میخواین
چکارکنین؟! موشک به چه دردتون می خوره؟! اینها رو دور بریزین دور ،دنیا دیگه دنیای مذاکراته ! دنیای موشک نیست !
از طرف دیگه داخل ایران یه عده از اون یاران قدیمی انقالب یعنی اقای هاشمی رفسنجانی ،اون کسی که دو دوره رئیس جمهور
ایران بود .زمان جنگ ۸ساله رییس جنگ بود .تاچند سال قبل نزدیکترین یار رهبری بود ...
آقای هاشمی رفسنجانی سخنرانی کرد و گفت :اگه می بینید آلمان و ژاپن این روزها بهترین و محکم ترین اقتصاد دنیا دارن،
اینها بعد از جنگ جهانی دوم محروم شدن از نیروی نظامی ،ممنوع
شدن که نیروی نظامی داشته باشن ! خب نیروهای نظامی بیشترین
خرج های کشورهای در حال جنگ می بردن .پول هاشون آزاد شد،
رفت دنبال کارهای علمی و تولیدی ،اقتصاد علمی به دانش بنیان
برای خودشون درست کردن ،آسیب پذیر هم نیستن .این راه
بازشده در ایران ،مطمئنم که دوره دوم دولت آقای روحانی میتونه ما
رو به اون انجام برسونه .
وای وای وای فهمیدین چی گفتن؟!
گفتن موشک هامون باید کنار بگذاریم ،باید بریم همه چی مون رو تسلیم دشمن ها کنیم .باید اعالم کنیم که ما هیچی نمی
خوایم .فقط توروخدا تحریم ها بردارین ،بسه دیگه ...
باورکنین من گاهی اوقات با خودم میگم :خوبه اونها نگفتن حاج قاسم رو تحویل ما بده ! سردار حاجی زاده رو تحویل ما بده!
واال بعید نبود اینها بگن فکر خوبیه ها ...یه آدم میدیم مشکالت اقتصادی مردم برطرف میکنیم ،عجب آدمایی بودن!!
خالصه که این دولت آقای روحانی توی مذاکرات رسماً شکست خورد و خودشون هم متوجه شدن .رهبرِعزیزتر از جان
ما بارها گفته بودن که من خوش بین نیستم؛ اما بعد ازاینکه دیدن دولت تو مذاکرات شکست خورده گفتن :غصه نخورین راه
حل مشکالت کشور از داخل کشور خودمونه .برید مشکل تولید رو حل کنین ،اقتصاد مقاومتی رو زنده کنین .برین یه کاری
کنین مردم بیان توی اقتصاد .یه کاری کنین که صادرات مون زیاد شه نه وارداتمون یعنی ما چیزهایی تو کشورمون تولید کنیم و
به کشورهای خارجی بفروشیم ،نه اینکه هر چی اونها ساختن ما بخریم .این کار کار اشتباهیه .این کار کارغلطیه ،ما نباید این راه
بریم ...
اما بچه ها ،آقای دکتر حسن روحانی و دولت شون نه تنها به این توصیه های رهبری گوش نمی کردن بلکه توی دوران
ایشون یه چیزهایی وارد کشور شد و یه چیزهایی از خارجیا خریدن که آدم سرش سوت میکشه؛ مثالً :یک عالمه غذای سگ و
گربه وارد کشور کردن ،سنگ پا ،گوجه فرنگی ،آب پرتغال ...خب مگه ما اینها رو تو ایران نداریم؟! چرا پول ما رو دادین به
خارجی ها این چیزهای آشغال رو خریدین ؟ !
این کار اونها مثل بچه ای می مونه که باباش بهش ۱۰میلیون پول بده و اون باهاش بره چیپس و پفک بخره ...بجای اینکه با این
۱۰می لیون بره یه کاری راه بندازه ،یه پولی بدست بیاره ،دولت مردای ما اون زمان بریز و بپاشی تو این چیزها می کردن .اوضاع
اقتصادی مردم هم داشت بد می شد .خیلی اوضاع داشت خطرناک می شد .کشور داشت دچار مشکالت اقتصادی شدید می شد
؛ اما این وسط یه اتفاق خیلی خیلی مهم افتاد ! یه اتفاقی که میتونست سرنوشت کشورمون رو تغییر بده ،یه اتفاقی که می
تونست ماشین دولت رو که داره توی دره میفته رو نجات بده و از این راه خطرناک بیرون بیاره و اون اتفاق مهم انتخابات سال
۱۳۹۶بود .انتخاباتی که ادامش باشه برای قسمت بعد ....
توی قسمت بعد می خوام از حضور ایت اهلل رئیسی توی انتخابات بگم و براتون بگم که اقای رئیسی اومد ،که مشکالت کشور رو
حل کنه و این ماشین دولت که داشت ته دره میرفت رو نجات بده؛ اما چه اتفاق هایی افتاد و چه حرف هایی زده شد ...
تا قسمت بعدی همه شما به خدای بزرگ مهربون می سپارم .
در پناه حق یا علی مدد
انتخابات 1396 رایگان
🟢 ماجرای ادعاهای دروغین و تهمت های کاندیدای ریاست جمهوری••• 👳🏽♂️👳🏼♂️
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون تعریف کردم که دولت آقای روحانی همه برنامههاش رو روی مذاکره با آمریکا و اروپا بسته بود
یعنی همه ی امیدش این بود که اونها تحریم ها رو بردارن تا مشکالت ایران برطرف بشه .آقای دکتر حسن روحانی با خودش
میگفت ،اگر من بتونم این تحریمها رو بردارم ،بهترین رئیس جمهور ایران می شم که تونست از آمریکاییها امتیاز بگیره .برای
همین آقای روحانی یکی از بهترین یاران خودش رو به قول خودش ،سردار دیپلماسی ،آقای جواد ظریف رو فرستاد؛ اما آقای
ظریف هم نتونست هیچ امتیازی برای ایران بگیره .خودشون میگفتن :رسما پولهای بلوکه شده ما رو یعنی اون پولهایی که به
زور از ما گرفتن .ما بهشون نفت فروختیم و قرار بوده پولمون رو پس بدن ؛اما ندادن ،اون پول ها رو نتونستن یه قرونش رو پس
بگیرن .نتونستن تحریمها رو بردارن و مشکالت رو حل کنن ...
اما توی انتخابات سال ۱۳۹۶خیلی پررو پررو به کارزار انتخابات اومدن تا دو باره رئیس دولت بشن .طرح شون چی بود؟ برنامه
شون چی بود؟ هدفشون چی بود؟ جالبه بهتون بگم باز هم میخواستن با مذاکره کردن و با این طور کارها مشکالت کشور رو حل
کنن.
این بار توی انتخابات اومدن تا همه تقصیرها رو گردن خودی ها یعنی رهبری و سپاه بندازن .توی مناظرات انتخاباتی با پررویی
تمام میگفتن علت اینکه ما نمیتونیم مذاکره کنیم اینکه ،شما روی موشکهاتون مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل می
نویسید .روحانی می گفت :اونجایی که خواستیم برجام رو به هم بزنیم دیدید چه کار کردند ،آمدند چگونه شهرهای زیرزمینی
رو نشون دادند تا برجام رو به هم بزنند ،روی موشک شعار نوشتند تا برجام را به هم بزنند .برای اینکه ما نتوانیم از برجام صد در
صد استفاده کنیم.
آره بچهها ! این طوری پررو پررو تقصیرها رو گردن خودیها میانداختند ،رفته بودند
از جیب کشور انرژی هستهای رو به دشمن داده بودند ،حاال شکست خورده بودند و
میخواستند موشکها رو هم بدن ؛ اما رهبر ما سفت و محکم ایستادند و گفتند :اصال اجازه
نمیدم .مذاکرات همون یه بار ،فقط هم سر هستهای تمام .حاال که اونها زیر عهد و پیمان شون زدن ،الزم نکرده ما هرچی
اونها میخوان بهشون بدیم .یه باره اونا به ما میگن جمهوری اسالمی رو نابود کنین ،کشور رو از هم بپاشونید تا ما تحریم هاتون
رو برداریم .اونها این رو می خوان ،به کمتر از این راضی نیستند .
آقای روحانی مجبور بود برای اینکه رای بیاره از این جور حرفها بزنه.
آقای روحانی اون کسانی که رقیب انتخاباتیش بودند رو با بدترین و زشتترین حرفها ،توی چشم مردم پایین میآورد.
میخواست یه کاری کنه مردم به اونها رای ندن مثال به آقا سید ابراهیم رئیسی ما گفت :آقای رئیسی عزیز ،شما راجع به من
هرچی می خواید بگید .هر تهمتی هم میخواید بزنید ،آزادید .به هر حال شما قاضیاید ،دست شما بازه ،همه کار میتونید
بکنید .دادستان روحانیت هم هستید .میتونید همه علما رو دستگیر بکنید .باید بپرسیم علما چه از شما کشیدن؛ اما یه چیز از
شما تقاضا دارم آقای رئیسی خواهش میکنم از شما ،امام رضا رو برای مردم بگذارید .امام رضا رو تو رو خدا جناحی نکنید .امام
رضا رو حزبی نکنید .
آره بچهها! میبینید چقدر پررو پررو این کار رو میکردن .چه حرفهایی به سید ابراهیم رئیسی میزدن .شما اگر عملکرد خوبی
داشتید ،میاومدید از عملکردتون دفاع میکردید ،نه اینکه به بقیه حمله کنید و
تهمت بزنید و دروغ بگید.
آقای دکتر روحانی میگفتش که :این کسایی که مخالف من هستن ،می خوان بین
شما تو خیابونها دیوار بکشن .اینها روزی در جلسهای تصمیم گرفته بودند در
پیادهروهای تهران دیوار بکشن .اینها میخواستند مردانه و زنانه در پیاده رو ایجاد
کنن.
یه حرفی که به عقل جن هم نمیرسید .چی؟!! مگه می شود تو کل خیابون های کشور دیوار کشید .حاال دیوار بکشن که چی
بشه؟ که خانمها از یه ور دیوار برن ،آقایون از یه ور دیوار.
این چه حرف خندهدار و مسخرهایه؟ اما بچهها تو کشورما یه عده باور کردن و واقعا با خودشون گفتن اگه آقای رئیسی بیاد تو
خیابون ها دیوار میکشه .یه عده با خودشون گفتن آقای رئیسی اگر بیاد ،ما مشکالت اقتصادی مون ده برابر بشه.
آقای روحانی یه جوری خودش رو نشون داد که من طرفدار اقتصاد خوبم .من میخوام مشکالت مردم برطرف بشه .راه
حلش هم مذاکراته .من و دکتر ظریف ،زبان دنیا رو میدونیم .ما میتونیم با دنیا مذاکره کنیم ،شماها عرضهی این کارها رو
ندارید .به خدا همهی این ها رو میگفت....
بچه ها من اون زمان یه جوونِ بیست ساله بودم .یادمه وقتی این صحبتها رو گوش میدادم تعجب میکردم !!
باورم نمیشد یعنی یه عده ای این حرفها رو باور میکنن؟! خب ،آقای رئیسی که رئیس آستان قدس بود چرا تو حرم دیوار
نکشید؟ اگه می خواست دیوار بکشه که حرم بهترین جا بود برای دیوار کشیدن بین مرد و زن .این چه حرفیه که میزنن؟ این چه
دروغهاییه که به مردم میگن؟ ؛ اما یه عده خیلی زیادی باور کردن.
از اون طرف رسانه های خارجی که یک عمر دشمن ایران بودن ،حاال طرفدار آقای روحانی شده بودند و براش کارهای انتخاباتی و
تبلیغات میکردن .خودشون بعدها اعالم کردن که ما میخواستیم یه کسی رئیس جمهور ایران بشه که به حرفهای رهبر ایران
گوش نده تا بین رئیس جمهور و رهبر اختالف بیفته که ایران از هم بپاشه .هدف ما این بود.
آقای دکتر روحانی هم برای یه رای آوردن چه حرفها که نزد ،چه دروغ ها که نگفت ،چه فریادها که نزد ،چه دروغهایی که
به رقبای انتخاباتیش نبست یعنی هر چی تونست گفت ،فقط برای اینکه رای بیاره .مردم هم یه عده خیلی زیادی به ایشون رای
دادن.
آقای دکتر روحانی برای دومین بار رئیس جمهور ایران شد! و حاال همه منتظر بودن ببینن آقای دکتر روحانی که به مخالفین
خودش میگفت شما مذاکره بلد نیستید ،شما هیچی سرتون نمیشه ،خودش میخواد چیکار کنه؟! چه جوری میخواد مشکالت
اقتصادی کشور رو حل کنه؟! چه جوری می خواد تورم رو از بین ببره؟!
اما بچهها! اما بچه ها! آقای دکتر حسن روحانی توی دور دومی که رئیس جمهور ایران شد .دیگه این بار به از بین بردن
جایگاه رهبری کمر بسته بود .یعنی چی؟! یعنی هر حرفی که رهبری میزدن فرداش میاومد و یه متلکی به رهبر میانداخت.
رهبر ما امروز میگفتن :اگر دشمن مذاکرات رو پاره کنه ،کاغذ برجام رو پاره کنه ،ما آتیشش میزنیم.
دکتر حسن روحانی گفت :بعضیها فکر میکردن یه منقلی اینجا وجود داره ،یه قطعنامهای است که میاندازیم تو منقل ،آتش
میگیره.
بچهها! به رهبر ما توهین کردن ،رسما تو روی رهبر ایستادن .هر چی رهبری میگفت اصال و ابدا گوش شون بدهکار نبود
که نبود .از طرف دیگه اوضاع اقتصادی کشور خیلی وحشتناک شد یعنی دالر یه دفعه از سه _ چهار هزار تومن به سی هزار
تومن رسید ،ده برابر شد .می دونید یعنی چی؟ یعنی همهی قیمتها ده برابر ،باال رفت .
خب مگه حقوق کارمندها و کارگرها و اینطوری باال میره .نه! یه گرونی وحشتناک و یه تورم بی سابقه ...
مردم ایران ،همه جا خورده بودن حتی اونهایی که به دکتر روحانی رای داده بودند و امیدوار بودن بتونه مشکالت رو حل کنه
اونها هم ازش دیگه ناامید شدن و باورشون نمی شد اوضاع اینجوری شده.حاال آقای روحانی باید چی کار می کرد؟ باید
مشکالت رو حل میکرد.
_ باید به این کارخونه ،اون کارخونه میرفت و با داللها مبارزه میکرد.
_ باید به بانک مرکزی میگفت قیمت دالر رو هر جور شده ثابت نگه دار.
باید هزار تا کار میکرد تا مشکالت رو حل کنه ؛ اما چی کار کرد؟ !!
آقای دکتر حسن روحانی یه کلمه میگفت :من نمیتونم کار کنم ،نمیگذارن من کار کنم .یه عده هستن نمیگذارن!
مردم ایران هم همگی فکر میکردن اونی که نمیگ ذاره رهبر ایرانه .اونی که مخالف خوب شدن اوضاع مردمه رهبر ایرانه.
واِال آقای روحانی که میخواد مشکالت رو حل کنه.
آقای دکتر روحانی اگه یه بار دیگه مذاکره کنه و موشکهای ما رو به آمریکاییها بده تا موشکهای ما رو از بین ببره ،قطعا
مشکالت مون حل میشه ؛ اما رهبر ما سفت و محکم این جا وایستاده بودن میگفتند :تا من زنده هستم اجازه این کار رو نمیدم
،نمیگذارم قدرت کشور رو ازش بگیرید ،برای اینکه دشمن ها خوشحال بشن و تحریمها رو بردارن .من اجازه نمیدم .من جلوی
این کار شما رو می گیرم .
اما بچهها! اما بچهها!
این خرابکاریهای دولت و این ناکارآمدیهاش ،نتیجهاش اغتشاشات سال ۱۳۹۸شد .
وای وای وای ،من اون موقع رو کامل یادمه .قصه بعدی براتون کامل و دقیق میگم چه اتفاقاتی افتاد و کشور به چه
اوضاعی افتاد .ادامه قصه باشه برای قسمت بعد...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون میسپارم .
در پناه حق یا علی مدد
ೋخدانگهدار
اغتشاشات 1398 رایگان
🟢 ماجرای گرونی های دولت دوازدهم و راهکار هایشان••• 👨🏻💼💰
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای انتخابات سال 1396رو گفتم و براتون تعریف کردم که آقای دکتر حسن روحانی برای
اینکه دومین بار رئیس جمهور ایران بشه چه تهمت هایی زد! چه دروغ هایی گفت! چه حرف های الکی زد ! و چه جوری مردم رو
فریب داد تا رای بیاره و رئیس جمهور ایران بشه و بعد از اینکه رئیس جمهور شد هم اصال و ابدا به حرف های رهبری گوش نمی
کرد و فقط می خواست با رهبری توی کشور دعوا درست کنه و خرابکاری های خودش رو گردن رهبر ما بندازه.
رهبر عزیزتر از جان ما هر چی می گفتن اینها گوش نمی کردن .مردم ایران هم از قدیم االیام یه فکر اشتباه در مورد رهبر
داشتن ،همیشه فکر می کردن رهبر یعنی پادشاه یعنی بیاد این رئیس دولت رو بگیره و زندانیش کنه ،کتکش بزنه ،کنار بندازش
و یکی دیگه رو بیاره ؛ اما رهبری اینطوری نیست ...
بعضی های دیگه فکر می کردن اگر رئیس جمهور کار نمی کنه خب خود رهبر بیاد کار اجرایی بکنه ،در حالی که نه قانون چنین
اجازه ای رو به رهبر می ده و نه رهبر ما تو کار رئیس جمهور ها دخالت می کنن ،رئیس جمهور خودش باید کارهای خودش رو
انجام بده .این طوری که نمی شه هر مشکلی تو کشور پیش بیاد ،گردن رهبر بندازیم و بگیم چرا رهبری این رو درست نمی کنه.
رهبری یه نفره و باید عده ای باشن که به حرفش گوش بدن.
بچه ها ،یه چیزی بگم ،ما توی هر جایی که به حرف رهبرمون گوش کردیم ،پیشرفت کردیم مثال :
_ توی زمینه موشکی ،حسن آقای طهرانی مقدم و سردار حاجی زاده و یارانشون به حرف های رهبری
گوش دادن و کشور ما پیشرفت کرد ،کشور ما روز به روز تو این زمینه بهتر و بهتر شد
_ توی مسئله ی هسته ای ،دکتر فخری زاده و یارانش به حرف های رهبری گوش کردن و تو علم هسته
ای پیشرفت کردیم.
_ توی زمینه ای قدرت منطقه ای ،حاج قاسم ما به حرفهای رهبرمون گوش کرد و ما تو اونجا هم
پیشرفت کردیم.
اما هر جایی که ما به حرف رهبرمون گوش نکردیم و حرف های رهبری رو پشت گوش انداختیم ،همون جا ضرر کردیم.
اقتصاد کشورمون هم جزو همون مواردیه که ما هیچ وقت به حرف رهبری گوش نکردیم..،
رهبر ما بارها گفتند که :اقتصاد و از نفتی بودن خارج کنید یعنی یک کاری کنید اقتصاد ما وابسته به نفت نباشه ،این
طوری نباشه که اگر دشمن ها نفت ما رو تحریم کردن ،ما ضرر کنیم .مشکل کشور تولید نشدن ،سراغ تولید برین و کاری کنید
تولید ،رونق پیدا کنه .
ایشون هر سال ،اسم سال رو یه چیزی در مورد تولید و اقتصاد مقاومتی گذاشتن ،ولی کی باید به حرف رهبری گوش بده؟ کی
باید این کار رو انجام بده ؟ خب معلومه اون کسانی که مسئول هستند .اون کسایی که به گردنشون به حرف رهبری گوش بدن
اونها باید این کار رو بکنن؛ اما بگذریم دکتر روحانی ،نه تنها به حرف های رهبری گوش نمی کرد ،بلکه خون دل رهبری شده
بود .رهبر ما هر چی می گفتن ،فرداش آقای روحانی یه جواب به رهبر می داد،
رهبر ما ،هر چی می خواستن دکتر روحانی اصال گوش نمی داد ،انجام نمی داد .اوضاع اقتصادی روز به روز بد و بدتر و بدتر شد
تنها راهکار دولت برای برطرف کردن مشکالت این بود که حاال همه چی رو گرون کنیم ،خب وقتی همه چی رو گرون کنیم کی
ضرر می کنه ؟! معلومه مردم بی گناه ...حاال ما همه چی رو گرون کنیم تا بتونیم کسری بودجه مون رو برطرف کنیم تا بتونیم
مشکالت اقتصادی ایران رو حل کنیم .اول از همه بریم سراغ چی؟! سراغ بنزین
آره همون چیزی که باباهای شما بچه ها ،توی ماشین شون می ریزن تا ماشین حرکت کنه .
یک شب مردم دیدن که پمپ بنزین ها ،اونجایی که قیمت رو می زنه ،لیتری سه هزار تومن شده !! مردم جا خوردن ،
باورشون نمی شد!! یعنی قیمت بنزین به یکباره سه برابر شد .این همه گرونی ما ،داشتیم کافی نبود حاال باید بنزین رو هم گرون
کنید ؟! ؛ ما چیکار کنیم توی این اوضاع ،ما چه جوری زندگیمون رو بگذرونیم؟
بچه ها ،حاال وقتش بود که دشمن های ایران وسط بیان و کاری که می خوان رو انجام بدن !! بله ،اغتشاشات درست شد
مردم توی خیابون ریختن ؛ البته ،نه همه ی مردم ،خیلی ها طرفدار رهبر بودن و می دونستن رهبر داره غصه می خوره و ناراحته
می دونستن به حرف های رهبری گوش داده نمی شه؛ اما یه عده ای کف خیابون ریختن و شروع کردن به شعار دادن .یه عده از
مردمی که پول نداشتن؛ البته بین این ها هم یه عده کسانی بودن که از طرف خارجی ها پول گرفته بودن که اموال کشور رو آتش
بزنند ،خرابکاری کنن ،اغتشاش کند؛ اما دولت آقای روحانی و سران سه قوه چنین تصمیمی گرفته بودن ...
حاال همه منتظر بودن ببینن رهبری چی می گن ! راستش رو بگم خود من منتظر بودم رهبری بیان و پته این آقای روحانی رو
روی آب بریزن و آبروش رو ببرن و بگن که این روحانی نامرده ،خیانتکاره ،بگن که این روحانی غلط کرده همچین تصمیمی
گرفته؛ اما رهبر ما عاقل تر و حکیم تر از این حرفهان .رهبر ما اومدن و توی درس خارج شون اعالم کردن و گفتن :بنده در این
قضیه سررشته ندارم یعنی تخصص این کار رو ندارم؛ لکن اگر سران سه قوه تصمیم بگیرن من حمایت
می کنم ،سران قوا با پشتوانه کارشناسی یه تصمیمی برای کشور گرفتند .باید عمل بشه به اون تصمیم.
آره بچه ها ،رهبر ما نه تنها پشت دولت و مجلس خالی نکردن بلکه گفتن اونها مسئول تصمیم
گیری هستند ،نه من ،تصمیمی که اونها گرفت باید گوش داده بشه؛ اما این تصمیم رهبری کم هزینه هم
نبود .یه عده از مردم از ایشون فاصله گرفتن یه عده فکر کردن گرونی ها تقصیر رهبریه ،یه عده فکر
کردن مقصر این اوضاع همون طوری که دولت آقای روحانی و روزنامه نگار هاشون می گن ،رهبریه.
رهبر ما سختی زیادی کشیدن ؛ اما پای تصمیم دولت مردان مثل مرد ایستادن و اون ها رو توی شرایط سخت تنها
نگذاشتن .رهبر ما برای دولت آقای روحانی خیلی هزینه دادن ،خیلی زحمت کشیدن ؛ اما توی آبان ماه سال 1398این شلوغی
ها انجام شد و دو ماه بعد یعنی توی دی ماه یک اتفاق خیلی خیلی وحشتناک و بد افتاد ،.یک اتفاقی که قلب رهبر ما رو پر از
غصه و غم کرد ،چه اتفاقی؟ !
یه روز جمعه صبح همه مردم ایران از خواب بیدار شدن که با یک خبر بسیار بسیار وحشتناک روبرو شدند .
" انا اهلل و انا الیه راجعون "
" سپاه پاسداران انقالب اسالمی اعالم کرد ،سردار سرافراز اسالم حاج قاسم سلیمانی پس از عمری مجاهدت بامداد امروز در
حمله بالگردهای آمریکا در فرودگاه بغداد به شهادت رسید و به پاس اجر سال ها مجاهدت پرافتخار به دیدار معبود شتافت " ...
آه سرباز به درد بخور و درجه یک رهبر ما به شهادت رسیده بود ،بله آمریکایی ها وقتی دیدند که داخل ایران اغتشاشات
شده و دولت به حرف رهبری گوش نمیده و اوضاع کشور به هم ریخته است گفتن ،این بهترین فرصته که ما ژنرال سلیمانی ،اون
کسی که همه ی نقشه های ما رو توی منطقه به هم ریخته رو ،از میون برداریم و شهیدش کنیم .ادامه قصه و ماجرای غصه ای
که رهبر ما خوردند و غمی که به دل ایشون وارد شد باشه برای قسمت بعد ...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
در پناه حق یا علی مدد
ೋخدانگهدار
شهادت حاج قاسم رایگان
🟢 ماجرای ترور سردار سلیمانی به دستور مستقیم ترامپ ••• 👱🏼♂️🕊
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای اغتشاشات سال 1398رو گفتم و براتون تعریف کردم این گرونی هایی که دولت درست
کرده بود و این فشار فراوانی که رو زندگی مردم می آورد و این گرون کردن بنزین توی یک شب ،باعث شد که کل خیابون های
کشور شلوغ بشه...
مردم مستضعف ،مردمی که خیلی هاشون نون برای خوردن نداشتن و با این شعارهای انقالب که " ما می خوایم حکومت
مستضعفان باشیم و مشکالت مردم رو برطرف کنیم" با این شعارها طرفدار انقالب شده بودن ،حاال توی خیابون اومدن و شعار
دادن .البته نه همشون ،خیلی ها متوجه شدن که دشمن دوباره نقشه ریخته و این نقشه ی دشمنه .درسته که آقای روحانی پاس
گل های خیلی خوبی به دشمن داده؛ اما اصل برنامه و نقشه ،کار دشمنه ،برای همین خیلی از مردم نجیب ایران توی خیابون
نیومدن و این اغتشاشات خیلی زود جمع و مهار شد؛ اما آقای روحانی زحمتی که کشیدن این بود که همه ی هزینه های این
اغتشاشات و این مشکالت رو گردن رهبری انداختن .رهبر مظلوم ما ،این بار هم آماج همه ی فحش ها و تهمت ها شدن.
بچه ها ،من خودم اون شبی که اغتشاشات شد یادمه .من به طور خیلی اتفاقی توی بلوار وکیل آباد مشهد بودم .راستش
رو بگم رفته بودم پیتزا بخورم؛ اما یه دفعه دیدم سر و صدا شده .بیرون اومدم و
دیدم خیابون رو بستن و یه عده دارن شعار می دن ،چی می گفتن؟!
همگی می گفتن :مرگ بر دیکتاتور
منظورشون کی بود؟! منظورشون آقا بود ،رهبر ما بود .می گفتن همش تقصیر
رهبریه.
یکی دیگه خرابکاری کرده .یکی دیگه هر چی بهش گفتن گوش نداده و عمل نکرده
و حاال این مشکالت پیش اومده؛ اما دشمن ها گردن رهبری انداختن و علیه ایشون
شعار دادن و یه عده ی خیلی زیادی از مردم هم ،از دست رهبر ناراحت شدن و با
خودشون گفتن :این گرونی ها تقصیر رهبریه.
رهبر ما توی سال 98تنها مشکل شون این نبود؛ بلکه توی دی ماه سال ،1398یکی از بهترین فرماندهان سپاه یا می شه
گفت بزرگ ترین شخصیت سپاه رو ،آمریکایی های خائن و جنایتکار به دستور شخص ترامپ به شهادت رسوندن ...
حاج قاسم عزیز ما ،ساعت یک و بیست دقیقه بامداد کنار فرودگاه بغداد ،ماشین شون منفجر شد و به همراه ابومهدی المهندس
به شهادت رسیدن و حاال رهبر عزیز ما داغدار شدند .غم کل سینه آقا رو فرا گرفت.
صبح روز شهادت ،آقای ما به خونه حاج قاسم رفتن تا به خانواده این شهید عزیز تسلیت بگن .رهبر عزیز ما اونجا
فرمودند :اواخر سینه اش ناراحت بود دیگه ،شیمیایی بود ،مشکل بود ،با این ناخوشی ها
اگر می مرد آدم غصه اش می شد .حاج قاسم باید همین جور به شهادت می رسید .برای
شما سخته ،شاید برای من سخت تر هم باشه ....
الهی من فدای این آقا بشم .چقدر سختی کشیدن.
حاج قاسم اون فرمانده ای بود که هر چی آقا می گفتن رو روی چشماش می
گ ذاشت و عمل می کرد .حاج قاسم اون کسی بود که تا زنده بود خیال آقا از منطقه ،امنِ
امن بود .حاج قاسم ،بیخ گوش اسرائیل رفته بود تا کار اسرائیل رو یکسره کنه .ترامپ هم
خوب می دونست کی رو بزنه .وقتی حاج قاسم رو به شهادت رسوند ،توییت زد که:
"من بزرگ ترین تروریست دنیا رو کشتم".
بله ،از نظر اون حاج قاسم ما تروریسته !!! ....
خالصه که رهبر عزیزتر از جان ما ،چند روز بعد اومدن تا بر پیکر پاک غرق به خون حاج قاسم و یاران حاج قاسم و
ابومهدی المهندس نماز بخونن .چه نمازی!! وای وای وای ....
ما اون روز مشهد ،توی حوزه ی علمیه مون بودیم ؛ اما این فیلم نماز آقا رو با گوشی هامون و با تلویزیون نگاه می کردیم .یادمه
آقا شروع کردن به نماز خوندن؛ اما یه دفعه اونجایی که داشتن برای حاج قاسم دعا می کردن ،بغض گلوی آقا شکست .آقای ما
گریه کردند و همه ی ما پا به پای ایشون گریه کردیم " و إنْ کَانَ ُمسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه اَلّلهُمَّ إنَّا الَ نَعْلَمُ ِمنْهُ إالَّ خَیْراً "
چه غمی بود! چه غصه ای بود!
حاج قاسم رفته بود و آقای ما چشماش خیس از اشک بود .رحمت خدا بر حاج قاسم.. .
او یار ،یاور و سرباز آقا بود .تا آخرین لحظه عمرش پای کار ایشون بود و عاقبت به خیر شد و عاقبتش ختم به شهادت شد؛ اما
رفت و رهبر ما رو تنها گذاشت و حاال آقای ما دیگه حاج قاسم نداشتن .حاج قاسم به آسمون ها رفته بود ؛ اما رهبر ما نگاهش
مثل من و امثال من نیست .آقا فرمودند :شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناک تر از سردار سلیمانی ست.
آره بچه ها ،حاج قاسم ما رفت تا از توی آسمون ها اوضاع رو مدیریت کنه .تا از توی آسمون ها به همراه حسن آقای طهرانی
مقدم و رفق های شهیدش تو دوران جنگ ،برای نابود کردن اسرائیل برنامه ریزی کنن و رهبر ما این رو می دونستن .
بچه ها ،حاج قاسم بعد از شهادتش هم به فکر یاری رهبر بود و می دونست که رهبر عزیزتر از جان ما چقدر غریب و
مظلوم هستند و مردم ایشون رو نمی شناسن و چقدر برخی از مسئولین در حق ایشون کوتاهی می کنند .اگر مردم دنیا ایشون
رو بشناسن طرفدارشون می شن .برای همین حاج قاسم سلیمانی در آخرین وصیت نامه ای که نوشته بودن از رهبرمون یاد
کرده بودن .بگید ببینم دوست دارید بخشی از این وصیت نامه رو براتون بخونم ؟!
یک بخش جذابی از وصیت نامه ی حاج قاسم رو براتون بگم :
برادران و خواهران عزیز ایرانی من ،مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من ،هزاران بار فدای شما باد ،کما اینکه
شما صدها هزار جان را فدای اسالم و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید ،اصول یعنی ولیّ فقیه ،خصوصاً این حکیم ،مظلوم،
وارسته در دین ،فقه ،عرفان ،معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید ،حرمت او را مقدسات بدانید.
دیدید بچه ها ،حاج قاسم چه وصیتی کرده .ایشون در دوران زندگی خودش هم بارها و بارها ،به همه ی مردم ،سپاهی
ها ،خانواده ی شهدا و به هر کسی که می تونست توصیه به دفاع و یاری از رهبری می کرد ؛ اما داغ حاج قاسم سرد شدنی
نبود .قلب آقا به این راحتی ها آروم نمی شه و هر دیداری که رهبر ما داشتن ،از حاج قاسم نام می بردن .یادش می کردن .خاطره
هاش رو می گفتن و می گفتن که :حاج قاسم خیلی مرد خوبی بود.
خوشا به حال حاج قاسم که رهبرش ازش راضیِ راضیِ بود؛ اما حاال رهبر ما مونده بود و کلی مشکالت اقتصادی ،از طرف دیگه دو
سه ماه بعد از شهادت حاج قاسم ،یک بیماری خیلی خیلی وحشتناک توی کل دنیا پخش شد .یه بیماری به اسم کرونا ! بله ،
خیلی از شما بچه ها این بیماری رو می شناسید .شاید اون موقع کالس اولی بودید ،شاید کالس دومی بودید ،شاید هم مدرسه
نمی رفتید؛ اما کرونا رو قشنگ یادتونه .مردم همه ترسیدن .یه بیماری ،با واگیری باال و با کشتن خیلی خطرناک .مردم همه
ماسک می زدند.
رهبر عزیز ما ،دستور دادن که همه ماسک بزنین و تدابیر بهداشتی رو رعایت کنین .باید این کار رو انجام بدین.
اما بچه ها وقتی دولت بی عرضه باشه ،کشور دچار مشکل ماسک می شه .آره ،کشوری که موشک می سازه و قلب تل آویو رو به
لرزه در می آره حاال گیرش ،ساختن ماسکه!! دولت نمی تونه ماسک بسازه چیکار کنیم ؟!
اینجا بود که گروه های جهادی ،اون هایی که پای کار آقا و طرفدار رهبری بودن ،توی مساجد ،پایگاه های بسیج و توی خونه
هاشون جمع شدن و شروع به ساختن ماسک و مواد ضدعفونی کردن.
بسته های غذایی درست می کردن و در خونه نیازمندها می بردن و به مردم رسیدگی می کردن و این مشکل رو تا حدی کنترل
کردن؛ اما مشکل اصلی کشور اینها نبود .مشکل اصلی واکسن بود .مردم باید واکسن می زدن تا سالم بمونن؛ اما واکسن پیدا
نمی شد .دو سه تا کشور دنیا تونسته بودن واکسن بسازن؛ اما دولت می گفت :ما باید از آمریکا بیاریم.
رهبر ما اینجا خیلی خیلی سفت و محکم ایستادن و گفتن :من اجازه نمیدم هیچ واکسنی از آمریکا وارد ایران بشه ،اصال و ابدا ...
پس چی شد؟ چه اتفاقی افتاد؟ چه بالیی سر مردم اومد؟ خب دیگه ادامه اش باشه برای قسمت بعد....
قسمت بعد همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم.
در پناه حق یا علی مدد
ೋخدانگهدار
ویرس کرونا رایگان
🟢 ماجرای رواج ویروس کرونا و تدابیر رهبر دلسوز و عزیزمان ••• 🦠👳🏼♂️
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای غصه های فراوانی که رهبر عزیزتر از جانمان ،آقا سید علی ما کشیدن رو گفتم و براتون
تعریف کردم که آقای ما ،بعد از رفتن حاج قاسم چقدر غصه دار شدند؛ اما هنوز از رفتن حاج قاسم دو سه ماه نگذشته بود که
یک بیماری وحشتناک به نام کرونا وارد ایران شد .
یک بیماری که دشمن ها توی آزمایشگاه ها ساخته بودند و حاال وارد ایران شد و شروع به کشتن مردم ایران کرد ؛ رهبر ما ،
می گفتند :تدابیر بهداشتی رو رعایت کنید ،ماسک بزنید ،ضد عفونی کنید ،مراقب باشید.
اما دولت حتی نمی تونست ماسک بسازه ،برای همین بسیج و مردم پای کار اومدند ،درست مثل زمان جنگ و این مشکل رو
برطرف کردند؛ اما حاال مشکل واکسن بود و باید مردم واکسن می زدند .چین ،روسیه و چند کشور دنیا واکسن ساخته بودند .
امریکا هم یکی از اون چند کشور بود؛ اما دولت ما ،به فکر ساختن واکسن نبود! میگفت :باید از آمریکا
وارد کنیم !
اما رهبر ما سفت و محکم ایستاده بودند و می گفتند :ما اجازه نمیدیم هیچ واکسنی از امریکا وارد بشه ،
اصال و ابدا چون آمریکا دشمن ماست و معلوم نیست چه بالیی با واکسن هاش سر ما بیاره ،
کلی بیماری ژنیتیکی می تونه وارد این واکسن ها کنه ،می تونه ایرانی ها رو مریض کنه.
بچه ها ،داخل کشورمون دانشمندان ایرانی آستین باال زدند .محسن آقای فخری زاده
و کلی دانشمند دیگه شروع به ساختن واکسن کردند و در عرض یکی دوسال سه _ چهار
نمونه واکسن داخل کشورمون تولید کردیم؛ اما آیا واکسیناسیون انجام شد ؟! یعنی همه ی
مردم واکسن زدند ؟!
نه بچه ها ،یه عده ای از همین مردم خودمون ،همین کسانی که عاشق غرب و امریکا هستن
کشورمون رو مسخره می کردند و می گفتند :یه روزی می رسه که مردم دنیا می گن کرونا دیگه چیه ؟! ولی تو ایران ،ما داریم
همچنان کشته ی کرونایی میدیم !
آخ !! چه تیکه هایی که اون زمان نمی اندختند ؛ رهبر ما دستور دادند که همه واکسن بزنن؛ اما واکسیناسیون به شکل
جدی انجام نمی شد .
گذشت ....و خدا رو شکر دولت هشت ساله ی آقای روحانی به پایان رسید .
_ هشت سال عقب افتادگی اقتصادی
_ هشت سال مشکل پشت مشکل
_ و آخر هم مشکل کرونا و وارد نشدن واکسن .
آقای روحانی و ظریف می گفتن :برای اینکه ما راحت بتونیم واکسن بیاریم ،دوباره باید بریم با خارجی ها مذاکره کنیم و باید
مشکل کشور رو این جوری حل کنیم.
راستش رو بخوایین من با خودم می گفتم :چرا اینها مذاکره با امریکا رو ول نمی کنند ؟! چی گیرشون اومده ؟! چه فایده ایی
براشون داشته ؟! چرا فکر می کنند همه ی مشکالت کشور ،این جوری حل می شه ؟! چرا بی خیال نمی شن ؟!
دولت آقای روحانی رفت و دولت آقای رئیسی روی کار اومد و آقا سید ابراهیم رئیسی ،ریئس جمهور ایران شدن ؛ البته
تو انتخابات ۱۴۰۰هم کلی تهمت به ایشون زدند و کلی به ایشون توهین کردن مثال گفتند :شش کالس سواد داری!!
بچه ها ،تو قصه ی خود آقا سید ابراهیم به طور کامل و دقیق اینها رو تعریف کردم؛ اما به محض اینکه آقای رئیسی ،رئیس
جمهور ایران شدن ؛ فورا از کشورهای خارجی مثل :چین ،روسیه ،از کشورهای دیگه واکسن وارد ایران کردند و از طرف دیگه
دانشمندان خودمون هم حمایت کردند و واکسن داخلی ساخته شد .هزاران هزار ،میلیون ها میلیون واکسن ساخته شد .
رهبر ما ،جزو اولین کسانی بودند که خودشون واکسن زدند و به همه ی مردم ایران هم
توصیه کردند که واکسن بزنید که سالم بمونید و دولت آقای رئیسی در عرض شش _هفت ماه
بیشتر مردم ایران رو واکسینه کردند و یک دفعه آمار کشته های کرونا از پانصد_ ششصد نفر در
روز ،به زیر صد نفر رسید و کم کم کار به جای رسید که من و شما می گیم یادش بخیر یه زمانی
کرونا تو ایران بود...
بچه ها ،یه چیز عجیب و غریب بگم باورتون نمی شه! همین االن توی امریکا و کشورهای اروپایی هنوز کرونا وجود داره
و آدم ها رو می کشه و هنوز دارن واکسن کرونا می زنن ! بله ،همون هایی که ما رو مسخره می کردن که یه زمانی مردم دنیا می
پرسن مگر کرونا هست که تو ایران دارن از کرونا می میرن ؟ همین االن تو کشورهای خارجی و امریکا دارن واکسن کرونا می
زنن؛ اما توی ایران با زحمت های یک دولتی که به حرفهای رهبر گوش می داد ،کرونا تموم شد .
بله ،اینه فرق کسی که به حرف رهبرش گوش می ده و کسی که همه اش می خواد دعوا راه بیاندازه و اوضاع کشور رو بهم بریزه .
بچه ها من یادم هست سالهای آقای روحانی یک سندی رو خارجی ها به ما داده بودند که تو کشورمون اجرا کنیم ،به
اسم سند ، ۲۰۳۰یک سند برای آموزش و پرورش بود ....
خارجی ها به فکر آموزش و پرورش ما افتادن ! به فکر شما بچه ها افتادن ! می خواستن کاری کنند که شما بچه ها ی ایرانی مثل
بچه های خودشون تربیت بشین یعنی چی ؟! یعنی براشون محرم و نامحرم فرقی نکنه و خیلی از چیزهایی که تو بچگی الزم
نیست بدوننن رو تو مدرسه یاد بگیرن ...
اما رهبر ما اینجا هم خیلی سفت و محکم ایستادن و گفتند « :ما اجازه نمیدیم ۲۰۳۰در کشور اجرا بشه ،ما خودمون اسناد باال
دستی در کشور داریم .این سند ۲۰۳۰سازمان ملل و یونسکو و ...اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسالمی بتونه شانه اش رو
زیر بار اینها بده ،تسلیم اینها بشه .جمهوری اسالمی خودش ممشا دارد ،خط و ربط دارد .ما سندهای باال دستی داریم .ما می
دانیم باید در زمینه های آموزش و پرورش ،اخالق ،سبک زندگی چیکار کنیم ،احتیاجی به این سند وجود ندارند »
ای خدا ،اصال این دولت آقای روحانی از یاد من نمیره .دولت آقای روحانی ،باز هم به حرفهایی رهبری گوش نکرد و یواشکی
رفتن و این سند رو اجرا می کردند ،رسمی نه ولی یواشکی در کشور اجرا می شد ؛ اما آقای رئیسی این سند رو دور انداختن ،
وزیرهای ایشون هیچ اعتقادی به خارجی ها نداشتند ،خود آقای رئیسی روز اول ریاست جمهوریشون گفتند :ما الزم نمی بینیم
با امریکا مذاکره کنیم .ما مشکالت کشور رو از داخل حل می کنیم ،خودمون می تونیم گره های کشور رو باز کنیم ،
بچه ها ،آقای رئیسی قبل از این هم در قوه قضاییه ،از این کارها زیاد کرده بودن و مشکالت زیادی رو حل کرده بودند .
با اینکه ریئس قوه قضائیه بودند و ظاهراً به ایشون ارتباطی نداشت؛ اما به کارخانه ها یکی یکی سر می زدند و می دیدن که
مشکل شون چیه و اونها رو باز می کردند و راه اندازی می کردند.
رهبر ما خیلی از ایشون راضی بودند .خیلی خوشحال بودند ،آخه آقای رئیسی و هیأت دولت شون و دوستان و یاران شون شب
و روز نمی شناختن؛ اصال آقای رئیسی انگار خواب نداشت ،گاهی اوقات ما صبح جمعه از خواب بیدار می شدیم با خانواده به
تفریح بریم که خبر می رسید آقای رئیسی فالن استان رفته ،سفر استانی !
ایشون جمعه ها هم پیش خانواده نبود و استراحت نمی کرد .آقا سید ابراهیم قصه ما ،شروع کرد به کار کردن و خرابه ای که
تحویلش داده بودند رو ساختن؛ واقعا یک خرابه .هیچ چیز سر جاش نبود ،هیچ چیز به درد بخور نبود و آقای رئیسی بجای
اینکه همه ی تقصیر ها رو گردن دولت قبلی بیاندازه و بهانه بیاره و بگه نمی گذارن من کار کنم ،نمی خوان من کار کنم !
بدون حرف و حدیث شروع به کار کرد ،شروع به ساختن و آباد کردن ایران کرد .ادامه قصه و ماجرای تالش ها شبانه روزی
آقای سید ابراهیم باشه برای قسمت بعد ....
تا قسمت بعدی و صحبت های مهم رهبری در مورد این دولت خدمتگذار همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم ،
در پناه حق یا علی مدد
ೋخدانگهدار
دولت پر تلاش رایگان
🟢 ماجرای زحمت های شبانه روزی رئیس جمهور و تیمش ••• 👳🏻♂️✈️
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی برای شما بچه ها ،ماجرای بیماری کرونا رو گفتم .این بیماری وحشتناک که توی کشور ما اومد و
شروع به کشتن مردم ایران کرد .دولت آقای روحانی هم نتونستن واکسن وارد کنن و مشکل رو حل کنن .همه چی رو هم
گردن مذاکرات می انداختن و می گفتن :نمی گذارن ما مذاکره کنیم .
ما باید بریم چه می دونم !! اف ای تی اف و این چرت و پرت ها رو قبول کنیم ،تا مشکالت کشورمون حل بشه تا بتونیم
واکسن بیاریم؛ اما آقای رئیسی به محض اینکه رئیس جمهور ایران شدن شروع به وارد کردن واکسن کردن ،اون هم نه واکسن
آمریکایی ،واکسن از کشورهای دیگه و بعد هم چند میلیون واکسن ایرانی تولید کردن و به مردم ایرانی تزریق کردن .
رهبر ایران هم جزو اولین کسانی بودند که آستین شون رو باال زدن و واکسن کرونا زدن و به همه توصیه کردن که واکسن
بزنن و گفتند :باید واکسن ایرانی رو احترام بهش بگذاریم ،به زحمتی که کشیدند دانشمند ...
و کمتر از یکسال ،مشکل کرونا در کشور ایران حل شد و دنبال کار خودش رفت ؛ اما هنوز توی دنیا مردم با این بیماری دست
پنجه نرم می کنند .بچه ها ،ما از خیلی چیزها تو دنیا خبر نداریم ...
خالصه آقای سید ابراهیم رئیسی ،شروع کرد به کار کردن .اون اوایل اینقدر کارهای عقب مونده و مشکالت فراوان
بود که ایشون فرصت سه_ چهار ساعت خوابیدن در شبانه روز رو هم نداشتن .ایشون
گاهی اوقات به خاطر حجم کاری زیاد تو جاشون می افتادن و مجبور بودن به ایشون
سُرم بزنن و با دارو از جا بلند کنن ؛ اما باز هم استراحت نمی کرد .آخه یک ویرانه
بهشون تحویل دادن ،یه دولتی که هشت سال کشور رو عقب انداخته بود .این رو من
نمی گم ،رهبرمون می گفتند :ما احتیاج داریم به رشد سریع ،علت هم این است که
عقب افتادگی داریم .در دهه نود یک عقب موندگی و تعطیل مسائل اقتصادی داشتیم
به دالیل مختلف ،نتیجه این شد که ما یک دهه عقب ماندگی داریم .
بچه ها رهبر ما ،به همه گفتن کشور عقب مونده و حاال وقتشه که بلند شیم کار کنید.
آقای رئیسی هم به رهبرمون گفت :به روی چشم هر چی شما بگید آقا جان .
و بعد شروع کرد به کار کردن؛ ولی توی این مسیر چه تهمت هایی که به ایشون نمی زدن! چه دروغ هایی که در مورد ایشون
نمی گفتن! همون کسایی که تا دیروز طرفدار آقای روحانی بودن و همه ی خرابکاری های ایشون و دولت شون رو الپوشونی
می کردن ؛ حاال منتقد سرسخت آقای رئیسی شده بودن و برای تخریب ایشون اومده بودن ؛ اما آقای رئیسی دست بردار نبود
از این شهر به اون شهر ،از این استان به اون استان ،از این جلسه به اون جلسه ،دائم برنامه ریزی و فکر می کرد .می
خواست مشکالت مردم رو حل کنه ...
البته البته من اصال و ابدا نمی گم که دولت آقای رئیسی هیچ اشکالی نداشت ،باالخره بچه ها این رو یاد بگیریم هر انسان و هر
مجموعه ای باالخره یه کمبودها و اشتباهاتی داره؛ اما وقتیکار این دولت رو با دولت قبلی مقایسه می کنیم ،آقای رئیسی فوق
العاده عمل کرد و فوق العاده تالش کرد ن .
رهبر ما توی یکی از دیدارهاشون شهادت دادن و گفتن :بحمداهلل تالش خیلی خوب و متراکم داره انجام می گیره ،انصافا
انسانی رو می بینم و کار داره می شه به معنی واقعی کلمه ...
رهبر ما می دیدن که آقا سید ابراهیم ،خواب و بیداری نداره .شب و روز نداره و دائم داره کار می کنه و زحمت می کشه
سید ابراهیم ،بین محروم ها می رفت .تو روستاها می رفت و به پروژه ها سر می زد .عبا و لباده و عمامه اش خاکی می شد؛ اما
دست بردار نبود.. .
رهبر ما ،شب و روز براشون دعا می کردن و حمایت شون می کردن و به مردم می گفتن :صبر کنید ،اتفاقات خیلی بزرگی داره
می افته و ما داریم یه پیشرفت اقتصادی فوق العاده به دست می آریم .
آقای رئیسی ،برعکس دولت قبلی که همش به فکر صحبت کردن با آمریکایی ها و اروپایی ها بود ،ایشون به فکر
برطرف کردن مشکالت ،از طرف دیگه ای بودن .ایشون با کشورهای شرقی ،با روسیه ،چین و ....سر یک میز نشست و
مذاکره کردن و تصمیم گرفتن با اونها کار کنن .
آمریکایی ها وقتی دیدند که آقای رئیسی رفته داره با شرق کار می کنه .چه نقشه ها که نریختن؟ چه برنامه ریزی ها که
نکردند؟ چه نقشه های وحشتناکی برای ایران ریختن!!! ؛ اما سید ابراهیم ،ترس به دلش راه نمی داد.
سید ابراهیم ،یه سفر به سازمان ملل رفت و اونجا عکس حاج قاسم رو باال
آورد و به همه مردم دنیا گفت که رئیس جمهور ظالم آمریکا یکی از فرماندهان
بزرگ ما رو ،به ناحق به شهادت رساند و گفتند :رئیس جمهور سابق آمریکا ،سند
این جنایت را به اسم خود رقم زد .ما اجرای عدالت و محاکمه آمر و مباشر شهادت
سپهبد قاسم سلیمانی را از طریق دادگاه عادالنه تا حصول نتیجه قطعی دنبال
خواهیم کرد.
آقای رئیسی اونجا خیلی سفت و محکم حرف هاشون رو زدن و با رئیس
جمهورهای کشورهای مختلف دیدار کردن .برنامه ریختن ،قرارداده ایی نوشتن و
صحبت هایی کردن و بعد به ایران برگشتن.
رهبر ما ،این پیشرفت رو می دیدن که رئیس جمهور و هیئت دولت چطور پرتوان پیش میرن و چطور خستگی ناپذیر
کار می کنن ؛ ولی رهبر ما ،در کنار تمام این تالش هایی که سید ابراهیم و یارانش می کردن ،متوجه یک خطر بزرگ شد .یک
خطری که می تونست تمام زحمات دولت و کل کشور رو به باد بده .
رهبر ما ،متوجه یک خطر خیلی خیلی بزرگ شدند که البته سال های سال این خطر در کنار ما بودولی صحبتی از اون نمی
شد ؛ اما رهبر ما یک دفعه شروع کردن در مورد اون صحبت کردن .حضرت آقا فرمودند :به مسئله تبیین اهمیت بدین .
خیلی از حقایق هست که باید تبیین بشود و به خصوص جوان ها در قبال این حرکت گمراه کننده ای که از صد طرف به سمت
ملت ایران سرازیر ،تاثیرگذاری بر افکار عمومی یکی از هدف ها بزرگ دشمنان ایران و اسالم و انقالب اسالمی است .در مقابل
این حرکت تبیین خنثی کننده این توطئه ی دشمن و این حرکت دشمن .هر کدام از شما به عنوان یک وظیفه دارید مثل یک
چراغی ،مثل یک نوری پیرامون خودتون رو روشن می کنید ....
رهبر ما ،فرمان جهاد تبیین دادن و اعالم کردن همه باید بیان توی این میدون باشن .جنگ اصلی اینجاست ،دشمن امروز تو
میدون اومده تا کاری کنه ما پیشرفت های خودمون رو نبینیم .دشمن اومده تا کاری کنه که بچه های ایرانی ،مردم ایران
احساس شکست بکنن .دشمن امروز فعال شده و ما هم باید شروع کنیم به جهاد تبیین ادامه قصه و ماجرای صحبت های مهم
رهبری در این مورد و کارهایی که ماها می تونیم انجام بدیم و اون کارهایی که باید انجام بدیم باشه برای قسمت بعد .....
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپارم .
در پناه حق یا علی مدد
ೋخدانگهدار
دستور جهاد تبیین رایگان
🟢ماجرای شورش زن زندگی آزادی و دستور مهم رهبری برای جهاد تبیین ✊🏻🧕🏼
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای تالش های شبانه روزی دولت آقا سید ابراهیم رئیسی رو گفتم و براتون تعریف کردم که
آقا سید ابراهیم رئیسی شب و روز نمی شناخت ،خواب و بیداری نداشت ،دائم دنبال کار می رفت ،از این شهر به اون شهر ،توی
تهران از این جلسه به اون جلسه ،حقیقتاً دائم زحمت می کشید و قرار بود هشت سال عقب موندگی کشور رو جبران کنه .
قرار بود بره و قراردادهای بین المللی ببنده ؛ منتها نه با اروپاییها و آمریکایی ها ،اونها بدعهد و بدقول بودن ؛ بلکه با شرقی ها ،با
چین ،روسیه و با کشورهای این ور دنیا که از نظر اقتصادی بزرگتر و قویتر بودن؛ اما بچه ها ،آمریکایی ها هیچ وقت نمی خوان
ایران پیشرفت کنه و نمی تونن تحمل کنن که ایران قوی بشه .
هر زمان ،یه نفر توی کشور بیاد که خوب کار و تالش کنه و کشور به پیشرفت برسونه؛ قطعاً و یقیناً بدونین که آمریکایی ها و اون
نفوذی هایی که داخل ایران دارن شروع به خرابکاری میکنن ...
این بار هم به یک بهانه شروع به خرابکاری داخل ایران کردن .مشکالت اقتصادی بود ،بله ،همه می دونستن ،مشکالت اقتصادی
رو با باباها از همه بیشتر درک میکنند؛ اما یک دفعه چشم باز کردیم و دیدیم که بچه های دبیرستانی مون ،اون هایی که اصالً
مسائل اقتصادی کاری به کاری شون نداره .کف خیابون ریختن ،شعارشون هم یه شعاری بود که هیچ ربطی به اقتصاد نداشت!!
_ چی می گفتن ؟
_ می گفتن :زن ،زندگی ،آزادی
_ هدف شون از این شعار چی بود؟
_ هدف شون این بود که بگذارین ما روسری هامون رو کنار بگذاریم و هرجوری دوست داریم ،لباس بپوشیم و اونجوری راه بریم .
_ بهانه شون برای این شلوغی ها چی بود؟
_ آهان بهانه شون این بود که گشت ارشاد یه دختر خانومی گرفته و کتک زده و کشته !! و حاال ما می خوایم که این نظام بره و
این کشور دست شاه بیفته و دوباره شاه برگرده ،دوباره آزادی بیاد و ما هرجور دوست داشتیم توی خیابون راه بریم ،هرکار
دوست داشتیم بکنیم و کسی کاری به کارما نداشته باشه .
حاال اینکه واقعاً گشت ارشاد اون دختر خانوم کشته یا نکشته ؟ چیزی که اسنادمیگه اینه که گشت
ارشاد هیچ کاری با ایشون نداشته ،هیچ ضربه ای به ایشون نزده
ایشون قبال هم مشکل صرع داشته و حاال از دنیا رفته ،هرچند که این هم خیلی چیز بد و دردناکیه ،
هر انسانی که وجدان داشته باشه ناراحت میشه قطعاً .یه دخترخانم بخواد بمیره ،اونم به این شکل .همه
ناراحت میشن ؛ اما گشت ارشاد نکشته بودش.ولی بچه ها به این بهانه ریختن تو خیابون
شلوغ کردن شعاردادن ،شیشه ایستگاه اتوبوس ها رو شکوندن ،سطل آشغال آتیش زدن،
خیابون بهم ریختن که چی؟ که ما میخوایم این نظام بره و به جاش یه نظام دیگه بیاد .
من یادمه اون زمان با خیلی از این طرفداراشون وقتی صحبت می کردی ،هرچند که
خیلی اهل صحبت نبودن ،بیشتر اومده بودن که دعوا کنن؛ اما وقتی صحبت می کردی می
گفتن :این نظام باید بره.
می گفتم :خب کی جاش بیاد؟
می گفتن :به ما مربوط نیست که کی جاش میاد ،کی نمیاد؟ اینها باید بره ...
گفتم :اگر جمهوری اسالمی بره ،بعد توی کشور آشوب و شلوغی می شه ،شما
راضیین ؟
اونها می گفتن :اینطوری نمیشه ...
گفتم :اگر کشور چند دسته شد و هرکسی خواست یه کشور جداگانه درست
کنه ،مثالً کشور کردستان ،کشور اهواز ،کشور خراسان ،ده تا کشور بشه .شما
راضیین؟
اونها می گفتن :اینطوری نمیشه .
هر چی می گفتم :خب بابا شما میگین اینطوری نمیشه به چه دلیل؟ مدارک دارید میگه؟ تو کشور ما می خوان جدایی طلبی
کنن ،می خوان کشور تیکه تیکه کنن ،می خوان ایران قوی رو تیکه پاره کنن؛ اما حرف تو گوش شون نمی رفت که نمی رفت .
خالصه چند ماه کف خیابونها ریختن ،همه چی رو بهم ریختن ،دانشگاه ها و دبیرستانها رو بهم ریختن .می خواستن به
فکر خودشون انقالب کنن و به هوای خودشون نظام براندازی کنند ،حاال اینکه یه شوخی بود ،این کار ازدست چهار تا بچه
برنمیاد ؛ ولی مسئله ای که وجود داشت حرفی بود که رهبر عزیزتر از جان ما زدن ،رهبر ما گفتند :این بچه ها دچار خطای
محاسباتی اند ،دارن اشتباه میکنن .کی باید این ها از اشتباه در بیاره؟ خب معلومه من و شما .چکار باید بکنیم؟ جهاد تبیین ...
جهاد تبیین یعنی مسائل رو براشون توضیح بدیم .بتونیم با یه زبان خیلی خوب باهاشون صحبت کنیم و استدالل و دلیل بیاریم.
داستان هایی بسازیم که این ها حق و حقیقت بشناسن .باید اینکار بکنیم .باید بریم برای دوستامون صحبت کنیم و بهشون
حرف درست یاد بدیم .باید براشون توضیح بدیم خیلی ها اشتباه میکنند .ما باید دوستانه و با مهربونی تمام همه مسائل برای
دوستامون توضیح بدیم و اونها رو با حقیقت آشنا کنیم .باید کاری کنیم که حرف حق به گوش شون برسه ...
براشون توضیح بدیم که ما قبل این انقالب چه اوضاعی داشتیم و حاال تو چه مرحله ای هستیم ،باید توضیح بدیم که هرجا ما به
حرف رهبرمون گوش دادیم ،هر جا مسئولین ما پای کار رهبری بودن اونجا پیشرفت کردیم مثل :قضیه موشکی ،مثل قدرت
منطقه ای مون ،مثل قدرت نظامی مون و ....هر جا به حرف رهبری مون گوش نکردیم و به فکر این نبودیم که آقا چی می خواد
همونجا ضربه خوردیم و عقب افتادیم ،از جمله اقتصاد ،مذاکره با آمریکا و ...
رهبری بارها گفتن :مذاکره با آمریکا نتیجه ای نداره؛ اما هشت سال کشور معطل مذاکره کردن و هیچ کاری برای
اقتصادش نکردن .نیروگاه برق نساختن ،توی دوران آقای روحانی من خودم یادمه اون سالهای آخر ریاست جمهوری ایشون ما
مشکل قطعی برق داشتیم ،مثل همین االنی که من براتون قصه میگم و برق میره ؛ اما تو دوران اقای رئیسی ما دیگه مشکل
قطعی برق نداشتیم؛ سه سال اقای رئیسی ،رئیس جمهور بودن و سه سال ما قطعی برق نداشتیم .ما باید اینها برای مردم توضیح
بدیم .تبیین کنیم که مشکالت کشور با براندازی و اینها درست نمیشه .با انتخاب درست ماهاست که همه چیز حل میشه ،با
اینکه ما بدونیم کجا فریاد بزنیم ،سر کی فریاد بزنیم ،کجاها حمایت کنیم ،کجاها سکوت کنیم ،باید اینها بدونیم ،وإال دشمن از
ما سوء استفاده میکنه ،همین طوری که تا االن کرده؛ هزار بار از ما سوء استفاده کرده ،کشور ما رو بارها به بهانه های الکی بهم
ریخته ،و آقای ما فرمان جهاد تبیین دادند و رهبری میگن :دشمن در رأس نقشه هاش تبلیغاته ،به قول خودشون پرپاکانداس .
عالج پرو پاکاندا تبیین است .تبیین حقیقت .جهاد تبیین جدی باید گرفت.
خب حاال شما بچه ها و مامان باباهایی که صحبتهای من رو می شنوید ممکنه براتون سؤال بشه ،ما چه جوری جهاد تبیین
کنیم؟ چه جوری ما میتونیم این کار بکنیم؟ !
برای شما بچه ها که خیلی راحته ،همین قصه هایی که می شنوین ،همین قصه های اهل بیت ،قصه قهرمان های واقعی امروز
خودمون ،قصه شهدا ،قصه رهبری ،برین و برای هم کالسی هاتون تعریف کنین .کاری کنین بچه ها آگاه بشن ،بچه ها بدونن ...
مامان و باباها هم میتونن این کار رو بکنن ،کاری نداره که ،برین توضیح بدین و مردم رو آگاه کنین ،یه کاری کنین مردم ایران
همگی بدونن دوست شون کیه و دشمن شون کیه ،همگی بدونن کی می خواد بال سر ایران بیاره ،کی می خواد ایران تیکه پاره
بشه و کی می خواد ایران قوی و مقتدر باشه .
این قسمت خیلی قصه نگفتم؛ اما یه حرف خیلی مهم زدم .بنظرم اینقدر این حرف مهم بود که می ارزید بین قصه هامون این
صحبتها انجام بدیم تا قسمت بعدی و آخرین سال زندگی آقای رئیسی و دولت رئیسی همه شما به خدای بزرگ و مهربون می
سپارم .
در پناه حق یا علی مدد
حمایت رهبری از دولت رایگان
🟢ماجرای تخریب رسانه ها بر علیه آقای رئیسی و حمایت رهبری ازشون
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
به نام خداوند بخشنده مهربان
قسمت قبلی براتون ماجرای دستور بسیار بسیار مهم رهبرمون ،به همه ماها رو گفتم؛ قطعا یادتون هست دیگه؟!
دستور جهاد تبیین ....آقامون فرمودند که همه باید جهاد تبیین کنن .واجبه به گردنمونه .همون طوری که زمان جنگ مردها
باید می رفتن و با دشمنان می جنگیدن تا اون ها نتونن وارد کشورمون بشن ،امروز هم بچه ها ،بزرگ ها ،مامان و باباها همه و
همه باید بیان و جهاد تبیین کنن .براتون قسمت قبلی توضیح دادم که مثال چه کار می تونن بکنن ....
اما بچه ها ! جهاد تبیین یکی از اصلی ترین جاهایی که باید انجام می شد ،توی دولت شهید رئیسی بود ،پیشرفت هایی
بود که توی دوران آقای رئیسی داشت اتفاق می افتاد .
آقا سید ابراهیم و دولت شون ،شب و روز داشتن کار می کردن و مسائل کشور و اتفاقات داخل کشور رو ،به خارجی ها ربط نمی
دادن یعنی نمی گفتند ما مشکالتی که داریم ،فقط به خاطر این خارجی هاست .اصال و ابدا ،از این حرفها نمی زدن ؛ بلکه به
جاش شب و روز کار می کردند.
آقا سید ابراهیم اینقدر کار می کرد که رهبر عزیزتر از جان ما ،حضرت آقا به ایشون بارها و بارها می گفت :آقا سید یه کم
استراحت کن ،یه کم به خودت رسیدگی کن ،بسه ،از پا می افتی ها .
اما آقا سید ابراهیم خیلی جدی می گفت :من وقتی کار می کنم احساس خستگی نمی
کنم.
رهبرمون می فرمودن :من مکرر به ایشون رو توصیه می کردم ،به اینکه یه قدی استراحت
کنه ،مثال می زدم از یه مواردی که استراحت نکردن و بعد دچار مشکل شدن .گفتم شما
برای آینده کاری خودت هم که شده استراحت کن .والّا یه وقت می افتی دیگه نمی تونی
کار کنی .ایشون همیشه از کار واقعا خسته نمی شد .آدم تعجب می کرد .نصف شب از
سفر خارجی برگشته ،صبح تو فالن نقطه مثال کرج فالن جا با مردم دیدار عمومی دارن.
آره بچه ها ! آقا سید ابراهیم ما شب و روز کار می کردن و اقدامات خیلی خیلی مهمی رو داشتن انجام می دادن و داشتن
کشور رو به سمت قله ها می بردند؛ اما همون طوری که یادتون هست گفتم که ،آقا سید ابراهیم قصه ی ما ،دولت رو وقتی
تحویل گرفت که ،یک ویرانه شده بود .همه چی مشکل داشت .
_ گندم نداشتیم
_ مردم کرونا داشتن ،واکسن نداشتیم .
_ تورم یه عالمه افزایش پیدا کرده بود .
_ خارجی ها به ما محل نمی دادن و هیچ کسی با ما کار نداشت ...
آقا سید ابراهیم مشغول درست کردن این خرابی ها شد و با اینکه آقا سید ابراهیم جلوی اون تورم وحشتناکی که روز به روز
داشت باال و باالتر می رفت رو آروم آروم پایین می آورد ؛ اما گرونی ها کامل متوقف نشد و مشکالت اقتصادی مردم توی این سه
سال یکباره برطرف نشد.
آقا سید ابراهیم داشتند اقتصاد کشور رو پیشرفت می دادن ؛ اما سفره معیشتی مردم همچنان تنگ بود و مشکالت زیادی سر
سفره مردم بود .برای همین هم بود که روزنامه ها ،فعاالن سیاسی ،اون کسانی که با مردم صحبت می کنن و مسائل رو تحلیل
می کنن ،شروع کردن به توضیح دادن اینکه :
آقا سید ابراهیم هیچ کار نمی کنه ،عرضه کار نداره ،هیچ کاری بلد نیست .این آقا سید ابراهیم که گفتیم شش کالس سواد داره!
چرا بهش اعتماد کردین ،اوضاع کشور رو داره خراب می کنه .کلی تهمت زدن ،کلی شایعه درست کردن .دستاوردهای ایشون و
تالش های شبانه روزی ایشون رو کال نادیده گرفتن .هزار تا حرف به ایشون زدن .
بچه ها ! اگر من و شما یه کار خوبی داریم انجام میدیم ،پ نج نفر بیان بهمون کنایه بزنن و مسخره مون کنن و به ما
بخندن ،قطعا پامون شل می شه ؛ اما آقا سید ابراهیم با اینکه ناراحت می شد و غصه می خورد ،گاهی اوقات پیش رهبر می رفت
و با ایشون درد دل می کرد و می گفت چه اتفاقایی افتاده ؛ اما ناامید و خسته نمی شد ،انرژیش کم نمی شد .پرتوان و با قدرت
هر چه تمام تر شب و روز کار می کرد.
رهبر عزیز می فرمودند :یک نقطه ی برجسته دیگه از ایشون ،مایوس نشدن از زخم زبان ها بود .این نقطه ضعف خیلی از
ماهاست که ،تا یک کسی زبانش به انتقاد از ما می چرخه ؛ فورا یا دلمون می شکنه یا نمی دونم !! اوقات مون تلخ میشه ،یا
بدمون میآد که چرا ناسپاسی شد از ما .نه ،ایشون زخم زبانم می زدن ،زیاد مایوس
نمی شد .البته نمی شه گفت رنج نمی کشید .چرا رنجم می کشید .گاهی پیش بنده
شکایت همشون رو می کرد ؛ لکن مایوس نمی شد ،سرد نمی شد ،از کار کردن و
دنبال گیری کردن .
آره بچه ها ! آقا سید ابراهیم قصه ما ،با اینکه توی این سه سال کارهای خیلی
بزرگی کرد و با رئیس جمهورهای کشورهای مختلف دنیا دیدار کرد و سعی کرد
کشورمون رو وارد یه قرارداد های بزرگ بین المللی کنه و کشور رو الکی معطل
آمریکایی ها و اروپایی ها نکرد .ایشون به سمت شرقی ها رفت با چین و روس و این
ها مذاکره کرد و وارد قرارداد با اونها شد.
حاال یه عده داخل کشور دانسته یا ندانسته می گفتن :آقای رئیسی شرقیه ،ما که می گیم نه شرقی نه غربی ،چرا آقای
رئیسی رفته شرقی شده؟! انگار نه انگار که ما می گیم ...
نه شرقی نه غربی یعنی اینکه نه می خوایم وابسته شرقی ها باشیم و نه وابسته غربی ها .می خوایم رو پای خودمون بایستیم.
ولی اینکه بریم با کشورهای دنیا صحبت و مذاکره کنیم ،قرارداد ببندیم ،اینکه خالف نه شرقی نه غربی نیست ؛ اما اون زمان از
این حرف ها تا دلتون بخواد می زدن .
آقا سید ابراهیم رو تا جایی که تونستن تخریب کردن و هر حرفی می تونستن به ایشون و به دولت ایشون و به زحمات ایشون
می زدن .یه حرف دردناک می خوام بگم؛ خیلی از ما انقالبی ها هم اون موقع ایشون رو حسابی انتقاد می کردیم .خوبی هاش رو
نمی دیدیم ،زحمت هاش رو نادیده می گرفتن .انگار همه رئیس جمهورها اینقدر پرکار بودن حاال ایشون هم مثل بقیه ست ؛ در
حالی که رهبر ما در مورد آقا سید ابراهیم گفتن :ما شخصیت های خدمتگزار داشتیم .قبال هم ؛ اما نه در این حد ،نه با این حجم،
نه با این کیفیت ،نه با این صداقت ،نه با این پرکاری و شب و روز نشناختن .برای مردم کرامت قائل بود ،عزت قائل بود ،حرمت
مردم رو نگه می داشت .دیدم همه از خدمات او و تالش های شبانه روزی او حرف می زنند ،از او تمجید می کنند ،تعریف می
کنن .دلم سوخت! دلم برای رئیس سوخت .
آره بچه ها ! رهبر ما دلشون برای آقای رئیسی می سوخت؛ وقتی می دیدن که چطور ایشون رو تخریب می کنن ،چطور به
ایشون تیکه می اندازن و این سید مظلوم به جای اینکه بیاد جواب بده و بخواد دعوا کنه و یقه گیری کنه ،به جاش برای همه
مردم کار می کرد تا مشکالت مردم رو برطرف کنه ،تا کشور عزیزمون ایران رو به قله ها برسونه.
اما بچه ها ،خدا برنامه هاش با همه فرق داره ،گاهی اوقات خدا یه کسایی رو از بین ما می بره که ما خیلی خیلی بهش
امیدواریم .آقا سید ابراهیم از اون اشخاص بود .یه روز اردیبهشت که همه ما مشغول آماده شدن برای جشن میالد امام رضا
علیه السالم بودیم ،یک خبر توی کشور پیچید .یک خبر که قلب همه ما ایرانی ها رو به درد آورد .چه خبری؟! چی شده بود ؟!
چه اتفاقی افتاده بود؟!
ادامه قصه و ماجرای شهادت آقا سید ابراهیم باشه برای قسمت بعد...
تا قسمت بعدی همه شما رو به خدای بزرگ و مهربون می سپاریم.
در پناه حق یا علی مدد
ೋخدانگهدار
موارد مرتبط
قصه عابس شاکری
قصه حر بن یزید ریاحی
قصه زندگی امام حسین (ع)
دفتر نقاشی طرح قهرمان حاج قاسم سلیمانی | ۳۰ برگ
نظرات
متوسط امتیازات
جزئیات امتیازات


دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.